دامنه تاثیر نهیب کروبی تا کجاست؟
۱۳۹۷ شهریور ۱۱, یکشنبهآخرین نامه مهدی کروبی از حصر خانگی، نوشتهای است مفصل، خطاب به مجلس خبرگان با تاکید بر پایان گرفتن انحصار قدرت یک نفری در جمهوری اسلامی. او از اعضای خبرگان میخواهد به وظیفه نظارت بر عملکرد رهبر بپردازند و اصل ۱۱۱ قانون اساسی برای پاسخگویی او را در نظر گیرند.
از چهار صاحبنظر و فعال سیاسی پرسیدهایم که در نامه کروبی چه نکات تازهای یافتهاند. آیا مواضع او، سکوت و انفعال اردوگاه اصلاح طلبان را خواهد شکست و آنها را به خود خواهد آورد که قدرت انحصاری رهبر را پذیرفتهاند و حریم شامخ او را رعایت میکنند؟ همان اصلاحطلبانی که از معترضان دی ۹۶ بهدلیل ساختارشکنی برائت میجویند و عامل خارجی را منبع مشکلات میخوانند؟ از آنها همچنین پرسیدهایم که چرا مهدی کروبی مسائلی را که سالها از آن مطلع بوده، اکنون برملا میکند؟ چه نقدی میتوان بر حرفهای او داشت؟
● رضا علیجانی، روزنامهنگار – تحلیلگر سیاسی
نامه آقای کروبی دو محور اساسی دارد. نخست این که مشکل اصلی کشور را استبداد و خودکامگی فردی میداند. دوم این که با اعتراضات دیماه همدلی دارد و از زنان، اقلیتهای مذهبی، دراویش و زندانیان سیاسی پشتیبانی میکند. او سیاستمدار و مرد عمل است و راهحل اش این است که انتخابات بدون نظارت استصوابی باشد، قانون اساسی اصلاح شود و جاهایی که دست ولایت فقیه باز گذاشته شده، به نفع حاکمیت مردم اصلاح شود.
ایشان با این نامه، دو شوک هم به اصلاح طلبان داده است. اول همدلیاش با اعتراضات دیماه که نمیرود در کنار قدرت بایستد و مردم را از سوریهای شدن بترساند. دوم این که نقش خارجی را در بروز مشکلات کشور کوچک کرده است. یک جا میگوید دشمنان نقشههای زیادی برای کشور دارند اما آن را برجسته نمیکند.
این شوکی است به اصلاحطلبها که عامل خارجی را در وضعیت کنونی بزرگ میکنند و نقش خامنهای را کوچک جلوه میدهند. مهمترین وجه این نامه این است که آدرس اصلی مشکلات را میدهد که همان تمرکز قدرت در دست خامنهای، نامحدود بودن این قدرت و غیرپاسخگو بودن اوست.
نقدی که به نامه دارم این است که آقای کروبی در این بیانیه حرفی از "امام و خط امام" نمیزند و لحن مثبتی روی ریاست بهشتی و... بر قوه قضاییه دارد. میگوید قوه قضاییه فعلی روی محاکم نظامی رژیم شاه را سفید کرده و اختیارات ولایت فقیه ما را به دوران قاجار برگردانده است. آقای منتظری همین حرفها را در دوران آقای خمینی میزد ولی شیفتگی آقای کروبی به آقای خمینی باعث میشد این چیزها را نبیند. ظلمی هم که قوه قضاییه به آقای منتظری کرد دهها برابر بیشتر از مظالم کنونی است. البته باید ضمن نقد، از تغییر مواضع اقای کروبی استقبال کنیم.
در اردوگاه اصلاحطلبان شاید به طور مستقیم کسی از بیانیه کروبی حمایت نکند. در همین نامه هم ایشان از سکوت قبرستانی برخی افراد ابراز تعجب کرده است. اما به طور طبیعی این نامه، سقف مطالبات و سقف تحمل سیاسی را بالاتر خواهد برد.
● تقی رحمانی- تحلیلگر سیاسی - روزنامهنگار
من این نامه را از آخر میخوانم و به نظرم مهمترین بخش آن ، قسمت پایانی است که قدرت نباید انحصاری و فاقد نظارت باشد. این که به تغییرات و قوانینی نیاز داریم که هر حکومتی را بتوان نقد کرد.
این جمهوریخواهی نیست که در صد سال اخیر بین شاه وشیخ در رفت و آمد بودهایم.
این نامه باید در جامعه مدنی به گفتگو گذاشته شود و حتی نقد شود. این نامه را کسی نوشته که در به وجود آمدن این نظام نقش درجه دو و درجه سه داشته است. آقای منتظری با نگاه شرعی/فقهی به نظارت بر فقیه رسید. ایشان میگفت فقیه در قم بنشیند و نظارت کند. حالا نزد کسانی که نظام را ایجاد کردهاند بحث دارد عمیقتر میشود. مجلس خبرگانی که باید ناظر باشد، حافظ رهبر شده است.
الان آقای کروبی از موضع قدرت حرف نمیزند بلکه از حصر حرف میزند. این طرز حرف زدن از حصر، در لایههای خودش اثر میگذارد اما باید در جامعه مدنی هم مسئله شود و مورد بحث قرار گیرد.
ایکاش موسوی هم اظهارنظرهایی میکرد زیرا این نامهها در لایههای مختلف اجتماعی و جامعه مدنی، فضای بحث ایجاد میکنند. مواضع آقای کروبی، باید با موضعگیری خاتمی و موسوی و اصلاحطلبها کاملتر شود و جامعه مدنی هم باید مشارکت کند. جامعه مدنی بالغ دنبال منجی نیست. اگر جامعه مدنی حرکت کند اصلاح طلبها هم به خودشان میآیند وگرنه میروند به سمت نرمالسازی آقای خامنهای.
درباره اصلاحطلبها باید بگویم که آنها با آقای کروبی فاصله و مسئله دارند و مرشدشان خاتمی است. اصلاحطلبها فقط تاجزاده نیستند؛ تازه تاجزاده بردی هم ندارد بلکه در بدنه آنهاست. اگر آقای موسوی موضع بگیرد، چون اصلاحطلبها در انتخابات ۸۸ حامی او بودند، شاید تاثیر و بردش بیشتر باشد.
آقای کروبی الان این حرفها را میزند چون یک سیاستمدار تجربی است و توازن قوا را در نظر میگیرد. جریان روشنفکر میگوید این آرمان من است و باید بشود اما سیاستمدار نگاه میکند چیزی که میگوید چقدر عملی است. آقای کروبی ناجی نیست بلکه حرفهایی میزند که به جامعه مدنی اهرم بدهد. او در سال ۸۸ هم مدنیتر از موسوی عمل کرد. در بیانیه شماره چهار خودش گفت اگر لازم باشد میتوان برخی اصول قانون اساسی را تغییر داد.
من شخصا نقد خبرگان را قبول ندارم و از اساس با ولایت فقیه مخالفم. رویکرد کروبی اما مرحلهای و عملگرایانه است. او طرفدار ولی فقیه بود اما بعد از ریاست مجلس ششم به تدریج صدای جامعه مدنی شد. این روش را موسوی و خاتمی نداشتند. او وقتی رئیس مجلس ششم شد چنین نقشی پیدا کرد و این نقش از سال ۸۴ پررنگتر شد تا آنجا که امروز به تغییر قوانین رسیده است.
● علی افشاری - تحلیلگر و فعال سیاسی
این نامه با خوانش خاص کروبی از نظام و تاریخ آن همراه است و بخشی از آن با واقعیت تطبیق ندارد. مشکلات کشور از روزی شروع شده که اصل ولایت فقیه در مجلس خبرگان قانون اساسی تصویب شد. آن ایرادهایی که آقای کروبی به رهبری خامنهای میگیرد، در رهبری خمینی بیشتر نمود داشت. از این جنبه، موضعگیری آقای کروبی آسیبپذیر و قابل نقد است. او هنوز از ستایش خمینی فاصله نگرفته. البته در نامه گفته که هر کس باید هر نقشی در مسائل داشته، مسئولیتش را بر عهده بگیرد.
نامه آقای کروبی صریحتر از نامههای قبلی عملکرد آقای خامنهای را نقد کرده و مشخصتر بحث تغییر و اصلاح قانون اساسی در چارچوب تضعیف ولی فقیه را طرح میکند. البته از فحوای نامه بر میآید که با تغییر اصل ولایت فقیه هم مخالف نیست.
آقای کروبی در داخل مجموعه نظام بوده ولی از ۸۴ به بعد گام به گام مواضع انتقادیاش را بسط داد و یک انسجام نسبی هم در مواضعاش هست. البته خود او باید توضیح دهد که چرا تاکنون درباره جلسه تعیین رهبر و برداشتن قید ده ساله سکوت کرده است اما به نظرم او اصولا دیدگاههایش را مرحله به مرحله بیان میکند. هنوز هم خواهان کنارهگیری خامنهای نشده ولی شاید در شرایطی برای برکناری خامنهای هم نامه بدهد.
شخصا فکر نمیکنم که این نامه اثری بر مواضع اصلاح طلبان داشته باشد، اما کمک میکند که اختلافهای بخشی از نیروهای جنبش سبز با معترضان دی ۹۶ به بعد که رویکردی ساختارشکن دارند، کمتر شود. البته فضای سیاسی با هشت سال قبل که کروبی حصر خانگی شد خیلی فرق دارد. به نظرم او با این نامه نشان میدهد که دارد خودش را آماده فضای جدید میکند.
در عین حال به نظر من کروبی و موسوی دیگر موقعیت هشت سال قبل را ندارند و بسیار سخت است در پیشانی جنبش اعتراضی قرار گیرند. اما موضعگیریهایی از این قبیل که مورد پذیرش معترضان سال ۹۷ هم باشد، شاید به آنها برای مشارکت فعال در اعتراضها موقعیتی ببخشد. البته خط مشی میرحسین موسوی این بوده که تا زمانی که در حصر است، موضعی نگیرد و به نظر من او به این مشی وفادار خواهد ماند. هرچند از سوی نزدیکانش اشاراتی شده که شاید او هم در قبال وضعیت جامعه واکنش نشان دهد.
● بیژن حکمت - فعال سیاسی
نکته تازه و مهم در این نامه رهنمود و راهبردی است که آقای کروبی برای اصلاح ساختار سیاسی پیشنهاد میکند. ما نقد وضعیت موجود، اعتراض به خودکامکی و سرکوب را در برخی گرایشهای اصلاحطلب میبینیم ولی آنها حداکثر به این رسیدهاند که برای لغو نظارت استصوابی مبارزه کنند. آنها روشن نمیکنند که اگر نظارت از بین رفت و اصلاحطلبان بیشتری وارد نهادهای انتخابی یا مسئولیتهای دولتی شدند برنامه سیاسیشان چیست. اقای کروبی به روشنی میگوید که اصلاح ساختار سیاسی نظام از تغییر اختیارات رهبری، دورهای کردن این مقام و پاسخگو بودن میگذرد و تازه این گام اول است برای این که بعدا به تجدید نظر جدی در قانون اساسی برسیم
من نظری ندارم که چرا آقای کروبی الان این حرفها را میزند. این در مورد همه مصداق دارد که قبلا طور دیگری فکر میکردهاند و حرف نزدهاند. اهمیت دیدگاه کروبی این است که وضع موجود را روشن و صریح نقد کرده، اسم مسئول اصلی را برده و راهکار داده است.
درباره اصلاحطلبان، آنها شخصیت مهمی که بتواند راهبرد سیاسی روشنی برای گذار از بحران کنونی بدهد ندارند. تاجزاده یا قدیانی گهگاه صحبتهایی میکنند که برد معینی دارد. مشی خاتمی هم مماشات است. کروبی در این نامه با رهبر خط کشی کرده و این برای طرفداران اصلاحطلبان بهخصوص جوانانی که خواستار گذر از این نظام و رسیدن به دمکراسی هستند، تاثیرگذار است. دستکم جوانها میتوانند میانجی تاثیر این نامه بر اصلاحطلبان باشند.