اختلاف میان اصولگرایان
۱۳۸۷ اردیبهشت ۲, دوشنبهدویچهوله: مدتی است که بین جناح موسوم به اصولگرا اختلافاتی افتاده است که شاید نقطهی اوجش را بشود در انتخابات اخیر مجلس دید که از این جناح، دو لیست مختلف معرفی شدند. خبر برکناری وزیر کشور هم که با مخالفت آقای خامنهای روبهرو شد، به این حدس دامن زد که اختلافات در میان این جناح بالا گرفته است. شما این اختلافات را چقدر تاکتیکی و چقدر بنیادی و ایدئولوژیک میدانید؟
احمد زیدآبادی: آنچه به عنوان جناح اصولگرا نام گرفته است، در واقع هیچگاه دارای یک اصول مشترک برای ادارهی کشور و همینطور راهکارهای یکسان نبوده است. معمولا در بین جناحها، حالا هر جناحی باشد، اختلافاتی هست که هرازگاهی بروز میکند. بعضی وقتها که این جناح در مقابل قدرت اصلاحطلبان بوده، وحدتش را حفظ و سعی کرد در اصول مشترکش بیشتر تکیه کند. اما هنگامی که این دشمن مشترک یا رقیب مشترک کنار میرود و یا حذف میشود، معمولا با توجه به شرایط جامعهی پیچیدهای مثل ایران، اختلاف نظرها شروع میکنند به رشدکردن. ممکن است اینها در ابتدا تاکتیکی باشند، اما بعدا جنبههای استراتژیک و جدی پیدا میکنند و سبب انشقاق بین این جناحها میشود. من تصور میکنم که جناحمحافظهکار یا اصولگرا در موقعیتی قرار گرفته است که دارد دچار تجزیه میشود و گرایشهای مختلفاش دارند به نحوی در مقابل هم موضعگیری میکنند.
این تجزیه به نظر شما ممکن است تا زمان انتخابات ریاست جمهوری در سال آینده واقعا روی بدهد و عملی بشود؟
قاعدتا تشدید میشود. اولا اختلافات در ایران گاهی دیگر بر سر مسایل خیلی جزیی و کوچک است و متاسفانه وضعیت کشور ما طوری است که گاهی اختلافات شخصی آنقدر عمیق میشود و تبدیل به کینه میگردد که خودش از هر اختلاف استراتژیکی مهمتر میشود. و این چیزیاست که به نظر میآید در بین آن جناح دارد اتفاق میافتد. قاعدتا هرچه به زمان پایان ریاست جمهوری آقای احمدینژاد نزدیکتر بشویم، به دلیل این که به نظر نمیرسد آقای احمدینژاد کاندیدای بخش بزرگی از اصولگرایان باشد، بنابراین آنها سعی میکنند در فکر کاندیدای دیگری باشند. در مقابل، طرفداران آقای احمدینژاد هم قاعدتا اصرار دارند در تداوم ریاست جمهوری ایشان. و من فکر میکنم هرچه زمان پیش برود، این شکافبیشتر بشود و خیلی خیلی جدی بشود، به گونهای که شاید در غیاب جناحهای دیگر، خود اینها بتوانند جناحبندیهای دیگری را در مقابل هم تشکیل بدهند.
آقای زیدآبادی، تقریبا همزمان با نامهی اعتراضی جمعی ازعلمای قم به مسئلهی گرانی و تورم، آقای احمدینژاد به قم سفر کردند و یک سخنرانی جنجالی و افشاکننده جناح مقابلهم برپا کردند. برخی از تحلیلگران بر این نظرند که ایشان در پی جلب اعتماد در حقیقت از دست رفته در بین علمای قم هستند. اصولا چقدر حمایت علمای قم از یکی از این دوجناح داخل اصولگرا را در انتخابات بعدی ریاست جمهوری تعیینکننده میدانید ؟
به هرحال ماهیت نظام سیاسی ایران به گونهای است که روحانیون، بویژه روحانیون بلندپایهای که عنوان مرجع دارند، اینها معمولا تعیینکننده هستند. به نحوی نظر مثبت اینها به معنای مشروعیت دینی این جناح یا فردی است که از آن حمایت میکنند. بنابراین گرچه حالا در دورههایی ممکن است نظر این آقایان خیلی جدی گرفته نشود، اما به مرور زمان این خیلی تاثیر میگذارد و قاعدتا اگر علمای قم به طور یکپارچه و یا به هرحال اکثریت آنهایی که برجسته هستند، علیه سیاستهای آقای احمدینژاد موضع بگیرند و یا او را متهم کنند که نمیتواند مسایل کشور را حل بکند، من فکر میکنم که به چهرهی آقای احمدینژاد در بین تودههای مذهبی خدشهای جدی وارد بشود. و چون ایشان هم میخواهد به همان تودههای مذهبی اتکا داشته باشد، قاعدتا این دیگر مزید برعلت میشود و موقعیتایشان بیش از پیش تضعیف خواهد شد.
قضیه برکناری وزیر کشور چقدر به نظر شما ربط دارد به انتخابات سال آینده؟ آیا آنطور که بعضی ناظران معتقدند میشود گفت که آقای احمدینژاد برای انتخابات ریاست جمهوری خواهان یک وزارت کشور کاملا مطیع است، که احتمالا با وجود آقای پورمحمدی نظرشان تامین نمیشده؟
آنچه روشن است، این است که آقای احمدینژاد در پی این هست که آن حلقهی نزدیک یاران خودش را، که حلقهی بسیار کوچکی هم هست، آنها را در پستهای مختلف منصوب کند و به نظر میرسد آقای پورمحمدی حالا به هر دلیلی جزو یاران نزدیک ایشان نبوده و گویا با مشورت جناحهای دیگر و یا دیگر اصولگرایان به این موقعیت دست یافته است. بنابراین آقای احمدینژاد علاقمند است که همان دوستان خودش را بیاورد و قاعدتا هرچه زمان میگذرد، سعی میکند این وزرایی را که صددرصد طبق میلش نبودند به نحوی برکنار کند و همان دوستان خودش را وارد بکند. این قاعدتا این شائبه را ایجاد میکند که در آستانهی انتخابات ریاست جمهوری و حضور یکی از یاران نزدیک آقای احمدینژاد در وزارت کشور، از آن طرف با توجه به همراهی شورای نگهبان با این دولت، این احتمالا با مقاصد سیاسی صورت میگیرد و ممکن است به این وسیله خواسته باشد بر نتیجهی انتخابات هم تاثیر بگذارد.
اگر در این میان حتا با مخالفت رهبری نظام هم روبهرو بشود، مثل آن چیزی که در مورد آقای پورمحمدی وزیر کشور اتفاق افتاد، فکر میکنید آقای احمدینژاد باز هم به این روش ادامه خواهد داد؟
چیزی که مشخص است، تا به حال به طور رسمی خبری اعلام نشده است که رهبری با این تغییر مخالف باشد. در واقع چیزهایی که توی سایتها نوشتهاند، قابل تایید یا تکذیب نیست. اما من تصورم این است که معمولا رهبری در این تغییر و تحولات دخالت نمیکند، به دلیل این که اینها مربوط به مسایل اجرایی هستند. اگر آقای احمدینژاد آقای پورمحمدی را مناسب نداند و یا آقای پورمحمدی نتواند با این دولت کار کند، ادامهی حضور ایشان به هرحال تشنجآمیز میشود در داخل دولت و من فکر میکنم که مقامات بالاتر هم با توجه به این مسئله خیلی دخالت نکنند. بنابراین من تصورم این است که این نهایتا به خود این دو و امکان توافق یا جداییشان بستگی دارد و دخالت مقامات بالاتر ممکن است وضع را در چنین شرایطی تا اندازهای پیچیده کند.