راهکارهای خاتمی "فاقد شهامت مدنی" و "متناقض" یا "راهگشا"؟
۱۳۹۷ مرداد ۱۷, چهارشنبهچهرههای اصلاحطلب و اصولگرای بسیاری به سخنان محمد خاتمی، رئيس جمهوری دوره اصلاحات واکنش نشان دادهاند که روز یکشنبه گذشته (۱۴ مرداد) در جمع نمایندگان ادوار مجلس، ۱۵ "راهکار" برای نجات جمهوری اسلامی از بحران را مطرح کرده است.
او به عنوان یک "شهروند" به خاطر وضع نابسامانی که به وجود آمده، از مردم عذرخواهی کرده و از "همه جناحها" خواسته است که «ميدان را از افراطگرايان و تندروها، در همه عرصهها و در همه قوا و جناحها بگيرند». خاتمی در پایان خطاب به علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی گفته است: «با همه وجود از رهبري معظم درخواست میكنم كه با فرمان و دستورات خود مسائل و مشكلاتی كه امروز كشور را دچار چالش كرده حل فرمايند». درخواست خاتمی از خامنهای با انتقاد شدید کسانی روبرو شده است که خود خامنهای را مسئول فساد و فلاکت حاکم شده بر ایران میدانند.
"التماس از آقا و اربابی که نظرش به احمدینژاد نزدیکتر است"
یکی از این منتقدان خشایار دیهیمی، مترجم و نویسنده است که در صفحه فیسبوک خود خطاب به خاتمی میگوید کار «به دست آن آقایی که نظرش به احمدینژاد نزدیکتر است و ما را به ته چاه میاندازد» درست نمیشود.
او معتقد است که "عذرخواهی" خاتمی از مردم "دروغ" است و او را فاقد "شهامت مدنی یک شهروند واقعی" میداند. شهروندی که به گفته او "آقا و اربابی" ندارد که «نادانترینها و خودفروختهترینها را» بر سر کار آورده و "دانایان و دلسوزان" را طرد کند یا به زندان بیاندازد.
خشایار دیهیمی در نقد عملکرد آن حاکمیتی که مورد نظر خاتمی است نوشته:
«یزدیها، شاهرودیها، صادق لاریجانیها را به ریاست قوه قضاییه گماردیم، احمدینژادها را رییس جمهور کردیم، حداد عادلها را نماینده و رییس مجلس کردیم، فلاحیانها را وزیر اطلاعات، جنتیها را رییس شورای نگهبان و ... و... . و سحابیها و صابرها و بازرگانها و ... و ... را حبس کردیم و کشتیم. و حالا فریاد وافسادا سر میدهیم! اینها را همه میدانند و بیشتر از اینها را هم. اما شاید در داخل مملکت کمتر کسی جرات داشته باشد به این صراحت به زبان بیاورد.»
به باور او کسانی که خاتمی از آنان تقاضای اصلاح وضع فعلی را کرده است، کشور و مردم را به روزی انداختهاند که «باید دیوانهای نظیر ترامپ بحق تحقیرمان کند، و برای برقراری و عادیسازی روابط با حاکمان واقعا بیمقدار عربستان و امارات و ... به التماس بیفتیم. خودمان و منافع کشورمان را به ثمن بخس به روسیه و چین بفروشیم، تازه اگر خریدارش باشند. برای چه؟ آیا هرگز فکر کردهایم چه به روز خودمان آوردهایم؟ جهل مرکب چهل سالهمان، ما را در چه تلههایی که برایمان درست کردهاند گرفتار کرده است؟ فرصت دادند عربده بکشیم و اظهار قدرت کاذب کنیم تا دراین روز مبادا یقهمان را بگیرند و تحقیرمان کنند.»
اصلاحطلبان در میانه قدرت و جامعه مدنی
اما همه نقدها به خاتمی این چنین تند نیست. اگرچه به لحاظ مضمونی به همین نقطه میرسد؛ نقد نگاه به قدرت.
احمد زیدآبادی به پاشنه آشیل تفکر بخش غالب اصلاحطلبان اشاره کرده است. این روزنامهنگار که در جریان انتخابات ۸۸ دادگاهی شد و سالها در زندان ماند، مینویسد:
«اصلاحطلبان سیاست اصطلاحاً دو پایی را برای خود تعریف کردهاند بدین معنی که پایی در قدرت داشته باشند و پایی نیز در جامعۀ مدنی به طوری که با استفاده از این دو پا قادر به حرکت باشند. این دو پا اما هیچکدام قادر به حرکت نیستند و در واقع هر کدام مانع حرکت دیگری میشود.»
او موضعگیری "صریحتر" خاتمی را فینفسه مثبت میداند، اما معتقد است که این بدون رفع تناقض یاد شده «کمک شایانی به گذر اصلاحطلبان از بحران ریزش نیرو و یا ایجاد تحرک تازهای در صفوف آنان نمیکند.»
احمد زیدآبادی هشدار میدهد که اصلاحطلبان تا از دام این خط مشی تناقضآمیز رها نشوند، «مشکلشان هر روز ابعاد گستردهتری مییابد؛ اما متأسفانه فرصت و زمان رفع آن تناقض هم سپری شده است!»
او به خاتمی و اصلاحطلبان انتقاد میکند که «در واقع همین علاقه به داشتن پایی در قدرت، پای دیگر اصلاحطلبان در جامعه را نیز فلج میکند چرا که اقشار مختلف مردم پس از حضور آنان در نهادهای تصمیمگیر، توقع پاسخگویی آنان در برابر معضلات کشور را دارند نه اینکه در مقام اپوزیسیون یکسره مشکلات را به گردن رقیب خود بیاندازند!»
قدمی مثبت اما در حد یک ایده کلی
برخی چهرههای نزدیک به اصلاحطلبان از سخنان خاتمی به عنوان "نقطه امیدی برای بازسازی جریان اصلاحات و نیز رفع مشكلات كشور" یاد کردهاند. عباس عبدی، تحلیلگر سیاسی معتقد است اگرچه مواضع محمد خاتمی چیز جدیدی نداشت، اما «جمعبندی آنها در یك سخنرانی و در شرایط كنونی معنا و مفهوم ویژهای دارد. مجموعه این سخنان را میتوان مرتب كرد و با اولویتبندی در قالب یك بیانیه روشن به عنوان ایده اصلاحات در شرایط كنونی ارایه نمود. و از این نظر بیان آنها یك گام رو به جلو محسوب میشود و همان چیزی بود که انتظارش میرفت.»
نقد عباس عبدی به راهکارهای پانزدهگانه خاتمی این است که آنچه او مطالبه کرده، در بهترین حالت «فقط شمای كلی از یك ایده است و نه بیشتر.»
او میگوید: «كسی از اصلاحطلبان و یا آقای خاتمی انتظار ندارد كه فقط به ذكر و بیان ایده بسنده كنند. این كار شرط لازم و البته در شرایط کنونی گامی بزرگ برای یك مجموعه سیاسی است، ولی شرط كافی نیست.» خاتمی باید این خواستها را الویتبندی و دستهبندی کند، به یک برنامه عملی تبدیل نماید و به دنبال ساختار تشکیلاتی مناسبی برای اجرایی کردن این خواستها باشد.
این تحلیلگر از خاتمی انتظار دارد به عنوان رهبر یك جریان سیاسی گام دوم و سوم را نیز بردارد و تاکید میکند:
«گام دوم تعیین ساختار اجرایی و تشكیلاتی یا همان ارادهای است كه باید برمبنای این تحلیل عمل كند و آن را پیش ببرد. در واقع معرف هر گروه سیاسی وجود چنین ارادهای است كه همپا و شانه به شانه داشتن یك تحلیل و ایده باید در یك حزب یا گروه سیاسی وجود داشته باشد. واقعیت این است كه ساختارهای تشكیلاتی موجود میان اصلاحطلبان یا همان ظرفی كه باید مظروف این ایده باشد بسیار كوچکتر از آن است كه بتواند حاملان راستین اجزای این ایده در جامعه كنونی ایران باشد.»
پیچیده ترین گام نیز از نظر عبدی «چگونگی تبدیل اجزای این ایده به برنامههای عملی و اجرایی و تحقق آنهاست.» او گفته است که این قدم نیز باید برداشته شود و «البته نه خیلی دیر. منتظر برداشته شدن گامهای دوم و سوم هستیم.»
روی مطالبات خاتمی "اجماع" وجود ندارد
از طیف تندرو اصولگرایان که رویکردشان همچنان طرد و نفی خاتمی است که بگذریم، برخی اصولگرایان میانهرو در بعضی موارد مخرج مشترکی میان خواستهای خود و راهکارهای پانزدهگانه خاتمی میبینند.
از جمله عباس سلیمی نمین، روزنامهنگار و فعال سیاسی اصولگرا که به سایت جماران میگوید: «راهکارهای ایشان عمدتاً به مسائل سیاسی پرداخته است که آن هم به چند دسته تقسیم میشود. یک دسته مسائل سیاسی هستند که هم اصولگرایان و هم اصلاحطلبان روی آن اتفاق نظر دارند. به عنوان مثال، در مورد بحث هیأت منصفه برای جرایم سیاسی، اصولگرایان و اصلاح طلبان به کرات از قوه قضاییه طلب کردند که در این زمینه وفق قانون عمل شود، ولی متاسفانه قوه قضائیه تاکنون به این مطالبه توجهی نشان نداده است.»
اما مشترکات این دسته از اصولگرایان با امثال خاتمی از محدودهای نسبتا کوچک فراتر نمیرود. سلیمی نمین به خاتمی انتقاد میکند که به مسائل اقتصادی اشارهای نکرده و میگوید: «ما در راهکارهایی که رئیس دولت اصلاحات برای خروج از وضعیت فعلی کشور ارائه داده بود، آنچنان مسائل اقتصادی را شاهد نیستیم و نسبت به مسائلی مانند فساد اقتصادی نیز صحبتی به میان نیامده است.»
انتقاد دیگر او به خاتمی این است که بخشی از مطالباتی که طرح کرده، جناحی است و روی آنها «نه تنها اجماع وجود ندارد، بلکه محل اختلاف است. از این رو، طرح آن مسائل نه تنها وحدت و همبستگی را تقویت نمیکند، بلکه منجر به تقابل میشود.»
او برای نمونه به معترضین به نتایج انتخابات ۸۸ و طرفداران جنبش سبز اشاره میکند که «از نظر جماعت چشمگیری مستحق مجازاتهای بیشتر از این میزانی هستند که امروز در حقشان اعمال میشود، برخی نیز این تمهید صورت گرفته در قبال آنها را امری ناصواب میدانند.»