اوایل شهریور ۱۳۹۷ محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران در مصاحبهای با سیمای جمهوری اسلامی جملهای گفت که جنجالبرانگیز شد و هنوز هم بحث بر سر این ادعای عاری از واقعیت او ادامه دارد. او گفت فشارهایی که از رهگذر رویکردها و سمتگیریهای بینالمللی و منطقهای جمهوری اسلامی بر مردم وارد میآید، به اراده و انتخاب آزاد خود مردم ربط دارد و "مردم ما انتخاب کردهاند که این گونه زندگی کنند".
گرچه در سالهای اولیه وزارت ظریف، بهسرانجام رساندن پرونده برجام و کاهش تنش در مناسبات بینالمللی ایران میزانی از محبوبیت و اقبال نسبت به او را در جامعه ایران رقم زد، ولی هر چه که جلو آمدهایم ظریف در چارچوب توجیه و عادیجلوه دادن بعضا غیرضرور سازوکارها و رویکردهای فاجعهبار داخلی و خارجی جمهوری اسلامی و با طرح ادعاهای خلاف واقع در باره این رویکردها، آن اعتبار را به قمار گذاشته و اعتراض و خشم شمار هر چه بیشتری از مردم را برانگیخته است؛ با ادعاهای کاملا خلاف واقعیتی مانند عدم وجود زندانی سیاسی در ایران، یا ادعای مستقل بودن قوه قضائیه در توجیه زندانی کردن فعالان سیاسی و شهروندان دو تابعیتی، یا دمکراتیک بودن برگماری رهبر جمهوری اسلامی و غیرمادامالعمر بودن مقام او، تا ادعای داوطلبانه بودن اعزام مهاجران افغان در ایران در هیات گردان فاطمیون و تا...
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
در این روزها دوباره بازار مصاحبه با ظریف گرم است، چه به سبب دست به دست شدن قدرت در آمریکا و پرسشهای مربوط به چشمانداز تنش میان جمهوری اسلامی با این کشور و کل جهان غرب، و چه به سبب گمانههای مربوط به حضور او در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰. و در اغلب این مصاحبهها هم آنجا که پای توجیه سیاستهای نادرست داخلی و خارجی جمهوری اسلامی به میان میآید کار او به توجیه و تناقضگویی میکشد.
در تازهترین مصاحبه، ظریف با روزنامه همدلی، چاپ تهران گفتوگو کرده است و از جمله با سوالی در باره اظهارات بحثانگیرش در باره مصاحبه شهریور ۱۳۹۷ روبرو شده است.
خبرنگار از او میپرسد: «آقای ظریف شما در شرایطی که زندگی و معیشت مردم در شرایط دشواری بوده و با سختی روزگار میگذراندند، جملهای گفتید با این مضمون که مردم ما خود انتخاب کردهاند که این طور زندگی کنند...»
و وزیر خارجه جمهوری اسلامی در پاسخ میگوید که او خلاف واقع نگفته چرا که همان مردمی که میگویند «ما با سیاستهای جمهوری اسلامی در منطقه موافق نیستیم، چون برای ما ایجاد فشار کرده است، همزمان برای مراسم شهادت شهید سلیمانی، با جمعیت میلیونی در همه شهرهای کشور به میدان میآیند. این نشان دهنده این است که انتخاب مردم ما، این است که در دنیا سربلند باشند. انتخاب آنها این است که از آنچه شهید سلیمانی به عنوان نماد آن -یعنی مقاومت- بوده، پیروی کنند... تفاوت ما با آن کشورها فقط در مقاومت است، و مردم نشان دادند که مقاومت را باور دارند.»
خبرنگار سهواً یا عامدانه غفلت میکند به ظریف گوشزد کند که دی ۱۳۹۶ و آبان ۹۸ هم در ایران اعتراضات گسترده و کمسابقهای روی داده است. لذا، هم این اعتراضات گسترده و خودجوش و هم آن شرکت مردم در تشییع سلیمانی در شرایطی از فضاسازی رسانهای و تحریک و بسیج احساسات جمعی و بر بستر خشم بخشی از جامعه از کشته شدن یک نظامی ارشد توسط یک کشور بیگانه که لزوما هم به معنای تایید همه رویکردهای او نیست را باید یک به یک بررسید و شرکت در تشییع جنازه سلیمانی را به غلط معادل پذیرش "مقاومت" از سوی مردم جا نزد.
وقتی که خلافگویی به تناقضگویی میانجامد
این نیز هست که ظریف نمیگوید که مقاومت برای چه و با کدام هدف. نمیگوید که آیا او هم مثل رهبر جمهوری اسلامی و مشاوران دور و برش هدف این مقاومت را دوامآوردن تا زمانی (بیانتها؟) میداند که "فروپاشی عنقریب تمدن غرب" رقم خورده باشد، "اقتصاد مقاومتی" شکل گرفته باشد، "نگاه به شرق برای مقابله با سلطه غرب" کارایی نشان بدهد تا نهایتا جمهوری اسلامی به "آرمان غایی" خود برسد و "تمدن عظیم اسلامی" را برپا کند؟ خامنهای ده روز پیش، در تازهترین سخنرانیاش دوباره گفته است: «ما مواضعمان در مقابل آمریکا ناشی از این هدف بزرگ است که یک تمدن عظیم اسلامی را ایجاد کنیم که شاید به نسل فعلی نرسد اما هدفی است که نسلهای بعدی به آن خواهد رسید».
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
ظریف چه به این "اهداف" باور داشته باشد و چه نداشته باشد اغلب در عمل با ادعاها و توجیهات خود در معیت رهبر و "آرمانهای" او رکاب میزند.
او در این مصاحبه میگوید که ما مقاومت میکنیم تا مثل عربستان سعودی "دست نشانده و محتاج" آمریکا نباشیم. و در مصاحبه سال ۱۳۹۷ با سیمای جمهوری اسلامی، زمانی که مصاحبهکننده گوشزد میکند که همه کشورها که عربستان نیستند و ما مواردی مثل ترکیه را هم داریم، باز هم ظریف کم نمیآورد و ماشین توجیهاش از کار نمیایستد. او انگار، نه انگار که کمر اقتصاد و معیشت مردم زیر فشار تحریمها تا نشده، راست و راست در چشم آنها نگاه میکند و میگوید: «همین ترکیه شما دیدید که به خاطر فشارها در مدت بسیار محدودی ارزش پولش به یک سوم رسید. وقتی فشارهای خارجی به کشورها وارد میشود این موضوع با محدودیت قانونی روبرو نیست و این فشارها تاثیر میگذارد ما تاکنون تا حد زیادی از این فشارها مصون ماندهایم.»!
ظریف در مصاحبه تازه با روزنامه همدلی مالزی را هم الگوی خوبی نمیداند چون "در آنجا هم فساد هست" و اگر ما "مزیتی" بر این کشورها داشته باشیم در همان "مقاومت" است: «از من میپرسند چرا ما مالزی نیستیم؟ چرا ترکیه نیستیم؟ تفاوت ما با این کشورها چیست؟ آیا تفاوت ما در نیروی انسانی است؟ آیا تفاوت ما با آنها این است که در آنجاها فساد نیست در ایران فساد هست؟ نخستوزیر سابق مالزی الان به اتهام فساد عظیم دارد محاکمه میشود. تفاوت ما با آن کشورها فقط در مقاومت است، و مردم نشان دادند که مقاومت را باور دارند.»
منتهی چون توجیهکاری اغلب با دروغ و دگردیسهکردن واقعیات توام است، گویندهاش را هم اینجا و آنجا به تناقض میاندازد. در همین راستا، آنجا که ظریف بعضاً پایش را روی زمین میگذارد و مسیر مصاحبه به گونهای است که توجیهای را ضروری نمیکند، میتوان از زبانش واقعیت را شنید، واقعیتی که با گفتههای قبلی و بعدی او در تناقض میافتند. ظریف که سال ۱۳۹۷ "مقاومت" (تداوم تنش با دنیا) و فشارهای ناشی از آن را شاخصه برجسته مردم ایران و ناشی از "اراده و انتخاب آزادنه آنها" ذکر میکند و حتی ترکیه و مالزی را هم در قیاس با ایران در راه خطا میبیند، همین ۴۰ روز پیش در مصاحبه با کانال حیرت ادعای خود را نقض کرده و میگوید: «نباید فراموش کنیم که برخی از کشورها منتقد سیاستهای آمریکا هستند اما بدون ایجاد تنش به پیشرفت نیز میرسند... به عنوان مثال هم اکنون فرانسه، مالزی، ترکیه و آلمان مخالف سیاستهای آمریکا هستند، اما با آمریکا نیز تنش ندارند و در برابر آمریکا استقلال نسبی خود را حفظ کردهاند.» در مصاحبه تازه با همدلی دوباره همین حرف درست ۴۰ روز پیش را پس میگیرد و به باتلاق مصاحبه ۱۳۹۷ سقوط میکند.
انتظاری واقعی از رئیس دیپلماسی جمهوری اسلامی؟
تردیدی نیست که از ظریف به عنوان رئیس دیپلماسی جمهوری اسلامی نباید انتظار داشت که حرفی خلاف جهتگیریهای اساسی نظام متبوعش بزند. ولی این نظر مطرح است که از کسی که به گفته خودش "مشکلات داخلی و خارجی کشور را به خوبی میشناسد و اگر نامههایی که با مقامهای ارشد نظام رد و بدل کرده منتشر شوند معلوم میشود که تا چه حد منتقد بوده" حداقل این انتظار را میتوان داشت که در روز روشن سفید را سیاه نکند.
چنین نظری شاید به این واقعیت کمتوجه است که در نظامی کم و بیش ایدئولوژیک و دارای مولفههایی قوی از اقتدارگرایی کارگزاران آن، حتی صدیقترین و باوجدانترینشان هم اگر بخواهند که حذف نشوند باید در وجه عمده توجیهگر سیاست رسمی و جاری باقی بمانند و اینجا و آنجا دروغ بگویند و خودشان هم به تناقض بیافتند. در همین چارچوب، آنها، هم قربانی و هم عامل تداوم این سیاستها و رویکردها باقی میمانند، مگر آن که نظام بنبست خود را قبول کند و این توجیهکاری و سفیدسازی سیاهکاریها دیگر ضرورتی نداشته باشد و کسانی مثل ظریف هم توانایی واقعیشان از زیر بختک مولفهها و رویکردهای یک نظام ایدئولوژیک رهایی یابد.
منتهی در مختصات نظام کنونی و سیر و سلوک کارگزاری همچون ظریف، مقاومت او هم آنجا که در اعتراض به حضور بشار اسد در کشور بدون اطلاع وزارت خارجه به استعفا میانجامد با سلام و صلواتی "به خیر" میشود و او بدون آن که مطابق با قول و قرارها برای پسگرفتن استعفا، در تقسیم مسئولیت مربوط به سیاستهای منطقهای عملا تغییر مثبتی به سود اختیارات وزارت خارجه رقم بخورد، دوباره مشغول کار خویش است و مولفهای از این کار هم توجیه و سفیدنمایی آنچه که بر رویکردهای داخلی و خارجی زیانبار "نظام" مرتب است.
ظریف ولی در این آخرین مصاحبه خود نشان داده است که به میزان معینی از این وضعیت آچمز است و بازخورد حرفهایش در جامعه بیش از آن خشم و عصبانیت ایجاد کرده که علنا قابل دفاع باشد. البته رویکرد او در این مصاحبه، بر خلاف مصاحبهاش با کانال حیرت، نه واقعگرایانه که در وجه عمده توجیهگرایانه است. او به جای آن که در این مصاحبه تلویحا یا صراحتا این یا آن مولفه سیاست خارجی مطلوب هسته سخت قدرت را با انتقاد و علامت سوال روبرو کند، مصاحبهکنندگان را متهم میکند که سوالهایی را مطرح میکنند که جوابهای او باعث خشم مردم میشود: «بعضی دوستان (خبرنگاران) علاقه دارند من را در موضعی بگذارند که مردم از من دلخور شوند» . و نهایتا هم میگوید که به حرفی که در باره "انتخاب آزادنه مردم برای مقاومت و پیامدهای آن، یعنی زندگی در تنش و زیر فشارهای اقتصادی و بینالمللی" زده همچنان باور دارد ولی «چون دیدم که مردم ناراحت شدند احتمالاً نه، دیگر (از این حرفها) نمیگویم. ولی میخواهم بگویم که اگر آن جمله را من گفتم بیحساب نگفتم و دروغ هم نگفتم. بله من حتماً قبول دارم مردم انتقاد دارند، حتماً قبول دارم معیشت مردم سخت شده، قبول دارم ما نباید چیزی بر معیشت مردم تحمیل کنیم، اما چیزی را هم که گفتم، قبول دارم.»
پیشروی جامعه، پسروی حکومت
گرچه قول ظریف به خودداری از سفیدسازی علنی سیاهیها در حل بحرانهایی که از رهگذر سیاستهای جمهوری اسلامی بر زندگی مردم آوار شده است تغییری اساسی به وجود نمیآورد، ولی همین که او تا همین حد هم عقب نشسته نتیجه گستردگی خشم و اعتراضات به حرفهای او و رساندنش به این واقعیت است که جامعه فریفته مشاطهگری سیاستهای زیانبار حکومت نمیشود، حتی اگر زبان کسی در این راستا بچرخد که در دورهای با به ثمررساندن برجام، در نگاه بخشی از جامعه کارنامه مثبتی برای خود رقم زده بوده است.
سوقدادن ظریف و ظریفها به احتراز علنی از باژگونهکردن واقعیتها برای خود جامعه هم موفقیتی ولو نه چندان بزرگ است و سکوی تازهای برای هلدادن حکومت به جدیگرفتن مردم و تفهیم بیشتر این نکته به آن است که فریب و دروغ بیش از پیش در حال به بنبست رسیدن است. توصیفی که خود ظریف در مصاحبه با همدلی از میزان اعتراضات و انتقادات مردم به حرفهایش میکند در این زمینه گویاست.