ایران بعد از روسیه بزرگترین دارنده ذخایر گازی جهان است. ذخایر گازی ایران به ۳۳ تریلیون متر مکعب بالغ میشود و تولید گاز کشور نیز حدود ۲۴۰ میلیارد متر مکعب در سال است.
با این وجود، با آغاز زمستان، دوباره کشور با کمبود گاز مواجه شده و استفاده از مازوت به جای گاز در نیروگاهها منجر به آلودگی شدید هوا در کلانشهرها شده است.
مجابی ۲۹ دی ماه، به مناسبت «روز ملی هوای پاک» به خبرگزاری ایسنا گفته است اگر روند مصرف بیرویه انرژی در کشور ادامه داشته باشد ما از سال ۱۴۰۳ نیاز خواهیم داشت که گاز وارد کنیم.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
وی تنها به روند رشد مصرف گاز اشاره کرده، اما مشکل بزرگتر این است که بر اساس گزارشهای وزارت نفت ایران و شرکتهای بینالمللی انرژی، میدان پارس جنوبی که بیش از سه چهارم گاز کشور را تامین میکند، از سال ۱۴۰۳ به آن طرف، با افت چشمگیر فشار مخزن مواجه خواهد شد و هر سال ۱۰ میلیارد متر از ظرفیت تولید این میدان کاسته خواهد شد. اگر تا پایان دهه آینده، چارهای برای جلوگیری از افت فشار مخزن پیدا نشود، کل تولید گاز کشور حداقل ۴۰ درصد کاهش خواهد یافت.
و معضل بزرگتر اینکه سهم گاز حدود ۷۰ درصد از کل مصرف انرژی در ایران است و افت ۴۰ درصدی تولید گاز به بحرانی بزرگ دامن خواهد زد.
معضل پارس جنوبی
قبل از پرداختن به چهره کلی از وضعیت انرژی کشور، بهتر است نگاهی به معضل افت فشار پارس جنوبی بیندازیم.
حدود ۴۰ درصد از ذخایر گازی ایران در میدان پارس جنوبی است و چنانچه گفته شد، بیش از سه چهارم گاز کشور از همین میدان مشترک با قطر تامین میشود.
یک سوم ذخایر این میدان در آبهای ایران قرار دارد و ذخایر این بخش ۱۴ تریلیون متر مکعب است. دو سوم میدان نیز در آبهای قطر است. قطر ۱۰ سالی زودتر از ایران شروع به توسعه پروژه کرد و تاکنون ایران کمی بیش از ۱.۵ تریلیون متر مکعب و قطر نیز تقریبا ۲.۵ برابر ایران از میدان یاد شده تولید گاز داشتهاند.
افت فشار میادین گازی و نفتی موضوع طبیعی است و هرچه میدان پیرتر میشود، تولید آن نیز کاهش مییابد.
بخش قطری میدان پارس جنوبی سالها پیش دچار افت فشار شد و این کشور با کمک شرکتهای بزرگ غربی و با نصب سکوهای ۲۰ هزار تنی و کمپرسورهای عظیم، نه تنها جلو افت تولید گاز را گرفت، حتی تولید گاز را نیز افزایش داد.
جالب اینکه، قطر در نظر دارد در سالهای پیش رو تولید گاز از این میدان را بین ۳۰ تا ۴۰ درصد افزایش دهد.
ایران برای حل مشکل افت فشار پارس جنوبی قرار بود با کمک شرکت فرانسوی توتال ساخت سکوهای ۲۰ هزار تنی (۱۰ تا ۱۵ برابر سکوهای فعلی) را آغاز کند و چند سال پیش، اولین قرارداد آن در فاز ۱۱ پارس جنوبی میان ایران، توتال و شرکت سیانپیسی چین امضا شد.
توتال بعد از خروج آمریکا از برجام از این پروژه ۵ میلیارد دلاری خارج شد و شرکت چینی نیز در پی توتال، این پروژه را ترک کرد. تنها چند شرکت غربی قادر به ساخت چنین سکوهایی هستند.
هم اکنون فشار مخرن بخش ایرانی پارس جنوبی حدود ۱۲۰ اتمسفر است، اما بعد از ۲۰۲۳ (حدود سه سال آینده) هر سال ۷ اتمسفر از فشار میدان کاسته میشود.
معمولا پنج سال طول میکشد یک سکوی ۲۰ هزار تنی با کمپرسورهای عظیم ساخته شود و برای بخش ایرانی پارس جنوبی نیز ۱۰ تا ۱۵ سکوی عظیم نیاز خواهد بود که ارزش هر کدام ۲.۵ میلیارد دلار است.
مصرف انرژی ایران
آقای مجابی گفته است سرانه مصرف انرژی در ایران در سال ۱۳۷۰ حدود ۷.۳ بشکه معادل نفت خام بوده، اما سرانه مصرف در سال ۱۳۹۰ به ۱۸.۸ بشکه معادل نفت خام رسید.
وی به آمارهای جدیدتر اشاره نکرده، اما گزارشهای وزارت نفت ایران، آژانس بینالمللی انرژی، اوپک و شرکت بیپی نشان میدهد که کل مصرف انرژی در ایران طی سال ۲۰۱۹ حدود ۱۲.۳ اگزاژول، برابر ۲ میلیارد بشکه معادل نفت خام است.
یک سوم این رقم مربوط به مصرف محصولات نفتی و دو سوم مربوط به گاز است.
بدین ترتیب سرانه مصرف انرژی هر ایرانی با حدود ۸۳ میلیون نفر جمعیت حدود ۲۴ بشکه است.
مصرف انرژی ایران در سال ۲۰۱۹ نسبت به سال ۲۰۰۹ حدود ۴۰ درصد رشد داشته است.
آیا مشکل از مردم است؟
رئیس کمیته محیط زیست مجمع تشخیص مصلحت نظام در آمارهای خود به «سرانه مصرف انرژی» اشاره کرده و گفته است سه برابر کل جمعیت کشور هند گاز مصرف میکنیم.
این طرز آمار دهی البته بیشتر شبیه مغلطهای برای مقصر جلوه دادن مردم است تا اطلاعرسانی دقیق. در واقع سهم مردم ایران از مصرف افسارگسیخته انرژی کل کشور بسیار کمتر از آن چیزی است که دولت وانمود میکند.
در مورد هند، مصرف گاز کل کشور ۲.۱۵ اگزاژول است که برخلاف گفتههای آقای مجابی مصرف گاز ایران چهار برابر هند است، نه سه برابر. اما نکته اینجاست که اگرچه مصرف گاز هند یک چهارم ایران است، اما مصرف فرآوردههای نفتی هند سه برابر ایران است و جالب اینکه هند سالانه بیش از ۱۸ اگزاژول زغال سنگ مصرف میکند، در حالی که مصرف زغالسنگ ایران تنها ۶ صدم اگزاژول است و تقریبا سهمی در مصرف انرژی کشور ندارد.
در کل، مصرف انرژی هند تقریبا سه برابر ایران است.
اما نکته مهم اینکه، اصولا سهم مردم از مصرف بالای انرژی کشور آنچنانکه مقامات جمهوری اسلامی وانمود میکنند، چشمگیر نیست.
مردم ایران بنابر آمارهای وزارت نفت، تنها نیمی از گاز تولیدی کشور را مصرف میکنند و بنابر آمارهای وزارت نیرو، تنها یک سوم برق تولیدی کشور در بخش خانگی مصرف میشود و حدود یک سوم محصولات نفتی کشور توسط شهروندان مصرف میشود و عمدتا محدود به مصرف بنزین است؛ آن هم با توجه به کیفیت نازل بنزین و خودروهایی که راندمان آنها بسیار پایین است، چندان عجیب به نظر نمیرسد.
بخشهای دیگر، خصوصا صنایعی که راندمان بسیار پایینی دارند، سهم چشمگیری در مصرف انرژی کشور دارند.
نمونه کوچک آن سوزاندن سالانه ۱۸ میلیارد متر مکعب گاز تولیدی از میادین نفتی (گاز همراه) در همان مرحله تولید به خاطر نبود تکنولوژی جمعآوری این گازها است و بیژن زنگنه چند سال پیش اعلام کرد برای جلوگیری از اتلاف گاز در مشعلها، نیاز به ۵ میلیارد دلار سرمایهگذاری است.
یعنی نزدیک ۸ درصد گاز تولیدی ایران در همان مرحله تولید سوزانده و به هدر داده میشود.
همچنین اتلاف گاز در شبکه انتقال و توزیع کشور نیز حدود ۱۰ درصد است.
همچنین نیروگاههای برقی ایران که سالانه ۷۰ میلیارد متر مکعب گاز مصرف میکنند، بطور متوسط ۳۷ درصد راندمان دارند و با جذب شرکتهای خارجی و تبدیل نیروگاههای سنتی به سیکل ترکیبی، میتوان راندمان آنها را به ۵۰ درصد و حتی بیشتر رساند. اما برنامه ایران طی ۱۰ سال گذشته برای تبدیل نیروگاههای سنتی به سیکل ترکیبی هیچ پیشرفتی نداشته و کماکان سهم نیروگاههای سیکل ترکیبی از کل تولید برق کشور حدود ۲۵ درصد است. دیگر بخشهای صنایع کشور نیز وضعیت مشابهی دارند. اینها تنها چند نمونه از اتلاف چشمگیر گاز است که ربطی به مردم ندارد.
* مطالب منتشر شده در صفحه "دیدگاه" الزاما بازتابدهنده نظر دویچهوله فارسی نیست.