اداره کشور با نفت ۵ دلاری • مصاحبه
۱۳۸۷ آذر ۴, دوشنبه
مهدی نوروزیان، کارشناس اقتصادی، ادعای مصونیت اقتصاد ایران از عواقب نفت ارزانقیمت را تبلیغاتی میداند که حتی با آمارهای دولتی و رسمی مغایرت دارند. به نظر او، مسـئولان دولتی جمهوری اسلامی، بحران مالی موجود در سطح جهان را موقت دانسته و با این گفتهها سعی در امیدوار کردن مردم دارند.
دویچه وله: آقای احمدینژاد اقتصاد کشور را درونزا و مصون از آثار سقوط بهای نفت عنوان کردهاند. در حالیکه عموم کارشناسان بر تکمحصولی بودن اقتصاد ایران تکیه دارند، درون زایی مورد نظر ایشان مبتنی بر چه واقعیتهایی است؟
مهدی نوروزیان: آقای رئیس جمهور و همکارانشان بیشتر تاکید دارند که کشور ما در سالهای اخیر به مرحله خودکفایی رسیده است. درونزایی را اینها تفسیر بر اموری مثل خودکفایی گندم و مواد غذایی و برخی بخشهای صنعتی میکنند. اما سوال اساسی این است که هزینه این خودکفایی تا کنون از کجا تامین شده است؟ آیا از روندی بوده که در داخل کشور تولید شده یا متکی بر درآمدهای نفتی است؟
بخشهایی از صادرات سنتی ایران مانند فرش، پسته یا خشکبار نیز با بحران مواجهاند و صنایع داخلی هم با توجه به آمار موجود تحت تاثیر تحریمها و مشکلات بازرگانی قرار دارند. وضعیت این حوزهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
در نماگرهای سیستم دولتی، آمار کلان صادرات ما به صادرات نفتی و فرآوردههای خام نفتی باز میگردد. ما در عرصه فرش و خشکبار اصلا حرف و سهمی نداریم. بازار فرش ایران را چین و کشورهای دیگر قبضه کردهاند. بخش عمده صادرات غیرنفتی به میعانات گازی بازمیگشت که اینها هم در بحران موجود با کاهش زیاد مواجه شدهاند. بهای مازوت و گوگرد به کمتر از ۱۰۰ دلار رسیده و این یک زنگ خطر است. معاون وزیر بازرگانی و رئیس بانک توسعه و تجارت هم گفتهاند که احیانا به این ترتیب حداقل ۴ میلیارد دلار از صادرات غیرنفتی ما کم شود. در این شرایط حتی به این درآمدها نیز نمیتوان بهعنوان متغیرهای کنترلکنندهای که اقتصاد ایران را مصون نگاه دارند، نگاه کرد.
در مورد صنایع داخلی چطور؟ اینها با شرایط موجود چگونه میتوانند چرخ تولید خود را بگردانند؟
در این بخشها ما حرفی برای گفتن نداریم. همین الان صنعت خودروسازی بهعنوان یک صنعت عظیم خوابیده است. درصنایع میانی نیز ما با تنگناهای شدید مواجهایم. بیش از ۵۰۰ واحد تولیدی در تعلیق به سر میبرند و بسیاری واحدهای تولیدی دیگر با مشکل نقدینگی روبرو هستند. اینها کجا میتوانند با این شرایط به اقتصاد کشور کمک کنند؟ در واقع، صنایع بزرگ و کوچک و متوسط ایران، قبل از بحران کنونی با مشکلات ساختاری و داخلی مواجه بودند و رکود اقتصادی جهانی به مشکل به آنها دامن زده است. آنها چگونه میتوانند وقتی قبل از پدیدار شدن آثار بحران مالی، دچار مشکل بودهاند، در شرایط بعد از آن به کار خود ادامه دهند؟!
نقش دولت در بروز این مشکلات چه بوده است؟
دولت با توجه به درآمدهای بالا، سیگنالهایی به برخی تولید کنندگان داد که آنها بتوانند ولو با قیمتی بالاتر از قیمت تمام شده جهانی، کار خود را عرضه کنند. این با توجه به انحصاری بودن برخی کالاها در ایران، شدنی بود. مثلا در مورد گندم چنین بود. اما الان که با کاهش درآمدهای نفتی مواجه شدهایم و درآمد دولت پایین آمده، دیگر نمیشود به این حمایتها ادامه داد. در نتیجه دورنما معلوم است.
به این ترتیب، چگونه آقای احمدینژاد از اداره کشور با نفت ۸ دلاری و ۵ دلاری سخن میگوید؟
من در مقامی نیستم که بتوانم حرفهای آقای احمدینژاد را تفسیر کنم. تنها میتوانم بگویم که هزینههای جاری دولت در بودجه عمومیاش، به راحتی قابل تغییر نیست. معمولا در هزینههای جاری امکان صرفهجویی و سیاست انقباضی وجود ندارد. هزینههای جاری دولت بالغ بر ۴۸ هزار میلیارد تومان یا ۴۸ میلیارد دلار است. در نتیجه، حداقل به همین میزان درآمد نیازاست، یعنی بهای نفت باید بالاتر از پنجاه دلار باشد. اینکه آقای احمدی نژاد میگوید، کشور با نفت شش و هفت دلار اداره میشده، مربوط به زمانی است که هزینههای جاری ما ده میلیارد دلار بوده است. از سوی دیگر برابر گزارش بانک مرکزی، وابستگی ارزی دولت برای هزینههای سال قبل، ۸۰ میلیارد دلار بوده است. ما باید امسال هم در همین سطح درآمد داشته باشیم و این تازه، بدون در نظر گرفتن واقعیت تورم است. پس باید قیمت نفت بالای ۸۰ دلار باشد. ظاهرا مسئولان معتقدند که کاهش بهای نفت موقتی است و این حرفها را تنها برای حفظ وجهه و تبلیغات و شعارهای مردممدارانه میزنند.