استعفای ظریف؛ پیروزی افراطیگری
۱۳۹۷ اسفند ۷, سهشنبهجامعه جهانی جواد ظریف را بیشتر با توافق هستهای میان ایران و شش قدرت جهانی میشناسد که پس از دو سال مذاکرات فشرده سرانجام در ژوئیه ۲۰۱۵ به نتیجه رسید. انصافا سهم جواد ظریف و جان کری، وزیران خارجه ایران و آمریکا در این توافق بسیار تعیینکننده بود.
امید میانهروها و اصلاحخواهان در ایران این بود که توافق هستهای سرآغاز آشتی ایران با جامعه جهانی، بهویژه بهبود مناسبات با آمریکا و دستکشیدن جمهوری اسلامی از شعارها و رفتارهای افراطی شود. اما چنین آرزویی برآورده نشد و محافظهکاران ایران و در راس آنها آیتالله خامنهای، همه کوشش خود را به کار بردند تا تعامل و توافق هستهای دولت حسن روحانی با جامعه جهانی، به تعامل و توافق در دیگر حوزهها و عادیسازی مناسبات ایران با جهان منجر نشود.
در این میان پیروزی دونالد ترامپ در انتخابات آمریکا همانند یک مائده آسمانی به کمک محافظهکاران غربستیز و آمریکاستیز ایران آمد. مخالفت ترامپ با توافق هستهای و سرانجام خروج از آن، دولت روحانی و جواد ظریف را در موقعیت دشواری قرار داد. ادامه این وضعیت بود که سرانجام استعفای جواد ظریف را رقم زد.
ظریف و دولت روحانی در ماههای اخیر نه تنها به دلیل ادامه پایندی به توافق هستهای، بلکه به خاطر موافقت با لوایح مرتبط با پیوستن ایران به کنوانسیون مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم هم زیر فشار تندروها (دولت موازی) بودند.
روند تصویب لوایح یادشده، در ماههای اخیر با مقاومت سنگین تندروهای ایران مواجه بوده است. در این حالی است که هم دولت حسن روحانی و هم اکثریت مجلس ایران این لوایج را تصویب کردهاند.
اگر لوایح چهارگانه موردنظر گروه ویژه اقدام مالی (FATF) در ایران تصویب نشود این کشور با مشکلات بانکی و اقتصادی و حتی امنیتی مواجه خواهد شد. جواد ظریف به دلیل پیگیریهایش برای تصویب این لوایح، از سوی تندروها به "خیانت" متهم شده بود.
ظریف درباره علت کنارهگیری خود توضیحات زیادی نداده، اما اشاره او به "ناتوانی برای ادامه خدمت" کاملا گویاست. رسانههای ایران ساعتی پس از انتشار خبر استعفای ظریف به نقل از یک مقام وزارت خارجه ایران نوشتند: «کاسه صبر او لبریز شده بود».
سه روز پیش، ظریف به اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام، نهادی که اکثریت اعضای آن را محافظهکاران تندرو تشکیل میدهند، در باره عواقب عدم تصویب لوایح مبارزه با پولشویی و تامین مالی تروریسم هشدار داد. ظریف گفت: «دوستان ما نگاه کنند و بر اساس واقعیات تصمیم بگیرند. تا حالا میگفتند که اتفاقی نمیافتد، اتفاقی نمیافتد، حالا دارند میبینند.»
یک روز پیش از استعفا نیز او درباره تحریمهای آمریکا و تاثیرات آن بر زندگی مردم ایران گفت: «نگوئیم مردم ۴۰ سال [در برابر تحریمها] مقاومت کردند باز هم میکنند؛ پس ما چکارهایم؟! به عنوان کارگزار مردم وظیفه داریم فشار را از دوش مردم برداریم.»
پیام استعفای ظریف بسیار آشکار است: او به این نتیجه رسیده که تلاشهایش دیگر جواب نمیدهد و بهتر است کنار برود. این استعفا نشانه آشکار بنبست در سیاستهای کلان و راهبردی جمهوری اسلامی است. استعفای ظریف یک شکست بزرگ برای دولت حسن روحانی در برابر تندروها و شکست "عقلانیت" در برابر "افراطیگری" است.
کسی نمیداند یک تصادف بود یا اقدامی حسابشده: استعفای ظریف با سفر از پیش اعلامنشده بشار اسد به تهران همزمان بود. در دیدار اسد با علی خامنهای و حسن روحانی، جواد ظریف حضور نداشت و به جای او قاسم سلیمانی در تصاویر خبری دیده میشد.
ژنرال قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، فرمانده نیروهای ایرانی در سوریه، لبنان، عراق و... است، اما او یک مقام مهم دیگر نیز دارد: در کنار علیاکبر ولایتی، مشاور امور خارجی رهبر ایران، یکی از دو وزیر خارجه دولت موازی در جمهوری اسلامی است.
روزنامهنگاران در ایران نخستین کسانی بودند که بلافاصله در شبکههای اجتماعی به استعفای ظریف واکنش نشان دادند. یکی از روزنامهنگاران طرفدار دولت روحانی ابراز امیدواری کرده خبر استعفای ظریف راست باشد و نروند او را راضی کنند که به کار خود ادامه دهد. او به خاطر این استعفا از ظریف تشکر کرده و نوشته کاش بعد از ظریف، روحانی هم استعفا دهد.