پیشگام فلسفه برای همه
۱۳۹۸ اردیبهشت ۱۹, پنجشنبهپدر اورتِگا ایگاسِت (José Ortega y gasset) گزارشگر روزنامه "اِل ایمارسیال" (بیطرف) بود که پدربزرگ مادری اش تأسیس کرده بود و اداره میکرد.
نخست او را به مدرسهای وابسته به یک صومعه فرستادند.
۱۵ ساله بود که به دانشگاه رفت، چهار سال پس از آن حقوق و فلسفه را به پایان رساند و ۲۱ ساله بود که دکترای فلسفه گرفت و در ۲۷ سالگی استاد این رشته در دانشگاه مادرید شد.
از معدود فیلسوفانی بود که به جای بیان پیچیده مسائل مجرد، به موضوعهای روزمره و عادی هم میپرداخت. از بازی گلف و رفتار همسایگان گرفته تا نقد دین و "عشقهای زمینی" همه درونمایه تحلیلهای او هستند: «زن خانه هنگامی که مچ دختر حواسپرت فراموشکارش را میگیرد، میفهمد که عاشق شده. دختر بیچاره به خوابگردها و خیالپردازها میماند چون چیزی جز تصویر معشوق در برابرش نیست.»
ایگاسِت خود را "فیلسوف میدان شهر" مینامید و رسانههای همگانی را بهترین ابزار ارتباط میدانست. او دو روزنامه تأسیس کرد و نوشتارهای همهفهمش را در آنها به چاپ میرساند که بعدها از کتابهای پرفروش شدند و گوی اقبال و استقبال همگانی را در قیاس با کتابهای فلسفی دیگر ربودند.
ماندگارترین اثرش "خیزش تودهها" است که در آن به اوجگیری نقش تودهها اشاره کرده و پیدایش فاشیسم و نازیسم و حکومتهای عوامگرا را هشدار داده بود.
۵۰ ساله بود که با روی کار آمدن یک حکومت نظامی، از کار دانشگاه کناره گرفت و دو سال بعد که موقتا آزادی در اسپانیا برقرار شد، به عنوان نماینده جناح چپ در مجلس به تنظیم یک قانون اساسی دموکراتیک پرداخت.
سه سال پس از برپایی حکومت فاشیستی فرانکو، کشورش را به مدت ۱۰ سال ترک کرد و تنها زمانی بازگشت که به عنوان فیلسوف بلندآوازه میتوانست به شرایط اجتماعی در کشورش انتقاد کند.
خوزه اورتِگا ایگاسِت در ۷۲ سالگی در زادگاهش درگذشت.