آیین میترا و تأثیر آن بر آموزههای مسیحی
۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعهکلیسای باستانی و زیبای "سن کلمنته" در مرکز شهر رم بیشک برای ایرانیان یک مکان تاریخی دیدنی است. این کلیسا نشان از یک آیین باستانی ایرانیان در خود نهفته دارد که در امپراتوری رُمی باستان پیروان بسیار یافت و به دین رقیب مسیحیت بدل شد.
در اواسط سدهی نوزدهم کشیش کلیسای "سن کلمنته" گمان برد که زیر طبقهی تحتاتی کلیسا بنای دیگری نیز هست. پس از حفاریها، کلیسای دیگری از سدهی چهارم میلادی دهان گشود که روی آن را به تمامی پوشانده و کلیسای جدید را بر روی این طبقهی سوم زیرین افراشته بودند. از کلیسای زیرین هیچگونه نشانی در طبقات فوقانی دیده نمیشد.
ولی در سالهای ۱۹۱۲ تا ۱۹۱۴ لایهی چهارمی در زیر طبقهی سوم کلیسا کشف شد که پیشینهی آن به سدهی نخست میلادی میرسید. این لایه از آسیبهای ناشی از آتشسوزی رم در زمان قیصر رُم، "نرون" در سال ۶۴ میلادی در امان مانده بود. دالانهای تاریک و نمور آن امروز بر روی گردشگران گشوده است. از حاشیهی کف دالانها کاریزهایی میگذرد که به آب قناتشهر رم شهرتی جهانی بخشیدهاند.
در یکی از این دالانها سردابی را میبینیم که میلههای آهنین مانع از ورود به آن میشوند. با نورافکنی کمسو میتوان درون را دید. سه سکوی سنگی سه ضلع سرداب را پوشاندهاند. در میانهی سرداب سنگی مرمرین قرار دارد که شمایل "میترا" با خنجری نشانده بر گردن گاوی نر، بر آن نقش بسته است.
این سرداب نمونهای است از بسیاری ایزدکدههای پیروان آیین میترا که در سدههای اول تا چهارم میلادی در بخش بزرگی از امپراتوری رُمی گسترش یافت. در سدههای دوم و سوم میلادی بود که رواج این کیش سری ایرانی در امپراتوری رم به اوج خود رسید، به گونهای که قیصر "کومودوس" به این آیین گروید.
با گسترش دین مسیحیت در سرزمینهای امپراتوری رُمی آیین میترا رو به افول گذارد. با قدرت گرفتن مسیحیت، ایزدکدههای میترا بهکلی ویران شدند و یا آنجا که در قلب شهرهای رُمی بودند، زیر بنای کلیساهایی که بر روی آنها افراشته شدند، مدفون گشتند.
جامعهشناسانی مانند "راینهولد مرکلباخ" معتقدند که آیین میترا و مسیحیت پیروان خود را در قشرهای اجتماعی متفاوت از یکدیگر یافته بود. به گمان وی، آیین میترا که دینی متکی بر وفاداری قیصر رُمی به آن بوده است، با گرایش قیصر به مسیحیت، زمینههای گسترش خود را از کف میدهد. برخی دیگر معتقدند که آیین میترا در غرب بیشتر یک آیین مردانه بوده است تا یک جماعت دینی مانند مسیحیت، به طوری که هر یک از آنها مخاطبان خود را داشتهاند.
آیین میترا در غرب
میترا که به ایزد ایرانی "مهر" شهرت دارد، نماد روشنایی جاودانی، پاسبان قانون، نظام کیهانی و نظم حاکم بر جهان بوده است. از این رو میترا یکی از نامهای خورشید است.
آیین میترا نخست در مناطق غربی سرزمینهای امپراتوری هخامنشی، بابل و ارمنستان و آسیای صغیر، گسترش یافت. بعدها این آیین توسط دریانوردان و لژیونهای رُمی به غرب آورده شد و از جزیرهی سیسیل به سمت شمال امپراتوری و قلب آن، رُم عزیمت کرد.
آیین میترا به مرزهای این امپراتوری محدود نماند و به بخشهایی از سرزمینهای شمالی اروپای امروز، مانند اتریش، مقدونیه، آلمان (به ویژه فرانکفورت و امتداد رود راین)، فرانسه و انگلستان و شبهجزیرهی ایبری راه گشود و بخشهایی از حاشیهی آفریقایی دریای مدیترانه را متأثر از خود ساخت.
میترا معنای "قرارداد" را میرساند و او ایزد عهد و پیمان است. این مفهوم به مسیحیت نیز راه یافت و عنوان عهد و پیمان با خداوند (Testamentum) به خود گرفت.
در آیین میترا دو عنصر "گاو نر" و "ستارگان" چشمگیر است. این دو عنصر در آیین میترا معنایی کاملا نمادین دارند. پیروان میترا سرنوشتگرا نبودند. حتا مخالفان و رقیبان مسیحی آنها نیز نگفتهاند که پیروان میترا اعتقاد به ستارگان داشتهاند. ولی عنصر گاو قدیمتر از عنصر ستارگان است. قربانیکردن را در دیگر ادیان باستانی نیز میتوان یافت، مثلا در جزیرهی کرت یا در دین یهود نزد قوم بنیاسرائیل.
در بسیاری نقشهای سنگی، میترا را در حال قربانی کردن گاو نر میبینیم. ولی به باور کارشناسان، میترا به هنگام کشتن گاو روی به سویی دیگر دارد و از این رو میتوان گفت که امر کشتن دلپسند او نیست. کشتن امری اسفناک است، ولی حیات تازه بدون مرگ نیز قابل تصور نیست. از مرگ زندگی میزاید.
ضیافت شام و خوردن و نوشیدن نان و شرابی که نماد خون قربانی است، از جمله آیین عبادی این آیین باستانی بوده است. این رسم ضیافت شام نیز به مسیحیت راه یافت.
پیروان میترا بر این باور بودند که روح انسان پس از مرگ به سوی ستارگان عروج خواهد کرد. خاستگاه روح انسان را باید در میان ستارگان ثابت جست که در آسمانی ابدی جای دارد که سپس به جهان فانی زمینی فرود آمده و در پیکر یک انسان حلول میکند. این روح پس از مرگِ انسان بار دیگر خود را رها ساخته و به سوی ستارگانی فناناپذیر روان میشود. افلاطون نیز در کتابهای "تیمایوس" و "فایدروس" سرنوشت روح را در ارتباط با ستارگان میبیند.
سیارهها نقش حامل روح به ستارگان را دارند و خورشید در کانون سیارهها جای گرفته است. خورشید در حرکت دورانی خود، در دو مرحله از سال، در ماه مارس و سپتامبر که زمان روز و شب یکسان است، روان انسان را به معراج میکشاند. و میترا حلقهی واسط میان زمین و آسمان است.
در قلمرو امپراتوری رُمی، برای نوگرویدگان به این آیین سرّآمیز هفت مقام روحانی در نظر گرفته شده بود: زاغ، عروس، سرباز، شیر، پارسی، پیکِ خورشید و پدر (Pater). ارتقا به هر مقام با مراسمی نیایشی و غسل تعمید توأم بوده است. سیارههای هفتگانه نیز به ترتیب هر یک از این مقامها را محافظت میکردند که به ترتیب عبارتند از: عطارد (مرکور)، زهره (ونوس)، مریخ (مارس)، مشتری (ژوپیتر)، ماه، خورشید و زحل (ساتورن). این ستارگان هفتگانه نمایندهی فضیلتهای هفتگانه بودند.
الهیات ستارگان، عروج روح و کمال اخلاقی و یا نقش قربانی گاو ویژگیهایی نیستند که بتوان خاستگاه آن را در ایران یافت. در اینجا ساخت دین با نگرش افلاطونی جای گرفته است که به نظر میرسد که یک روحانی تا کنون ناشناس از دورهی هلنیستی، آن را ابداع کرده باشد.
آیین مسیحی: آمیزشی از سنت بنی اسرائیلی و آیین میترا
نیایشهای دینی آیین میترا را نمیتوان بدون متن نوشتاری تصور کرد. از آیین میترا و برگزاری مراسم این کیش سرّآمیز یکتاپرست جز متن چند نیایش، سند نوشتاری دیگری بر جای نمانده است. به نظر میآید که مخالفان سرسخت مسیحی این دین، تمامی اسناد و شواهد را از میان بردهاند. ولی شمایلنگاریها، بناهای تاریخی و گزارشهای وقایعنگاران رُمی و یک رشته روایتها برای تبیین و تفسیر این دین باستانی ابزاری به دست کارشناسان امروز داده است.
در سدههای آغازین میلادی رقابت میان دو دین شدید بوده و برخی آمارها نشانگر این رویارویی دینی است. در رُم که کانون ستایشگران میترا بوده، ۸۰۰ (هشتصد) ایزدکدهی میترا به ثبت رسیده است. نمونهی دیگر اوستیا است. در این شهر ۳۰ ایزدکدهی میترا برپا بوده که هر یک ۴۰ پیرو دین میترا را در خود جای میدادهاند. بنابراین شمار پیروان به ۱۲۰۰ نفر میرسد که ۵ /۷ درصد جمعیت ۱۶ هزار نفری این منطقه را شامل میشده است. این در حالی که در سراسر امپراتوری رُمی شمار مسیحیان ۱۰ درصد جمعیت را شامل میشد. بهرحال چالشهایی را میان این دو دین میتوان یافت.
داستان آفرینش میترایی را از طریق روایتها بازسازی میتوان کرد. میگویند که میترا در غاری زاده شده و چند شبان، که باید آنها را نماد ستارگان فلق و شفق دانست، به استقبال او شتافتهاند.
روایت است که عیسی نیز در غاری به دنیا چشم گشود. به هنگام زایش وی نیز شبانان و ستارگان نقش دارند. موبدان میترایی در ایران باستان به مغان شهرت داشتند، همانند مغان مشرقزمین نزد عیسی، و "پدر" (Pater) در قلمرو امپراتوری رُمی.
شباهتها میان دین باستانی میترایی و دین ِ در آن زمان نوظهور مسیحی شگفتانگیز است. مسیحیان میگویند که بسیاری از سنتها و آموزههای آنها برگرفته از دین یهود باستانی است. ولی برخی نمادهای مسیحیت پیشینهای در قوم بنیاسرائیل ندارند.
در ایزدکدههای میترایی، تصویر کندهکاری میترا را در کنار گاو نر و سیارهها میبینیم. در صحنهای دیگر ضیافت شام مقدس با صرف نان و شراب را میتواند مشاهده کرد که در آن میترا در کنار شبانان جای گرفته است. بیننده گویی که با تصویری از تثلیث مسیحی رو به رو است.
به نظر میآید که سنت دینی آیین میترا برای مسیحیان اهمیتی خاص داشته است. داستان تولد، غسل رستگاری و ضیافت شام از جمله موردهای بارز مشترک میان این دو است. در سنتهای یهودی ِ مسیحیان ِ اورشلیم نشانی از ضیافت شام به عنوان یک عمل رستگاری نمیتوان یافت، ولی ضیافت شام جزئی ثابت از آیین میترا بوده است.
برخلاف مسیحیت، آیین میترا متکی بر سنتهای دین یهود نیست. میترا نه گیرندهی وحی آسمانی، بلکه قهرمانی غلبهناپذیر است. رسم "قربانی" موضوع کانونی هر دو دین است، ولی میترا گاو نر را قربانی میکند و عیسی خود را. مسیحیت برخلاف آیین میترا، نه یک کیش کواکب است و نه یک کیش سرآمیز؛ و بر خلاف آیین میترا، راه ورود زنان به جماعتهای مسیحی گشوده است.
از سوی دیگر وجههای اشتراک میان دو دین وجود دارد که امروز به طور عمده مورد تأیید همگان است. هر دو دین در سدههای دوم و سوم پس از میلاد در قلمرو امپراتور رُمی گسترش یافتند.
هرچند که آیین میترا پیشینهای قدیمتر از مسیحیت دارد، ولی نخستین نشانههای آن را از سدهی اول میلادی مییابیم. در این زمان مهمترین سندهای نوشتاری مسیحیت نیز در شکل امروزین آن پدید آمدند.
کارشناسان در این زمینه اتفاق نظر دارند که در سدهی چهارم میلادی، یک اسقف مسیحی شهر رم روز ۲۵ دسامبر را که "روز ایزد خورشید غلبهناپذیر" (که همانا میترا یا مهر است) را به عاریت گرفت و آن را به روز تولد عیسی تغییر نام داد. این روز مصادف است با شب یلدا (یا شب چله) که ایرانیان باستان این شب را شب تولد ایزدمهر "میترا" میدانستند. ایرانیان با رقص و پایکوبی و برپایی ضیافت شام این مناسبت را پاس میداشتند.
روحانیان مسیحی این روز را روز "میلاد مسیح" نامیدند، ولی شماری پژوهشگران غربی معتقدند که تولد عیسی چند ماه با این روز تفاوت دارد. ابوریحان بیرونی در "آثارالباقیه" مینویسد که منظور از میلاد، "میلاد خورشید" است. از این رو این "میلاد" با شب یلدا و جشن زایش خورشید در پیوند است. به روایت بیرونی، نخستین ماه در تقویم کهن سیستانی که آغاز زمستان بوده، "کریست" نام داشته است. گمان میرود که واژهی "کریسمس" نیز برگرفته از تقویم سیستانی است.
برخی عوامل زوال آیین میترا
شکست دین میترا را باید ناشی از خصلت محافظهکار آن دانست. نگاهی جامعهشناختی این موضوع را روشنتر میکند. دین میترا آیینی کاملا مردانه بود. در مناسبات خانوادگی رُمی فقط یک شخص به عنوان "پدر خانواده" (pater familias) شناخته میشد که در حوزهی خانه و خانواده آقایی میکرد. این سنت باستانی رُمی به درون آیین میترا نیز راه یافت.
در نخستین سدههای پس از میلاد این مناسبات سنتی رُمی رو به زوال گذارد. زنان و بردگان در تلاش برای رهایی از بند سروری ارباب خانواده برآمدند. بنابراین مفهوم سنتی خانواده به تدریج معنای خود را از دست داد. در واقع آیندهی امپراتوری رُم به طبقهی اجتماعی "پلبین"های تا آن زمان بی حق و حقوقی تعلق گرفت که برای دفاع از خود به مسیحیت گروید. رویاروییهای اجتماعی برخاسته از این تضادهای اجتماعی چنان شکلی علنی یافت که دیگر جایی برای هواداران دین میترا که در مکانی سری تجمع میکردند، باقی نگذارد.
خصلت هلنیستی − باستانرُمی آیین میترا به شدت مذهبی بود. یگانه ایزدمهر نشان از یکتاخدایی داشت، ولی فضیلتهای دینی با ایزدان کواکب رُمی پیوند خورده بود. آیین میترا نمیخواست خود را از خدایان باستانرُمی بگسلد. این امتناع از همسویی با زمان، که آغاز دورانی تازه را نوید میداند، خصلتی محافظهکار به این دین باستانی بخشیده بود.
در آستانهی عصری تازه دو قیصر غیرمسیحی رُمی، جولیان و دیوکلِتیان مذبوحانه کوشیدند نظام دینی باستانرُمی را از سراشیبی زوال برهانند و به حمایت از آیین میترا برخاستند. ولی قیصر کنستانتین نقطهی پایان بر این تلاش نهاد. جهان خدایان پایان پذیرفت و از آن پس جهان دینی یکدست شد: یک امپراتوری، یک خدا و یک رستگار.
برای اطلاع بیشتر از آموزههای آیین میترا و نمادهای این دین باستانی که از مشرق زمین به قلمرو امپراتوری رُم و اروپای امروز راه گشود و متحول گشت، بنگرید به کتابی به زبان آلمانی با عنوان "میترا" اثر هارالد اشتروم.
داود خدابخش
مشخصات کتاب:
Harald Strohm: Mithra. Oder: Warum ‚Gott Vertrag’ beim Anfang der Sonne in Wehmut zurückblickte. München, Wilhelm Fink Verlag 2008.