رپ “ما آخر خطیم“: اعتراض به انفعال و دورویی
۱۳۸۷ خرداد ۲۰, دوشنبه"ما آخر خطیم"
وقتی چشاتو وا میکنی میبینی دور و برت
یه مشت جنازهن که میزنن توی سرت
از پدر و مادرم یه روز دلسرد میشی
چرا چون اونام میخوان مث گوسفند باشی
اما من تو رَگام خون نسل وحشیه
که به اون چیزی که تو داری میگی بیاعتقاده
قصهای که چیزی به من یاد نداده
جز فقر و بدبختی و خیلی ساده -
بگم همه چی رو به زوال و فساده
نمونده سلاحی واسهمون جز این فریاده
از حرفام ببین حاجی وحشت نکن
ما از دوتا نسلیم، فرق داریم، میدونی که چون
زیرآبی میری و زیر و رو همهش میکشی
ما نئشه دشنه میکشیم پس گوش کن
وقتی فراری چاردهساله توک میزنی و
دمدستی هفت تا زیرخواب داری بده
تو هم که خودت حیرون زیر کمری و
میدونی خماری تو این زمینه بده؛
پس فتوات دیگه چیه که خودتم اهلشی و
مسببی و آلودهش شدی؟
حاجی من و تو فرق میکنیم، من تکپرم
اما تو جوجهکشی داری، صادر میکنی
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی تو که یه من ریش و پشمی وصلته و
تسبیحى تو دستته
که تأثیر داره حتمن تو مخ زدن صیغهایا
از چیزی دم بزن که اگه کرهخوری بشه اسهال نشى
حاجی بده طمع نکن
حاجی تو میدونی چرا تل و کک و بنگ و شیشه،
مثل نقل و نبات تو دستمه
حاجی من میدونم نسلمون چطور داره نابود میشه
تو دیگه قلع و قمع نکن
میگی:
دیدید آمریکا باعث بدبختیمونه؟
دیدید گوشت و مرغ گرونه، تقصیر اونه؟
میگی:
فقر و فحشا از امثال بوش بود
همه چی درسته، دست اجنبی توش بود
میگی:
هرچی اومد سرمون از استکباره
غارت شدیم عمری، این یعنی استعماره
زندگی نیست این، بردگی تو استثماره
حاجی "نه غربی، نه شرقی" ت فقط یه شعاره
عمو من گشنمه، حق هستهایم چیه؟
هنوز سند خونهمون گروئه واسهی دیه
آخهخرو اینجوری خر نمیکنن شر م
هنوز صورتم از سیلیهای تو گرمه
تو که هموطنی چه گلی به سرم زدی؟
همون چیزایی هم که داشتم ازم گرفتی
جز این حس سرخوردگی چی به من دادی؟
که همه غوطه بخوریم تو لجن و پلیدی
تو میخواستی دین بدی، دنیارم گرفتی
حاجی بیرودروایسی بگم: ریدی
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
آخه نوکرتم، تویی که حرم داری
با دافات نماز جماعت بهجا میاری
به ما که میرسی چرا تقوا دستهخره؟
ما چهمونه؟ چیمون تو حال کردن ازت کمتره؟
یه زمان تا دسته ما رو کردی...، نصیحت
خب بذار منم یه بار بکنم...، صحبت
تو که فرق گوشت و انجیرو نمیدونی
میون فرق چندتا سوراخ حیرونی
واسهت پیتزا سوسمار باید سرو بشه
در اصل کلهپاچه ملخ صبحونته، نمیدونی
ببین ما رو با کیا آوردن سیزده به در
آخه تو چرا شورت پات نیست بیپدر؟
نه شایدم تیزبازیه، بچه زرنگی
اینجور راحت در میاری و هرجا فرو میکنی
همینجوری سی سال بهت دادیم...، فرصت
یه روز میشه که تو هم باید بدی...، عاقبت
پس واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
حاجی واسه ما دیگه جانماز آب نکش
حاجی ما آخر خطیم، کو بدترش؟
آنچه در بالا خواندید، متن ترانه “ما آخر خطیم“ است. نسلی را که شاهین نجفی، سراینده ترانه رپ “ما آخر خطیم“ به آن تعلق دارد “نسل پس از انقلاب“ نام نهادهاند. این نسل در جامعهای رشد یافته که درگیر مسایلی بوده که در تصنیف به آنها اشاره شده، تجربیاتی تکاندهنده که نمیتوان فراموششان کرد. این نسل، مدام با تناقضات درگیر بوده است، تناقض حرف و عمل، تناقض نیت و نتیجه، تناقض ظاهر و باطن. حوادث پشت سر هم میآیند و فرصتی نمیماند تا بر سیل رخدادهای متناقض اندیشه شود. غم نان هم هست، و دوندگیای پایانناپذیر که فرصتی برای فکر کردن باقی نمیگذارد.
مسئله نسلها
“ما آخر خطیم“ فریاد جوانانی است که دلسرد از پدر و مادرهایشاناند، پدر و مادرهایی که فرزندان خود را به غیرسیاسی بودن و سکوت فرامیخوانند تا جانشان را حفظ کنند. این رپ با اعتراض به نسل پیش از خود آغاز میشود، که خود خویشتن را “نسل سوخته“ نامیده است. نسلی که زمانی در پی اصلاح جامعه بود، اما مرعوب قدرت و سرکوب گشت. و حال از فرزندانش هم میخواهد که دم برنیاورند.
شاهین نجفی در این باره میگوید: “اصلا این دیگر در ایران مثال شده که “آقا نسبت به سیاست بیتوجه باشید، دخالت نکنید، به ما ربطی ندارد، این همه کشته شدند، شما هم کشته میشوید، چه چیز عوض شد؟ یکی میآید که از آن یکی بدتر است.“
اینها حرفهایی است که امروزه در میان خانوادههای ایرانی از طرف پدر و مادرها زده میشود. از یک طرف قابل درک است؛ به هر حال پدر و مادرند. ولی از یک طرف دیگر این به هر حال انفعال سیاسیای است که در جامعه ما به وجود آمده و این را ما هنوز باور نکردهایم که هیچ کس وضعیت ما را عوض نخواهد کرد، جز خودمان. و مطمئنا ما برای این مسئله که بخواهیم به جامعهای آزاد و دموکراتیک برسیم، مجبوریم تاوان بدهیم، تاوان مالی، جانی و وقتی. ما ناگزیریم که این کار را بکنیم و هیچ ملتی به آزادی نخواهد رسید، مگر اینکه این مراحل را طی کند.“
به گفته شاعر، اگر نسل قدیم انفعال را میخواهد، اما نسل جدید فعال و عصیانگر است. مخاطبان شعر شاهین نجفی جوانان در ایران هستند. به گفته نجفی ترانه “ما مردنیستیم“، که بخاطر توجهش به جنبش زنان ایران و انتقادش از مردان در ظرف مدت کوتاهی توجه بسیاری از ایرانیان را برانگیخت، نسبت به ترانه رپ جدید او مخاطبان وسیعتری داشت. مخاطبان را زن و مرد و پیر و جوان تشکیل میدادند. اما به گفته نجفی “در مورد “ما آخر خطیم“ مخاطبان دست چینتر میشوند، چون مسئله رک تر است و موضوع شاید موضوع همه نیست و به آن فکر نمیکنند، نوع گفتن جوری است که به مذاق همه خوش نمیآید. آنهایی که رپ را نمیشناسند ممکن است کمی توی ذوقشان بخورد. اما در “ما مرد نیستیم“ این مسئله نبود، رپی احساسی بود که در درونش منطقی بودن مسئله حرکت میکرد. اما “ما آخر خطیم“ طنز تلخی است که شاید به مذاق خیلیها خوش نیاید. در نتیجه مخاطبان ما عموما جوانانی هستند که این اصطلاحات را میشناسند و بیشترشان در ایراناند.“
شکستن تابوها
آن مسئلهای که در این رپ رک بیان شده چیست که پدر و مادران جلوی فرزندانشان را میگیرند تا از آن سخن نگویند؟ مسئله، مسئلهای ریشهای است. انتقاد به جامعه است که سنتی و مذهبی است و زمینه را برای روی کار آوردن حکومتی سنتی و مذهبی فراهم کرده است، چیزی که به گفته شاهین نجفی نسل فعال سیاسی پیش از انقلاب به آن بیتوجه بود.
نجفی در شعر با حاج آقایی حرف میزند که جوانان را به تقوی فرامیخواند و از سادهترین روابط با جنس مخالف نهی میکند، در حالی که خود به هر آنچه که در عرصه روابط جنسی میطلبد، عمل مینماید. حاجی، همه چیز را برای خود میخواهد، مظهر دورویی است و محدود کردن آزادیهای فردی جوانان. به گفته نجفی حاجی نماد یک سیستم فکری است: “من نمیخواستم دقیقا اشاره کنم که حتما این شخص یا این طیف یک طیف حکومتی است. نه! من میخواستم به این مسئله اشاره کنم که این یک تفکر است، یک نوع تیپ است که اصلا هم ربطی به این ندارد که عمامه سرش باشد. این یک نوع تیپ و سیستم است که در جامعه ما وجود دارد. من معتقدم به اینکه کسی که در رأس قرار گرفته، فقط از اعتقادات و چیزهایی که در جامعه ما ریشهای شده، سوء استفاده میکند. وگرنه اگر ما این اعتقادات را نداشتیم، این تابوها برایمان وجود نداشت و مطمئنا کسی نمیتوانست از ما سوء استفاده کند و با این عنوان جلو بیاید.“
ما این نیستیم! − واقعا؟
در آنجا که شاهین نجفی خشم خود را از دورویی و دروغگوییهای حاجی بیان میکند، میتوان انعکاس احساسات ناسیونالیسم ایرانی را در شعرش دید. جامعهشناسان به رشد احساسات ناسیونالیستی در میان جوانان ایرانی توجه دادهاند. در “ما مرد نیستیم“ نیز این احساسات بازتاب یافته بودند. در “ما آخر خطیم“ حاجی به خوردن “پیتزای سوسمار“ و “کله پاچه ملخ“ دعوت میشود. به نظر نجفی نابسامانیها و پلیدیهای کنونی در جامعه ایران نمیتواند برخاسته از “فرهنگ ایرانی“ باشد. وی میگوید: “ریشههای مذهبی انقدر با فرهنگ اجتماعی مردم قاطی میشود و در میان روابط و ضوابط اجتماعی رسوخ میکند که جزو سنتهای نانوشته آن جامعه میشود. انگار واقعا ما این هستیم. در حالی که ما این نیستیم. از نظر پوشش، تاریخ اثبات میکند که ما اینجور نبودهایم و به نوعی این طور شدهایم. از نظر اعتقادات نیز، ما این طور نیستیم. چقدر فرق میکند که شما از سسیستم فکریای بیایید که در آن دروغ بدترین گناه شمرده میشود و بدترین و ناپسندترین عمل!“
معنای "آخر خط"
نجفی در رپ “ما آخر خطیم“ به جامعه مینگرد و آن را منحط و فاسد میبیند، اما ناامید نیست. تا وقتی اعتراض هست، جای امید هم باقی است. وی در مورد انتخاب عنوان شعرش این توضیح را داد: “تصور بکنید شخصی را که در مسائل اقتصادی به انتها رسیده، جامعهاش را نگاه میکند و میبیند که با جامعهای معتاد، سرخورده و غمگین و خشن طرف است. در مسائل جنسی میبیند که هیچ امید و شانسی ندارد، حتی اگر بخواهد از طریق راههای مشروع این کار را به نوعی انجام دهد. باز هم به بنبست میرسد. ازدواج میکند و دچار بن بست میشود. و این دقیقا تمامیت یک جامعه است که به آخر خط رسیده است. اما این طور نخواهد ماند. همان طور که آخر کار میگوید که این طوری نمی ماند. با تمام فجایع و اتفاقاتی که دارد میافتد و با اینکه به نوعی به انتهای خط رسیدیم، اما این طور نخواهد ماند و این وضعیت عوض میشود.“
تپش در بوخوم
قرار است که گروه تپش ۲۰۱۲ در روز شنبه ۵ ژوییه (۱۵ تیر) در فستیوال موسیقی در مرکز شهر بوخوم شرکت کند. از آنجا که آثار این گروه سیاسی-اجتماعی هستند، از آن دعوت کردهاند تا برنامه خود را در ساعت ۷ بعدازظهر روی صحنه اصلی فستیوال اجرا کند. تپش ۲۰۱۲ کنسرت خود را به جنبش دانشجویی ایران تقدیم کرده است. امید پوریوسفی، سرپرست گروه تپش در این مورد به دویچه وله گفت: “این کنسرت سه روز پیش از ۱۸ تیر برگزار میشود و ما این را به جنبش دانشجویی ایران تقدیم کردهایم. کنسرت ورودیه ندارد و در محیط باز است. امیدوارم که خیلی از هموطنان ما بیایند. فرستنده فرانسوی – آلمانی آرته از این کنسرت گزارش تهیه میکند و خوب میشود اگر هموطنان ما خیلی بیایند و شرکت کنند. حال از هر گروهی هستند، باشند، مسئلهای نیست!“
رپ “ما آخر خطیم“ را میتوانید از طریق لینک زیر داونلود کنید. عرضهی آن برای داونلود با اجازهی گروه "تپش" است. از "تپش" سپاسگزاریم.