آمارتیا سن؛ یک فلسفه اقتصادی با هدف پیکار با فقر
۱۳۹۹ مهر ۲۸, دوشنبهآمارتیا سن از چند دهه پیش از برجستهترین اقتصاددانهای جهان امروز، با مشکلات بیشمار و درهم تنیدهاش، شناخته شده است. اقتصاد او فقط به تأمین توسعه، افزایش تولید و تأمین بهروزی خلاصه نمیشود، بلکه باید همزمان و به شکلی هماهنگ به برابری اجتماعی و برقراری عدالت بینجامد و تا حد ممکن دره هولناکی که میان فقر و ثروت دهان باز کرده را پر کند.
آثار بیشمار آمارتیا سن در سراسر جهان، هم مورد توجه کارشناسان اقتصادی قرار دارند و هم کسانی که از دیدگاهی انسانی و غیرتخصصی به مشکلات جهان ما نظر دارند.
امسال جایزه صلح ناشران آلمان به این دانشمند و فیلسوف هندی تعلق گرفت و روز ۱۸ اکتبر در مراسمی در کلیسای پاول فرانکفورت به او تقدیم شد.
خمیرمایه نظریه اقتصادی آمارتیا سن پیکار با فقر است. ویژگی این رویکرد آن است که فقر و محرومیت را تنها مشکلی اقتصادی نمیبیند، بلکه بیش از هرچیز یک چالش اجتماعی و حتی فرهنگی میداند که کل سیستم اجتماعی با تمام ساختارهای پیچیدهاش باید برای حل آن بسیج شوند.
آمارتیا سن برای توضیح پدیده چندگانه فقر معمولا به خاطرهای از دوران کودکی خود اشاره میکند: در سال ۱۹۴۴ زمانی که پسربچهای ۱۱ ساله بود و پدرش در دانشگاه داکا تدریس میکرد، روزی کارگری مسلمان که در پشت او چاقویی فرو رفته بود، به در خانه آنها آمد. پدر به سرعت او را به نزدیکترین بیمارستان رساند، اما در راه علت چاقو خوردن او را پرسید و مرد روزمزد با حال خراب توضیح داد که صبح با همسرش دعوا کرده است، زیرا زن او را از رفتن به محله هندوها برحذر داشته است. آن روز مسلمانان و هندوها، به تحریک پیشوایان خود، به جان هم افتاده بودند. مرد بیچاره به حرف همسرش گوش نکرده، چون دیده اگر به کار نرود، خانوادهاش چیزی برای خوردن ندارد. بنابرین به سر کار رفته و به دست هندوهای متعصب چاقو خورده است.
هنگامی که آمارتیا سن در ۲۳ سالگی در دانشگاه کلکته استاد علوم اقتصادی شد، متوجه شد که اقتصاد به محیط فرهنگی کنشگران اقتصادی، مذهب، رنگ پوست و جنسیت آنها هیچ توجهی ندارد. او با مطالعه بیشتر از این واقعیت تلخ آگاه شد که اقتصاد میتواند پررونق و شکوفا باشد و در عین حال عوارض زشت و پلیدی مانند فقر و نابرابری به همراه بیاورد.
به کانال دویچه وله فارسی در تلگرام بپیوندید
نابرابری، قربانگاه حقوق فردی
در مکتب "فایدهگرایی" که تئوری اقتصادی مسلط زمان بود، بر خرسندی فردی تأکید میشد، درحالیکه هدف باید این باشد که منافع فردی در روندی هماهنگ با همگرایی جمعی پیوند یابند. از نظر آمارتیا سن دیدگاه اقتصادی متکی بر خرسندی فردی نمیتواند همگرایی و همبستگی جمعی را تقویت کند؛ از نظر او در این مدل بسیاری از حقوق انسانی از دست میروند. بنابرین افزایش مداوم خرسندی فردی الزاما هدف مشروعی برای عمل اقتصادی نیست.
بنابرین آمارتیا سن مبارزه با فقر و دسترسی محرومان به فرآوردههای اقتصادی را لازمه توسعه میداند. به همین جهت او از محدودیت بازار نیز انتقاد میکند. به نظر او تولید مواد غذایی انبوه فایدهای ندارد، در شرایطی که بیشتر افراد نیازمند به آن دسترس نداشته باشند.
آمارتیا سن برای تشریح دیدگاه خود آثار زیادی منتشر کرده است. از جمله او در سال ۱۹۷۷ با انتشار مقاله "سبکمغزان خردگرا" نظریات اقتصادی خود را با دید عمیق اجتماعی همراه کرد.
اندیشه آمارتیا سن در طول چند دهه حول پرسشی محوری گشته است: چگونه میتوان در جامعهای چنین پرشکاف همچنان حقوق و آزادیهای فردی را پاس داشت؟ او تنها به وضعیت اقتصاد عمومی کشورها نظر ندارد، بلکه همواره به گروهها و لایههای حاشیه ای جوامع نیز پرداخته است.
برای نمونه او به این پدیده توجه داشته که در آمریکا امکانات رشد سفیدپوستان با الگوی سفیدان در سطح جهان پیشرفته یکسان است، درحالیکه آمریکاییهای سیاهپوست در سطح زندگی کشورهای در حال توسعه قرار میگیرند. به همین خاطر او تمرکز بر تولید ناخالص ملی را برای شناخت سطح اقتصادی نامناسب دانست و به جای آن "نمایه توسعه انسانی" را پیشنهاد کرد که امروزه از سوی سازمان ملل هم پذیرفته شده است.
نمایشگاه کتاب فرانکفورت؛ مجازی و ناملموس
پاندمی خودکامگی
فرانکوالتر شتاینمایر، رئیس جمهور آلمان که قرار بود در بزرگداشت آمارتیا سن سخنرانی کند، به علت گسترش پاندمی کرونا، نتوانست نطق خود را شخصا ایراد کند و بورکارد کلاوسنر، هنرپیشه آلمانی، نوشته او را برای جمع اندک حاضران در کلیسای پاول قرائت کرد.
اما آمارتیا سن، دانشمند ۸۶ سالهای که همواره نسبت به گسترش خطرناک فقر و نابرابری در جهان هشدار داده، در نطق خود، که از محل سکونت او در باستون ایراد نمود، از بیماری مهلک دیگری یاد کرد: پاندمی خودکامگی.
دویچه وله فارسی را در اینستاگرام دنبال کنید
میهن اصلی او هندوستان از زمان استقلال و رهایی از سلطه بریتانیا نظام دموکراسی سکولار را برگزیده است. امروزه آمارتیا سن که در خانوادهای هندو بار آمده، از رشد گرایشهای سلطهجویانه در دولت ناسیونالیستی و هندوگرای کنونی نگران است.
حاکمیت کنونی هند فعالان مدنی را "تروریست" میخواند، حسابهای بانکی عفو بینالملل را میبندد و همکاران این بنیاد حقوق بشری را از کشور بیرون میراند. هر روز بخش بیشتری از حقوق مدنی مسلمانان کشور پایمال میشود.
به نظر آمارتیا سن در حال حاضر در ۲۰ تا ۳۰ کشور جهان گرایش به خودکامگی دیده میشود و برای افراد مسئول وظیفهای بالاتر از پیکار با دیکتاتوری فردی وجود ندارد.