آمار بالای طلاق در ایران نشانه چیست؟
۱۳۹۱ اسفند ۲۸, دوشنبههرروز در ایران ۳۸۱ زوج از یکدیگر طلاق میگیرند. این آخرین آماری است که خبرگزاری مهر اعلام کرده است. همین آمار میگوید بیشترین طلاقها در دو سه سال اول زندگی مشترک روی میدهد.
دکتر مجید ابهری، آسیبشناس اجتماعی، به خبرگزاری مهر گفته است که ۸۵ درصد زوجها در پنج سال نخست زندگی از یکدیگر جدا میشوند و ۳۵ درصد از آنان نیز دارای یک تا دو فرزند هستند.
به گفتهی مهرداد درویشپور، جامعهشناس مقیم استکهلم، به طور عمومی خطر جدایی در سالهای اول زندگی بسیار بالاست. او به دویچهوله میگوید: «برای شناخت کامل از یکدیگر و این که آیا بین توقعات و شناخت پیشین و تجربه زندگی مشترک همخوانی وجود دارد یا نه، گذشت چند سال اول پس از ازدواج و یا زندگی مشترک کافی است. از این رو بسیاری در همان سالیان اولیه بعد از ازدواج جدا میشوند. به ویژه در کشوری که امکان شناخت کامل از یکدیگر و یا زندگی مشترک پیش از ازدواج وجود ندارد و یا بسیار کم است».
او به بعد اقتصادی زندگی مشترک نیز اشاره میکند و این عامل را دلیل دیگری برای سختتر شدن طلاق بعد از چندین سال زندگی میداند. به گفته این جامعهشناس هرچه بندها و وابستگیهای متقابل اقتصادی، اجتماعی و عاطفی بیشتر شوند، امر جدایی را دشوارتر و پرهزینهتر میسازد.
وجود فرزند مشترک و بالاتر رفتن سن، دو دلیل دیگری هستند که به نظر آقای درویشپور طلاق بعد از چندین سال زندگی مشترک را سختتر میکنند و به همین دلیل در سالهای اول زندگی طلاق راحتتر صورت میگیرد.
او سپس چنین نتیجه میگیرد: «یکی دو سال زندگی مشترک فرصت مناسبی است برای روشن شدن میزان فاصله و تفاوت بین توقع و شناخت پیش از ازدواج و پس از آن. افراد به محض آن که دریابند برداشت شان از زوج شان در طی زندگی مشترک با برداشت اولیهاشان بسیار متفاوت است، در صورت امکان به جدایی رو خواهند آورد».
طلاق؛ نشانه خودآگاهی زنان؟
نکته دیگری که در آمار طلاق به آن اشاره شده، این است که بیشتر تقاضاهای طلاق از سوی زنان ارائه میشود. تحقیقات دانشگاهی میگویند ۹۰ درصد تقاضاهای طلاق از سوی زنان است.
این در حالی است که بر اساس قوانین ایران زنان حق طلاق ندارند و تنها در مواردی که بتوانند به دادگاه ثابت کنند که در "عسر و حرج" یعنی زیر سختی بیش از میزان تحمل قرار دارند، دادگاه حکم طلاق آنها را صادر میکند. با این وجود درخواست بالای طلاق از سوی زنان نشانه چیست؟
مهرداد درویشپور معتقد است بین جداییها و خودآگاهی جنسیتی زنان رابطهای مستقیم وجود دارد. به گفته این جامعهشناس در همه جای دنیا بررسیها نشان میدهند که با بهبود موقعیت زنان و یا افزایش خودآگاهیشان، میزان جداییها بیشتر میشود.
وی در توضیح علت این امر میگوید: «خانواده عموما نهاد پدرسالاری است که مردان بیش از زنان از تشکیل آن سود میبرند. برای مثال تحقیقات نشان میدهند که میزان خودکشی در زنان متاهل بیشتر از زنان مجرد و جدا شده است، در حالیکه در مورد مردان این مسئله کاملا برعکس است. همچنین سلامت و بهداشت در میان مردان متاهل بیش از مردان مجرد و مطلقه است، در حالیکه در مورد زنان برعکس است. و بالاخره معمولا زندگی مشترک برای زنان با کاهش امکان ارتقای موقعیت اجتماعی، شغلی و اقتصادی همراه بوده است، در حالیکه برای مردان برعکس است».
بر این اساس او نتیجه میگیرد که هرچه زنان موقعیت اقتصادی، حقوقی و یا آگاهیشان افزایش یابد کمتر حاضر به پذیرش این وضعیت خواهند بود.
آقای درویشپور میگوید: «در ایران اگر با بهبود موقعیت اقتصادی و یا حقوقی زنان روبرو نیستیم، دست کم میتوان مدعی شد که آگاهی جنسیتی به شدت بالا رفته و از این نظر باید گفت منابع ارزشی قدرت زنان سخت افزایش یافته است. البته اگر مردان قدرت تطبیق خود با زنان آگاهشده به حقوق جنسیتی خود را بیابند، آن موقع ما شاهد شکل گیری عشق برابر و خانوادههای برابر خواهیم بود. مشکل این جاست که معمولا بین رشد آگاهی جنسیتی زنان وقدرت تطبیق مردان تفاوت چشمگیری وجود دارد. امری که باعث میشود افزایش خودآگاهی جنسیتی زنان بیشتر به افزایش طلاقها منجر شود».
طلاق عاطفی دوبرابر طلاق واقعی
طلاق عاطفی یا طلاق خاموش حالتی است که در آن هرچند زن و مرد همچنان به زندگی در زیر یک سقف ادامه میدهند، اما از نظر عاطفی نسبت به یکدیگر سرد شده و اعتماد به هم و جذابیت برای یکدیگر را از دست میدهند.
هر چند آمار رسمی از میزان طلاق عاطفی در ایران وجود ندارد، اما کارشناسان تخمین میزنند که میزان طلاق عاطفی دو برابر میزان طلاق رسمی در کشور باشد.
مهرداد درویشپور میگوید که دشواری طلاق برای زنان در ایران، علت بالا رفتن میزان طلاق عاطفی است و این دشواریهای قانونی و البته اجتماعی باعث میشود بسیاری از زنان به رغم جدایی عاطفی و جنسی هنوز با همسرشان در زیر یک سقف بسر برند.
او اظهار میدارد: «برای مثال برای یک زن ابدا ساده نیست که به دادگاه برود و بگوید به دلیل عدم تفاهم جنسی با شوهرش خواستار جدایی است و دادگاه هم رای به جدایی دهد. مردان هم که به سادگی رضایت به جدایی همسرشان نمیدهند. بنابر این نداشتن حق طلاق برای زنان باعث میشود که بسیاری از آنها مدتها در کنار همسرشان بسر برند بی آن که رابطه جنسی و عاطفی داشته باشند. تنها پس از گذشت زمان گاه طولانی، مردانی که در مییابند جدایی عاطفی بازگشت ناپذیر شده است، به جدایی رسمی تن در میدهند».
آقای درویشپور همچنین به مشارکت پایین زنان در بازار کار که هنوز کمتر از ۲۰ درصد است اشاره میکند و این را عامل دیگری برای عدم تبدیل طلاق عاطفی به طلاق واقعی میداند.
اما مهمترین دلیل به نظر مهرداد درویشپور در افزایش پدیده طلاق عاطفی، فرهنگ و هنجارهای جامعه است: «هنوز فرهنگ و هنجارهای جامعه به طلاق نگاهی تساهلآمیز ندارد. معمولا خانوادهها و اطرافیان تمام توان خود را به کار میگیرند تا طلاق اتفاق نیافتد و این مداخلهها گاه منجر به آن میشود که فرد به زندگی مشترک ادامه میدهد بیآنکه پیوند عاطفی و جنسی در کار باشد».
او معتقد است اگر دید جامعه نسبت به طلاق تغییر کند و به این پدیده نیز همانند ازدواج یا زندگی مشترک بدون ازدواج نگاه کند و در آن دنبال مقصر نگردد، میزان طلاقهای عاطفی نیز کمتر خواهد شد.
به گفتهی درویشپور، «اگر نگاه جامعه لیبرال تر شود و محدودیتهای حقوقی و اقتصادی برای زنان برچیده شود، دیگر پدیدهای به نام طلاق عاطفی موضوعیتی نمییابد و یا به شدت کم می شود. در آن موقع فاصله طلاقهای عاطفی و حقیقی کمتر میشود و یا شاید جامعه بتواند به جای مداخله سنتی خویشاوندان، راههای متفاوت دیگری برای حل مشکلات خانوادگی جستجو کند».
خبرگزاری مهر در گزارشی که از آخرین آمار طلاق منتشر کرده، طلاق در ایران را به زلزلهای خاموش تشبیه کرده است. خودآگاهی زنان، استقلال بیشتر مادی زنان، تضعیف بنیان خانواده یا زلزلهای خاموش؛ هرچه هست در هر ساعت ۱۶ زوج ایرانی از هم جدا میشوند.