احمدینژاد: عقبماندگی «ربطی به ساختار معیوب مدیریت ندارد»
۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۹, دوشنبهمحمود احمدینژاد در نشست امروز «کشورهای کمتر توسعه یافته» علت عقبماندگی این کشورها را «سیاست استعماری سلطهگران» نامید. او گفت: «برخی معتقدند كه مشكلات كشورهاي فقير ناشی از مشكلات فرهنگی و ساختارهای معيوب مديريتی آنهاست. بر اين اساس تلاش میكنند راهحلها را در درون اين كشورها جستجو كنند و به همين دليل دائماً توصيههای مديريتی و تشكيلاتی ارائه میكنند.»
به نظر آقای احمدینژاد این تصور که باید به فکر مدیریت درست بود، اشتباه است. او در ادامه سخنان خود در این کنفرانس گفت: «پس از چهار دهه معلوم شده است كه اين راهبرد نه تنها راهبرد مناسبی نبوده است، بلكه در بسياری موارد بر دامنه و پيچيدگی مشكلات افزوده است».
راه متفاوت ایران و ترکیه در برابر «سلطهگران»
آقای احمدینژاد به روال همیشگی خود در تمام نشستهای منطقهای و جهانی، «راه حل» هایی هم ارائه کرده است، از جمله این که: «توسط هيئتی مستقل خسارتهای دوران استعمار و بردهداری محاسبه و از عاملين آن اخذ و حق ملتها و دولتهای خسارت ديده به آنان مسترد شود.»
این که "خسارت ۴۰۰ ساله" مورد نظر محمود احمدینژاد چگونه باید محاسبه شود، از چه کسی اخذ شود و به که داده شود، سوالهایی هستند که پاسخآنها احتمالا هرگز داده نخواهد شد. شاید به این دلیل که حتی خود آقای احمدینژاد هم آنها را جدی نمیگیرد.
ولی نشستن ایران و ترکیه بر سر یک میز و آن هم در نشست «کشورهای کمتر توسعه یافته» موضوعی است که به خودی خود قابل تعمق است.
ایران و ترکیه از بسیاری جوانب تشابه زیادی دارند. هردو کشورهایی هستند با جمعیت جوان و نیروی کار ماهر. هردو از موقعیت جغرافیای سیاسی مشترکی برخوردارند و در هردو کشور زیرساختهای لازم برای رشد اقتصادی کم و بیش موجود است، در ایران کمتر، در ترکیه بیشتر.
ولی ترکیه با رشدی شتابان راه خود را باز کرده و نقش اول را در سیاست و اقتصاد منطقه بازی میکند، در حالی که اقتصاد ایران روز به روز نحیفترشده است.
براساس گزارش صندوق بینالمللی پول در اواخر فروردین ماه امسال، اقتصاد ايران در سال ۲۰۱۰ رشدی ۱ درصدی داشته که در میان كشورهای خاورميانه يكی از پایینترین نرخهاست.
این گزارش، آماری از رشد اقتصادی برخی از كشورهای منطقه در سال ۲۰۱۰ را ارائه داده است: عربستان ۳،۷ درصد، الجزاير ۳،۳ درصد، امارات ۳،۲ درصد، كويت ۲ درصد، عراق ۰،۸ درصد، قطر ۱۶،۳درصد و سودان ۵،۱ و مصر ۵،۱ درصد، مراكش و سوريه هرکدام ۳،۲ درصد، تونس ۳،۷درصد، لبنان ۷،۵ درصد و اردن ۳،۱درصد.
ایران و ترکیه هردو در کنفرانس «کشورهای کمتر توسعه یافته» حضور داشتند. ولی احتمالا کسی در نشست امروز از آقای احمدینژاد نپرسیده است چرا سیاست «سلطهگران» در قبال ترکیه و ایران اثراتی این چنین متفاوت داشته است: یکی درحال عبور از مرز «کمتر توسعه» یافته است و همین حالا نیز به عضویت کشورهای «گروه ۲۰» درآمده، ولی تراز رشد اقتصادی ایران به پیش بینی اقتصاددانان به زیر صفر خواهد رسید!
این پرسشها را با شاهین فاطمی، استاد اقتصاد در پاریس مطرح کردیم:
آقای فاطمی کنفرانس کشورهای کمتر توسعهیافته چه کنفرانسی است و چرا ایران و ترکیه ، علیرغم تفاوت شدید در وضعیت اقتصادی و رشد اقتصادیشان، هردو در این کنفرانس شرکت میکنند؟
این گروه که به اصطلاح گروه کشورهای درحال توسعه هستند، به دو دسته تقسیم میشوند. یک دسته آنهایی که امید هست که در سالهای آینده حتی با اقتصادهای درجه اول دنیا رقابت کنند، که معروفند به «گروه ۲۰» که معمولاً برزیل، روسیه، هند و چین جزو این گروه هستند. ترکیه از آن کشورهاییاست که هنوز به آن مرحله نرسیده است، ولی با وجود این در «گروه ۲۰» عضویت دارد، یعنی واقعاً جایی که ایران ، از نظر سابقهی اقتصاد و اهمیت صنایع نفت و غیره میباید جزو آن گروه میبود. ولی متأسفانه ترکیه جای ایران را در آن گروه گرفته است. از نظر درآمد سرانه و از نظر رشد اقتصادی ترکیه هنوز جزو گروه کشورهای در حال رشد است و به آن درجهی میانه نرسیده است.
اگر بخواهیم مقایسهای کنیم میان ایران و ترکیه، تفاوتها در چه زمینههایی است و چرا؟
مهمترین عامل این است که ترکیه توانست در سال ۱۹۹۵ به عضویت سازمان تجارت جهانی یا «WTO» درآید و این آن موقعیتی است که چین هم توانست به دست آورد و امروز همه متفقالقول هستند که برای پیشرفت اقتصادی، تجارت آزاد یکی از مهمترین وسائل است و تا شما عضو «WTO» نباشید، نمیتوانید از آن مواهب برخوردار باشید. اختلاف اساسی دوم میان ترکیه و ایران، وضع بانکی ترکیه است. امروز وضع بانکی ترکیه بسیار بسیارخوب است طوری که با اروپا حتی میتواند رقابت کند. ترکیه عضو سازمان همکاریهای اقتصادی یا توسعه یا «OECD» است که ایران نمیتواند باشد و نیست. بنابراین در خیلی از زمینهها ترکیه در عرض این سی سال، از ایران جلو افتاده است. در حالی که قبل از انقلاب اقتصاد ایران به مراتب در شرایط بهتری از ترکیه قرار داشت و امروز ترکیه توانسته است خودش را به جایی برساند که با رشد ۸ درصد و یا بالاتر از ۸ درصد رشد اقتصادی داشته باشد. در حالی که جمهوری اسلامی امسال رشدش صفر درصد است و سال جاری احتمالاً به زیر صفر خواهد رسید.
وقتی این دو کشور را باهم مقایسه میکنیم، میبینیم که از نظر جمعیت جوان، نیروی کار ماهر و تحصیلکرده، حتی زیرساختها و موقعیت جغرافیایی، بهخوبی با همدیگر قابل مقایسه هستند. آن چیزی که در ایران شاید قابل مقایسه با ترکیه نباشد، بخش خصوصی و امکانات سرمایهگذاری است. چه عاملی باعث شد که ایران تا این حد در میان کشورهای خاورمیانه، علیرغم پول نفت، عقب بماند و ترکیه به این سرعت پیشرفت کند؟
در این مورد باید دو مطلب را توضیح دهم. اول این که پول نفت نه تنها کمک نکرده، بلکه باعث عقبماندگی ایران شده است. چون باعث شده است که دولتها و حکومتها همیشه خودسر باشند و هیچ نیازی به مردم نداشته باشند. در حالی که اگر ایران نفت نداشت، شاید حکومتها مجبور بودند که مالیات از مردم بگیرند و در این صورت بازگو و پاسخگو به مردم باشند.
اما در مورد مسئلهی دیگر، چند عامل مهم به ترکیه کمک کرده است. اول این که ترکیه به اروپا نزدیک است و آرزو دارد که روزی به اتحادیه اروپا بپیوندد. دوم این که در ترکیه توانستهاند مسائل پیشپاافتاده ولی بسیار بسیار ضروری را برای پیشرفت اقتصادی حل کنند و آن مسئلهی قانون است، مسئلهی حفاظت از مالکیت است و سروسامان دادن به روابط و شرایط سرمایهگذاری برای مردم است.
همان طور که شما اشاره کردید، تا زمانی که امنیت اقتصادی وجود نداشته باشد و سرمایهگذاری نشود، هیچ کشوری نمیتواند پیشرفت کند. در ایران تمام این سالها مخصوصا در پنج سال گذشته ما میبینیم که نه تنها سرمایهگذاری خارجی اتفاق نمیافتد، بلکه سرمایه از ایران فرار میکند. هم سرمایهی انسانی که هرسال بیش از صد هزار جوان تحصیلکرده از مملکت خارج میشوتد و هم سرمایهپولی که بیشتر از ایران خارج میشود و اگرهم در ایران باشد، برای سودهای زودرس و زودبازده استفاده میشود و سرمایهگذاری نمیشود. دلیل اصلیاش هم این است که مسئلهی مالکیت روشن نیست. دولت مثل یک عامل بسیار بازدارنده روی اقتصاد مملکت افتاده است.
سهم دولت در اقتصاد بسیار زیاد است و خصوصیسازی به جایی نرسیده است. این مسائل بسیار ابتدایی که یک کشور احتیاج دارد برای این که بتواند پا در راه رشد بگذارد، در ایران پیش نیامده است. در حالی که اگر شرایط اجتماعی و سیاسی مساعد برای سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی همانند ترکیه در ایران هم ایجاد شود، هم استعداد طبیعی مملکت از نظر نیروی انسانی بالاست و از نظر سرمایه و مستغنی بودن کشور از منابع مختلف نیز آیندهی بسیار روشنی را میتوان برای ایران پیشبینی کرد.
به عدم عضویت ایران در سازمان تجارت جهانی اشاره کردید، اگر ممکن است در این باره توضیح دهید و این که تحریمها چه تاثیری داشته است؟ بسیاری از تحلیلگران عقبافتادن ایران را در عین حال شانس بزرگی برای پیشرفت ترکیه میدانند.
مسلم است، ترکیه توانسته از انزوای سیاسی و اقتصادی ایران بسیار استفاده کند. حجم تجارت ترکیه با ایران ۱۰ برابر شده است. یعنی مبلغی کمتر از یک میلیارد در مدتی کمتر از پنج سال به ۱۰ میلیارد در سال رسیده است و صحبت از ۳۰ میلیارد میکنند. مسئلهی «WTO» و مسئلهی تحریم بههم مرتبط است. امروز میبینیم که چین توانسته است وارد سازمان تجارت جهانی شود و همچنین ترکیه و سایر کشورها. برای این که کشوری وارد «WTO» شود، باید تمام کشورهای دیگر مخصوصاً بلوکهای مهم اقتصادی مثل اتحادیه اروپا و آمریکا موافقت کنند.
چین توانسته است این موافقت را به دست آورد و ترکیه هم توانست این کار را بکند. اما به علت انزوای سیاسی و به علت اشتباهات سیاسی و تمام این کارهایی که در بخش سیاست خارجی مملکت انجام شده است، ایران در انزوای اقتصادی بهسر میبرد. تحریمها البته بسیار مؤثر بوده است. مخصوصاً در صنایع نفت روز به روز امکان تولید نفت در ایران کاهش پیدا میکند، چون سرمایهگذاری در چاههای نفت نمیشود و مقداری که تولید میشود، دائما هر سال کمتر از سال پیش است. بنابراین این دو مسئله بههم مرتبط هستند. یعنی اگر ایران نتواند خود را از انزوای سیاسی خارج کند، رفتار بینالمللیاش طوری نباشد که بشود وارد جرگهی کشورهای مترقی شود و اقلاً آمریکا و اروپا با عضویتاش در سازمان تجارت جهانی مخالفت نکنند ما نمیتوانیم از این مخمصه بیرون آییم. امروز بسیار اندک هستند کشورهایی که عضو سازمان تجارت جهانی نیستند و آنهایی که نیستند مثل کره شمالی، ایران و کوبا، از این بابت صدمهی اقتصادی زیادی میبینند.
مریم انصاری
تحریریه: مهیندخت مصباح