آخرین یادگارهای اعدامشدگان سیاسی و عقیدتی
۱۳۹۵ شهریور ۳, چهارشنبه"آخرین فرصت گل" مجموعهای است از یادگارهای اعدامشدگان سیاسی و عقیدتی دهه اول انقلاب اسلامی ایران؛ ۱۳۷ وصیتنامه، نقاشی، گلدوزی و مجسمه باقیمانده از زندانیانی که اعدام شدند.
این مجموعه با تلاش مهدی اصلانی، زندانی سیاسی سابق و یکی از جان بهدربردگان کشتار جمعی زندانیان در سال ۱۳۶۷، جمعآوری شده است. از او پیشتر کتابی حول همین موضوع با نام "کلاغ و گل سرخ" منتشر شده بود.
مهدی اصلانی اما کار جدیدش را یک کار گروهی میداند که با تلاش جمعی گروهی بزرگ آفریده شده است، از خانوادههای اعدامشدگان گرفته تا طراح و صفحهآرا و نیز دوستانی که با پیشخرید کتاب بخشی از هزینهسنگین چاپ رنگی آن را تقبل کردند.
او در مقدمه کتابش از بسیاریها تشکر کرده؛ از رضا مقصدی و اردلان سرفراز به خاطر تقدیم شعرهایی به این کتاب گرفته تا بنیاد برومند که بانک اطلاعاتی مورد مراجعه او بوده است، از ناصر مهاجر و پرویز قلیچخانی برای مشاوره و راهنمایی تا مسعود مافان، مدیر نشر باران.
بیشتر بخوانید: اعدامهای ۶۷؛ یک فایل صوتی، چندین صدا و یک نام ماندگار
طرح روی جلد کتاب اثری است از دو خواهر مجاهد اعدامشده، سهیلا و فرنگیس محمد رحیمی که آن را با شکافتن پلیور و جورابشان برای دو برادرشان در بند مردان بافته و فرستادهاند؛ دو برادر نیز در سال ۶۷ اعدام شدند.
این طرح آهویی است قهوهای در دشتی آبیرنگ. نام کتاب نیز به گفته اصلانی با الهام از همین طرح، از شعر احمد شاملو وام گرفته شده: "میخواهم خواب اقاقیاها را بمیرم، در آخرین فرصت گل".
انتشار کتاب به صورت رنگی نیز ایدهای بوده که مهدی اصلانی دلیل آن را اینگونه شرح میدهد: «کارهای دستی برجای مانده از دوستان در بیرنگترین مکان دنیا که زندان جمهوری اسلامی باشد، شکل گرفتهاند. در آنجا رنگ بسیار پراهمیت بوده؛ یافتن یک نخ رنگی و دوختن یک گل برای فرزند یا نقاشی کردن، در همه اینها رنگ نقش مهمی را بازی میکرد. به واقع من اگر میخواستم این کار را سیاه و سفید چاپ کنم، بهتر آن بود که اصلا چاپش نمیکردم.»
نکته حائز اهمیت دیگر در این کتاب انتخاب طیفی گوناگون از زندانیان اعدامشده است؛ از فرخرو پارسا وزیر آموزش و پرورش حکومت پهلوی گرفته تا بهاییان اعدامشده در دهه ۶۰ و نیز زندانیان مجاهد، چریک و تودهای.
بیشتر بخوانید: نامه تاجزاده، اعدامهای ۶۷ و بخششی نیازمند دادرسی عادلانه
مهدی اصلانی در این باره میگوید: «از آنجا که موضوع کتاب ثبت آثار قلمی و دستی اعدامشدگان و جان سپردگان دهه اول انقلاب بود، من چشمم را بر هرگونه جنسیت و دستهبندی سیاسی بستم، یعنی تمام تلاشم را کردم تا کتاب فارغ از جنسیت و دستهبندی سیاسی باشد. هر اعدامشدهای را که کار قلمی و دستی ازش باقی مانده بود، موضوع این کتاب قرار دادم. من حتی سراغ بسیاری از نظامیان رژیم سابق که اعدام شده بودند رفتم؛ به عنوان مثال کسانی که در جریان کودتای نوژه اعدام شدند تا رنگین بودن و چند صدایی بودن کتاب را بیشتر و پررنگتر کنم، اما متاسفانه نتوانستم چیزی از آنها به دست بیاورم.»
"هولوکاست و فرصتی که به قربانیان جمهوری اسلامی داده نشد"
جرقه اولیه جمعآوری و انتشار این کتاب در شصتمین سالگرد هولوکاست و در اردوگاه داخائو زده شد. مهدی اصلانی میگوید که در آن سال همراه دوستی برای بازدید از اردوگاه داخائو به آنجا رفته بوده و در آنجا پیرزنی لهستانی نشسته بر صندلی چرخدار را میبیند که جان بهدر برده از همین اردوگاه بوده است. او تمام جاهایی را که در داخائو رفته بوده، به بازدیدکنندگان نشان میداده و آنها با او عکس میگرفتهاند.
مهدی اصلانی میگوید: «با دیدن این صحنه بغض و حسادتی مثبت مرا فرا گرفت؛ بغضی غریب که آیا این فرصت تاریخی نصیب من جانبه در برده و بسیاری از شیرزنان ما که در تابوتهای حاج داود رحمانی به باور جنون رسیدند، خواهد شد تا سوژه قرار بگیریم و توریستها با ما عکس بگیرند؟ آن حالت و آن بغض غریب من را به فکر انداخت تا آن چیزهایی را که از دستم برمیآید و میتوان ثبت کرد، انجام دهم. در واقع آن دیدار برای من دیدار بسیار مهمی بود.»
بیشتر بخوانید: نمایشگاه "یادگارهای زندان و فرار ایرانیان" در آلمان
حاج داوود رحمانی از سال ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۳ رئیس زندان قزلحصار بود. او روشی از شکنجه را ابداع کرده بود که به تابوت معروف بود؛ زندانی در میان تختههای نئوپان که از سه طرف او را احاطه کرده بودند (به طول ۲ متر و عرض و ارتفاع حدود ۸۰ سانتیمتر)، با چشمبند و در سکوت مطلق به صورت مستمر و بدون هیچ گونه تماسی با سایر زندانیان در یک حالت مینشست. در هنگام غذا خوردن هم نمیبایست صدای برخورد قاشق با ظرف به گوش برسد. این شکنجهی طاقتفرسا بسته به مقاومت زندانی ادامه مییافت تا زمانی که مقاومت او بشکند و حاضر به اعلام انزجار علیه گروه و دوستان خود باشد. شهرنوش پارسیپور، نویسنده، از جمله کسانی است که در سال ۱۳۶۲، این تابوتها را تجربه کرده است.
مهدی اصلانی در توصیف اثر جدیدش، "آخرین فرصت گل" میگوید: «این کار شبنمی است از دریایی که در جغرافیای ایران گریسته شده و اساسا متناسب با بزرگی جنایتی که اتفاق افتاده نیست.»