«پیشخوان کتاب»: ضیافت تصویر و صدای نویسندهها و کتابها
۱۳۹۰ اردیبهشت ۳, شنبه
قدیمیترهای فضای وب فارسی، روزهایی را به یاد میآورند که این اندازه وبسایت خبری و فرهنگی و نشریهی آنلاین در دسترس نبود. روزهایی که «کاپوچینو» تنها مجلهی اینترنتی بود که به صورت هفتگی بهروز میشد، «آینه» تنها وبسایت همنشینی صدا و تصویر و «دوات» از معدود وبسایتهای ادبی بود. یکی از همین «اولینهای» فضای وب فارسی، سایت «پندار» بود.
«پندار» در سال ۱۳۷۹ به عنوان یک رسانهی فرهنگی مستقل اما آماتوری شروع به کار کرد. حجم مطالب تولیدی سایت، آنقدرها زیاد نبود. اما در حوزهی دیدهبانی اخبار و مطالب فرهنگی، از وبسایتهای فعال و مطرح بود و برهمین اساس مخاطبان خود را داشت. «پندار» یکی از اولین وبسایتهای فرهنگی بود که کاربراناش را تشویق به ارسال مطلب برای سایت کرد و به مرور بخش عمدهی مطالب سایت به شکل تعامل میان کاربر و گردانندگان سایت تولید میشد.
حالا از اسفندماه ۱۳۸۹، در پایان دهمین سال فعالیت این وبسایت فرهنگی، «پندار» با همکاری «نشر چشمه» که از ناشران فعال در حوزهی ادبی است، اقدام به تولید یک برنامهی ویدیویی معرفی کتاب و کتابخوانی کرده است که در «یوتیوب» منتشر میشود. این برنامه که با عنوان «پیشخوان کتاب» تولید میشود، هر هفته در کانال «یوتیوب» ویژهی برنامه منتشر میشود. محل تصویربرداری این برنامه نیز، کتابفروشی «نشر چشمه» است.
تولید ویدیوئی دربارهی کتاب با حداقل امکانات
برای کتابدوستان و کتابخوانهای تهران، کتابفروشی «نشرچشمه» یکی از پاتوقهایی است که با طراحی مناسب و جملههای قصار و یک بیت شعری که روی تخته سیاه پشت ویترین مینویسد، فضای آرام و دلنشینی را فراهم کرده است. جوانان کتابخوان زیادی از کافهی سابق «نشر چشمه» که در طبقهی فوقانی کتابفروشی واقع بود و آب هندوانه و کوکوسبزی کافهچی، خاطرات خوبی دارند.
نیما افشارنادری، سردبیر وبسایت فرهنگی «پندار» که یکی از تولیدکنندگان اصلی «پیشخوان کتاب» است، به دویچهوله میگوید:«کتابفروشی نشر چشمه به نظر من جای دوستداشتنی است. این انتشاراتی سهم قابل توجهای در انتشار کتابهای فارسی امروز ایران به ویژه در حوزهی ادبیات دارد. این بود که برای طرح تولید ویدیوهای هفتگی که در ذهن داشتیم، سراغ کاوه کیائیان که مدیر کتابفروشی نشر چشمه است رفتیم. کاوه کیائیان بدون هیچ بحث و چشمداشت مالی، از طرح ما استقبال کرد و یک همکاری متقابل و خوب رسانهای میان ما در پندار و نشر چشمه برقرار شد.»
در هر ویدیوی «پیشخوان کتاب»، دو سه کتاب معرفی میشود، شاعر یا نویسنده بخشی از سروده یا نوشتهی خود را میخواند و در تازهترین ویدیو، یک گروه موسیقی نیزجلوی دوربین برنامه، به اجرای زندهی یکی از آهنگهای خود پرداختهاند. کتابها را سایت «پندار» انتخاب میکند و نشر «چشمه» همکاریهای لازم را برای تماس با نویسندهها و شاعرها برای داستانخوانی و شعرخوانی و معرفی بهتر کتابها انجام میدهد.
نیما افشار نادری، که ترجیح میدهد به جای عبارت «کانال یوتیوب» از عبارت «برنامهی تصویری» برای تولید ویدیویی هفتگیشان استفاده کند، میگوید:«تولید هفتگی ما یک برنامهی تصویری با حداقل امکانات است که با همکاری داوطلبانهی چندنفر و با انگیزهی ایجاد یک رسانهی تازه در فضای وب فارسی تولید میشود. این برنامه میخواهد مخاطب را درگیر یک برنامهی صمیمی کند و بگوید برای موضوع خشکی مثل کتاب هم میتوان کار تصویری جذاب کرد.»
کتابهایی که در برنامه معرفی میشود، فقط کتابهای نویسندهی ایرانی نیست. برای مثال در یکی از برنامههای «پیشخوان کتاب»، کتابی از اسلاوی ژیژک، نظریهپرداز و منتقد فرهنگی شناختهشدهی اسلوونیایی معرفی میشود.
نیما افشار نادری دربارهی معیارهای انتخاب کتاب برای معرفی در این ویدیوهای هفتگی میگوید:« نویسندهها و کتابها براساس چند معیار متفاوت مثل تازگی یا پرمخاطببودن انتخاب میشوند. ضمن اینکه برای ما مهم است کتابی معرفی کنیم که تهیهی آن برای کاربر داخل ایران به راحتی مقدور باشد. کتابی که حتمن از وزارت فرهنگ و ارشاد مجوز داشته باشد و در کتابفروشیهای ایران قابل تهیه باشد. ضمن اینکه چون بخشی از برنامه کتابخوانی نویسنده و شاعر است، حضور آن نویسنده یا شاعر هم مسالهی مهمی است که میتواند موجب معرفی کتابی شود.»
«ویدیو» و دردسرهای کاربر ساکن ایران
سرعت اینترنت در ایران بسیار پایینتر از استاندارد جهانی است؛ سرعت دانلود که تا سالها ۱۲۸ کیلوبایت بود، در سال ۲۰۱۰ تازه به ۱ مگابایت رسیده که هنوز فاصله بسیاری با استاندارد جهانی دارد. در اخرین گزارش «خانهی آزادی» وضعیت فیلترینگ و آزادی بیان در ایران در آخرین رتبه و بدترین وضعیت قرار گرفته است. شبکههای اجتماعی و وبسایتهای وب.۲ بسیاری از جمله «یوتیوب» در ایران فیلتر هستند و دسترسی به آن بدون استفاده از نرمافزارهای فیلترشکن ممکن نیست.
در چنین وضعیتی، تماشای ویدیوهایی همچون «پیشخوان کتاب» که در «یوتیوب» منتشر میشوند، برای کاربر ساکن ایران آسان نیست. نیما افشارنادری که حواسش به این مانع هست میگوید:« متاسفانه تنها سایتی که به ما امکان تماشای ویدیو با فرمت اچ دی و کیفیت بالا را میدهد یوتیوب است؛ بی آنکه نگران هزینههای سرور و ترافیک دیتا باشیم. اگر بخواهیم ویدیو را روی سایت پندار منتشر کنیم، باید متقبل هزینهی بالایی برای تامین امکان تماشای ویدیوها برای هزاران مخاطب شویم. سایتهای به اشتراکگذاری هم که در ایران به فعالیت مشغول هستند، امکانات فنی در آن حد که بتواند ویدیوهای ما را با کیفیت و حجم بازدید بالا پشتیبانی کند، در اختیار ندارند.»
در سالهای گذشته، استفاده از امکاناتی چون «پادکست» در وب فارسی چندان پرطرفدار نشد و مخاطب پیدا نکرد. تجربهی کانالهای ویدیویی یوتیوبی در ایران هنوز نوپا است و «پیشخوان کتاب» یکی از اولینها که برنامهای با استانداردهای نسبتن بالا تولید میکند.
نیما افشارنادری معتقد است اینکه تولیدات ویدیویی از این دست چقدر گل کند، به تجربهی فعلی آنها بستگی دارد. سایت «پندار» خود از اولین سایتهای ایرانی بود که تولید «پادکست» را تجربه کرد و تجربهی چندان موفقی نداشت. افشارنادری میگوید یکی از دلایلی که «پادکست» در ایران پا نگرفت این بود که نه آنها و نه دیگر تولیدکنندههای پادکستها، برنامه و امکانات اقتصادی منسجم برای تبلیغ و ادامهی تولید پادکستها نداشتند.
اولین برنامهی «پیشخوان کتاب» که در «یوتیوب» منتشر و در شبکههای اجتماعی و وبلاگها همخوان شد، نزدیک به ۶۰۰۰ کلیک خورد. چندصدنفر همان روز اول، صفحهی «فیسبوک» این برنامه را لایک زدند و استقبال از این اولین برنامهی معرفی کتاب و کتابخوانی ویدیویی در وب تا به امروز بسیار مثبت بوده است.
در شرایطی که تیراژ بیشتر کتابها در ایران کمتر از ۲۰۰۰ نسخه است و باشگاه کتابی وجود ندارد، بسیاری از کتابخوانها ساکن تهران نیستند یا در خارج از کشور به سر میبرند، «پیشخوان کتاب» میخواهد تصویر نویسندهها، شاعران و کتابهای خوب روی قفسهها باشد. به قول نیما افشارنادری، این برنامه میخواهد «تجسم کتابخوانها از نویسندهها و شاعران پشت سطور کتاب را عینیت ببخشد.»
کتابخوان که باشید، چه در تهران باشید یا در شهرهای دیگر و یا ساکن کشوری دیگر، حتمن نشر «چشمه» را میشناسید و شاید شما هم از قفسههای به رنگ چوب ملچ کتابفروشی و کافهی کوچک طبقهی بالا، خاطرهای داشته باشید. حالا این روزها که نه آن کافهی کوچک دیگر برقرار است و نه بازار نشر رونقی دارد، هنوز هم میشود سری به صفحهی «یوتیوب» ویدیوهای «پیشخوان کتاب» زد، آن دکور آشنای کتابفروشی را دید، صدای نویسندهها و شاعران را شنید و عنوان دو سه تایی کتاب خوب را به خاطر سپرد. تخیل تان اگر قوی باشد، شاید بتوانید بوی آب هندوانههای معروف کافهی کوچک روزهای دور را هم تصور کنید.
فرناز سیفی
تحریریه: یلدا کیانی