دنیا گیلان: همدردی و همبستگی با سیلزدگان را دستکم نگیرید
۱۳۹۸ فروردین ۲۲, پنجشنبهحادثهای مانند سیل، انسان را گرفتار شرایط دشوار و تنش شدید میکند، شرایطی که ممکن است مدتها پایدار باشد و موجب آسیبدیدگی نه تنها جسمی بلکه روحی شود. قابلیت تحمل این شرایط و توانایی ترمیم خویشتن را در علم روانشناسی "واگشتپذیری" (resilience) مینامند. استفاده از قابلیت واگشتپذیری مهمترین عاملی است که باعث میشود فرد علیرغم قرار گرفتن در معرض تنشها و آسیبدیدگیهای روحی، بتواند دوباره روی پای خود بایستد و به ثبات روحی برای ادامه زندگی برسد.
بخش بزرگی از مساحت ایران در هفتههای اخیر شاهد بارندگیهای سیلآسا و پیامدهای سهمگین آن بود. در شمال و غرب کشور هزاران کودک، زن و مرد بیخانمان شدهاند. بسیاری میپرسند برای آنها چه میتوان کرد؟
دکتر دنیا گیلان، مدیر تحقیقات مرکز واگشتپذیری آلمان در شهر ماینتس به دویچهوله میگوید: «داشتن سقفی بالای سر و یک رختخواب گرم نخستین گام برای کمک به افراد سیلزده است اما بعد از آن، وضعیت این افراد شبیه به وضعیت بازماندگان یک سانحه رانندگی است.»
"مسخ شخصیت" برای فرار از واقعیتی رنجآور
دنیا گیلان میگوید مهمترین مسئله تأمین امنیت روانی فرد بحرانزده است و برای اینکار باید دید که افراد در چه وضعیتی هستند و چه کسانی نیازمند کمک فوری هستند.
او میگوید: «در یک سانحه رانندگی ابتدا باید به کسانی کمک کنید که نیازمند حمایت بیشتری هستند. این افراد عکسالعملهای روانی مشخصی نشان میدهند. ما میدانیم که سیل یکباره تمام هستی این افراد را با خود برده است یا اگر آنها در مناطق پرخطر باشند، هر لحظه ممکن است تمام آنچه یک عمر ساختهاند، ویران شود. فردی که در این شرایط قرار دارد گرفتار حس درماندگی و گاه ناتوانی مطلق میشود و طبیعی است که واکنش شدیدی داشته باشد.»
دکتر گیلان واکنشهای فرد را در این شرایط اینطور دستهبندی میکند: «کاهش هوشیاری و کاهش درک آنچه در محیط پیرامون میگذرد. یعنی فرد میتواند گرفتار برداشت نادرست از وضعیت و سردرگمی شود. کم نیستند کسانی که حتی از خود فاصله میگیرند و از نگاه دیگران به فاجعه نگاه میکنند، چون توان تحمل وضعیت را ندارد.»
این حالت در روانشناسی "مسخ شخصیت" گفته میشود که با نوسانات شدید احساسی همراه است. دکتر گیلان میگوید این حالت به دو صورت میتواند ادامه پیدا کند: «از یک طرف ممکن است تبدیل به خشم شود و از طرف دیگر منجر به گوشهگیری و پناه بردن به انزوا گردد. در هر دو حالت پارامترهای فیزیکی بدن هم تغییر میکند، مثلأ شخص دچار تپش قلب میشود، بدنش بیشتر عرق میکند با به طور پیوسته حالت تهوع دارد.»
عزت نفس فرد سیلزده را بالا ببرید
دنیا گیلان معتقد است این دسته افراد نیازمند پشتیبانی روحی هستند تا بتوانند هر چه سریعتر خود را با شرایط جدید تطبیق دهند. او میگوید برای این پشتیبانی باید از منابع موجود استفاده کرد که مهمترین آنها سرمایه اجتماعی یعنی شبکه دوستان، خانواده و آشنایان است.
دکتر گیلان میگوید: «ابراز همدردی و همبستگی با این افراد اهمیت بسیار زیادی دارد. باید به آنها گفت که تنها نیستند. باید به طور فعال از آنها حمایت روحی و احساسی کرد. مسلم است که وقتی پای یک فاجعه طبیعی در میان است حرف زدن برای کسانی که از آن فاصله دارند راحت است. اما من توصیه میکنم، هر چه سریعتر گامهایی برداشته شود که به ساختن دوباره بنای زندگی افراد بحرانزده کمک میکند.»
او کمک به افزایش عزت نفس، مثلأ حمایت از فرد برای ارزیابی مثبت از تواناییهای خود را یکی از این گامها میداند و معتقد است که شرکت در مراسم معنوی و دینی جمعی، از جمله مراسم دعا به تقویت حس همبستگی آنها کمک میکند و حس درماندگی را کاهش میدهد.
دنیا گیلان توضیح میدهد: «یک نکته قابل توجه این است که تجربهای رنجآور این افراد داشتهاند، به عنوان مثال مواجهه با سیل میتواند پیوسته در ذهن آنها تکرار شود، مانند فلشبک در یک فیلم. تکرار این تجربه در ذهن میتواند حس درماندگی یعنی این حس که کسی به آنها کمک نمیکند و آنها نیز نمیتوانند خود را نجات دهند، طوری بر ذهن آنها تأثیر گذارد که برداشت آنها نسبت به وضعیت خود و محیط اطرافشان غیرواقعی شود.»
موسیقی غمگین گوش نکنید
دکتر گیلان میگوید تحقیقاتی که در مورد این افراد صورت گرفته نشان میدهد که میتوان با حمایت روحی از آنها، به آنها کمک کرد تا در مدتی کوتاه مقاومت روانی خود را افزایش دهند و به حالت طبیعی بازگردند. او میگوید افرادی که یک حادثه سهمگین را تجربه کرده و زنده ماندهاند اغلب مقاومت روانی بیشتری در برابر مشکلات نشان میدهند و با چالشهای بعدی زندگی بهتر کنار میآیند.
او میگوید: «ما عادت کردیم در چنین وضعیتی به آدمها توصیه کنیم که ناراحت نباشند، در حالیکه این ناراحت بودن خود بخشی از پروسه درمان است و گذراندن آن باعث میشود که فرد قویتر شود. توانایی و استعداد آنها بیشتر از آن چیزی است که آنها تصور میکنند و به دست آوردن سلامت روانی بعد از چنین اتفاقاتی امر غیرممکنی نیست.»
او معتقد است که غلبه بر این بحران نیازمند یک استراتژی است که میتواند شامل این موارد شود: شناخت واکنشهای طبیعی در شرایط استرس و به کار گرفتن راهبردهای مناسب برای کنار آمدن با این واکنشها. روی آوردن به راهکارهای مشخصی که بر کاهش استرس و ترس متمرکز هستند. مثلأ ورزش، شنیدن موسیقی ملایم، انجام تمرینهای ذهنی برای رسیدن به آرامش درونی برای پذیرش آنچه رخ داده است.