اروپا و روسیه
۱۳۸۷ شهریور ۱۴, پنجشنبهروزنامهی "کواست فرانس" که در پاریس منتشر میشود، در مورد مناسبات اروپا و روسیه مینویسد:
«اروپا در مناسبات بلندمدت با روسیه چه چیزی را باید در نظر داشته باشد؟ در درجهی نخست باید دریابیم که ایجاد هراس برای ما از سوی مسکو طبیعی است. این شیوهای است که روسیه میخواهد از طریق آن به حیات خود ادامه دهد. اما این دلیل به تنهایی نمیتواند واکنش خصمانهی این کشور را توجیه کند. این واکنش بیش از همه نشانگر هراس قدرتمداران روسیه است. هراس آنان از این است که آرمانهای دمکراتیک همسایگانشان در درازمدت "استبداد" آنها را زیر سئوال ببرد. نباید واکنش شدید نشان داد و نباید منفعل ماند. این چارچوب محدود برخورد اروپا با روسیه است. به این شرط که اروپا منابع انرژی مختلفی را کشف کند و افزون بر این اوکراین را به عضویت بپذیرد.»
مفسر روزنامهی "نورد اکلر"، چاپ پاریس نیز موضعگیری اروپا در برابر روسیه را تفسیر کرده است:
«هراس از این بود که اتحادیهی اروپا در واکنش به سیاست روسیه یکپارچه عمل نکند. اما سرانجام سران ۲۷ کشور عضو اتحادیه در نشست روز دوشنبه تصمیم به برخوردی راسخ ولی متعادل گرفتند. قرار شد که گفتوگو بر سر پیمان شراکت استراتژیک اتحادیهی اروپا و مسکو تا اجرای طرح صلح توسط روسیه مسکوت بماند. قرار است که هيأت اعزامی که از سوی نیکولا سارکوزی، رییسجمهوری فرانسه و رییس ادواری شورای اتحادیهی اروپا، در روز دوشنبه راهی مسکو و تفلیس میشود، از این موضع دفاع کند و آن را تأیید نماید. مسلما برقراری نظم در یک چشم به هم زدن میسر نخواهد شد. ادامهی روند به این بستگی خواهد داشت که دو طرف خود را در موضع "همه یا هیچ" محصور نکنند.»
روزنامهی اطریشی "زالتسبورگر ناخریشتن" با اشاره به موضوع گرجستان، نقش نیکولا سارکوزی، رییسجمهوری فرانسه در صحنهی سیاست بینالمللی را مد نظر قرار میدهد:
«سارکوزی با شیوهی تمامعیارش همان جایی قدرت رهبریاش را به نمایش میگذارد که دیگران از پس آن برنیامدهاند. عدم ارائهی ابتکاری خردمندانه از سوی واشنگتن موجب شد که رییس شورای اتحادیهی اروپا نقش مؤثر میانجیگرانهی خود را در بحران گرجستان ایفا کند. سارکوزی میتواند توافق راسخ ۲۷ کشور عضو اتحادیهی اروپا در نشست بروکسل را نیز پیروزی خود تلقی کند. چون پرزیدنت بوش اعتبار خود را در خاورمیانه از دست داده است، فرانسویها میتوانند در عرصهای که متعلق به آمریکاییها است فعال عمل کنند. با وجود این، سیاست خارجی سارکوزی از نکات قابل انتقاد مبرا نیست. مهمترین هدف سارکوزی افزایش نفوذ فرانسه است. به همین دلیل رییسجمهوری فعلی فرانسه نمیخواهد همچون ژاک شیراک، فرانسه را در مقابل آمریکا قرار دهد، بلکه او خواستار نزدیک شدن به آمریکا و بازگشت کامل فرانسه به ناتو است. این امر را میتوان نقطهی عطفی در سیاست خارجی فرانسه به حساب آورد.»