۲۳ نوامبر ۱۹۲۰: سراینده زبان مرموز پیوند رنج و عشق
۱۳۹۵ آذر ۳, چهارشنبهپاول سِلان (Paul Celan) در خانواده آلمانیزبان یهودیتباری در شهر چِرنوویتس که آن زمان جزو کشور رومانی بود و امروزه در اوکراین واقع است، زاده شد. نخست به یک مدرسه آلمانی و سپس به دبیرستانی رومانیایی رفت ولی دیپلمش را در یک دبیرستان اوکراینی گرفت. یک سال پزشکی خواند ولی به رومانی بازگشت و تحصیل دانشگاهی را در رشته ادبیات فرانسه ادامه داد.
۲۲ ساله بود که نازیها رومانی را اشغال کردند و خانواده او را به اردوگاه کار اجباری بردند. پاول سِلان در آنجا پدر و مادرش را از دست داد و خود نیز به زحمت توانست از آنجا رهایی یابد. بیشتر سرودههای او تصویری از رنج این دوره را به دست میدهند.
۲۵ ساله بود که جنگ جهانی دوم پایان یافت و او توانست در بخارست پایتخت رومانی، تحصیلات دانشگاهیش را به پایان برساند و مدتی در آنجا به عنوان مترجم زبان فرانسه و مصحح در چند انتشاراتی کار کند. دو سال پس از آن از راه مجارستان و اتریش به فرانسه گریخت و تا پایان عمر کوتاهش در پاریس زیست.
بریگیتا آیزِنشتاین (Brigitta Eisenstein) یار و یاور سِلان که به تازگی کتابی درباره زندگی و شعر او در آلمان منتشر کرده است، مینویسد: «همه او را به معروفترین شعرش "فوگ مرگ" (Todesguge) میشناسند در صورتی که موسیقی از یکایک سرودههای او هویدا است. اگر پاول رنجهای یک یهودی را در شعرهایش بیان میکند، همزمان به عاطفه و عشق اینجهانی هم میپردازد.»
پاول سِلان در مشهورترین شعر خود که تا کنون سه بار به فارسی ترجمه شده و برخی از مصرعهای آن در زبان آلمانی اصطلاح و ضربالمثل شدهاند به اردوگاههای مرگ نازیها اشاره میکند:
"همان شیر سیاه بامدادی
که مینوشیم ما از بام تا شام ...
از آلمان است مرگ استادکاری"
چگونگی درگذشت پاول سلان هنوز روشن نیست، اما گمان میرود که سلان در ۴۹ سالگی در پاریس به زندگی خود پایان داده باشد. جسد او در رود سن در ده کیلومتری پاریس از آب گرفته شد.