همهپرسی ترکیه باید آلمان را از خواب بیدار کند • تفسیر
۱۳۹۶ فروردین ۲۸, دوشنبهنه، نتایج همهپرسی تغییر قانون اساسی در ترکیه قانونی نیست و مشروعیت ندارد. کسی که مخالفان را زندانی میکند، برنامههای انتخاباتی گروههای مخالف را ممنوع میکند و خبرنگاران را به بند میکشد نمیتواند ادعا کند که قدرتی دموکراتیک و قانونی دارد.
رفتار رجب طیب اردوغان، رئیس جمهوری ترکیه، در این همهپرسی دقیقا چنین بود. او با ایجاد چنین جوی با اختلافی ناچیز به پیروزی رسید و به همین دلیل است که باید گفت اردوغان نه در رفراندومی آزاد، بلکه با خشونت تمام حکومتی دموکراتیک را به تصرف خود درآورد.
تصمیمگیری آزاد در آلمان
در آلمان اما شرایط نسبت به ترکیه به کلی متفاوت است. حدود یکونیم میلیون ترکی که واجد شرایط رای دادن بودند و در آلمان زندگی میکنند، این امکان را داشتند که درباره همهپرسی اطلاعات روشنی به دست آورند.
در آلمان همه گروههای شرکتکننده در همهپرسی این امکان را داشتند که دیدگاههای خود را برای هواداران خود بیان کنند و کسی ترسی نداشته باشد در صورت انتقاد به حکومتی خودکامه بازداشت و راهی زندان شود.
بیشتر بخوانید:مرکل و گابریل: رفراندوم ترکیه بیانگر شکافهای عمیق است
در چنین شرایط آزادی حدود ۴۵۰ هزار نفر از ترکتباران ساکن آلمان که بیش از ۶۳ درصد افرادی هستند که به پای صندوق رای رفتند، رای خود را به نفع اردوغان در صندوقها ریختند و با تغییر قانون اساسی موافقت کردند.
آلمان باید از خواب بیدار شود. این که تنها ۵۰ درصد واجدان شرایط رای خود را به صندوقها ریختهاند یا در کشورهای دیگری چون اتریش شمار طرفداران اردوغان بسیار بیشتر از آلمان بوده، دردی را دوا نمیکند.
آلمان باید متوجه باشد که در سیاست همگراییاش (انتگراسیون) چیز خطایی رخ داده است. وقتی این همه شهروند ترکتبار آلمان از فردی دفاع میکنند که میکوشد بار دیگر مجازات اعدام را در کشور خود برقرار کند، مطمئنا در سیاست همگرایی اشتباهی بزرگ رخ داده است.
اینس پوهل، سردبیر دویچه وله
آلمان باید در راه یافتن راه حلی برای این معضل صادقانه بکوشد و نارساییهای سیاسی و مدنی را در این کشور برطرف کند. این کوشش به خصوص در سالی که در آن انتخابات مجلس نمایندگان آلمان "بوندس تاگ" برگزار میشود، از اهمیت خاصی برخوردار است.
بیشتر بخوانید:نابسامانیهای اقتصادی ترکیه در آستانه رفراندوم سرنوشتساز
باید راهکارهایی بهتر از بحث درباره پایان دادن به تابعیت مضاعف و اخراج بعضی خارجیها یافت. این بحثها راه به جای نمیبرند و در نهایت به هدفهای برخی از گروههای پوپولیستی مانند حزب راستگرای "آلترناتیو برای آلمان" کمک میکنند.
تصمیمگیری درباره عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا
پس از این همهپرسی هیچ فایده ندارد اگر تهدیدها برای پایان دادن به گفتوگوها برای عضویت ترکیه در اتحادیه اروپا ادامه یابد. چنین تهدیدهایی نه تنها سازنده نیستند، بلکه خندهآور هستند. همین بحثهای طولانی چندین ساله است که بسیاری از مردم ترکیه را به سوی اردوغان سوق داده است.
بسیاری از شهروندان ترک تابع آلمان فکر میکنند در این کشور جدی گرفته نمیشوند. اردوغان نیز با استفاده از همین ضعف اتحادیه اروپا آنها را به سوی خود جلب کرده است. اتحادیه اروپا باید سرانجام برنامهای مشخص در ارتباط با ترکیه داشته باشد.
اگر اتحادیه اروپا بر این نظر است که ترکیه نمیتواند عضو این اتحادیه شود، باید این موضوع را صادقانه اعلام کند و راهی دیگر برای همکاری با ترکیه جستوجو کند.
ترکیه به اتحادیه اروپا احتیاج دارد و این احتیاج کمابیش یکطرفه است. این موضوع را اردوغان به خوبی میداند. اردوغان در ترکیه اهمیت یافت، زیرا موفق شد اقتصاد ترکیه را شکوفا کند. ستاره اقبال اردوغان اما رنگ میبازد اگر وضعیت اقتصادی این کشور سقوط کند.
در حال حاضر نرخ تورم در ترکیه بیش از ۱۱ درصد شده و نرخ بیکاری در این کشور به ۱۳ درصد بالاترین حد در ۷ سال اخیر رسیده است.
یاری ترک-آلمانیها برای حل مشکل
آلمان باید مشکلات موجود با شهروندان ترکتبار را خود حل کند. آلمان باید سرانجام بپذیرد که کشوری مهاجرپذیر است. آلمان باید از سیاست فرهنگ "غالب" و همچنین سیاست یگانهسازی فرهنگی دست بر دارد و در جهت قوانین بنیادین دموکراتیک گام بردارد.
بیشتر بخوانید:ایجاد "فضای رعب و وحشت" در آستانه رفراندوم ترکیه
در چنین شرایطی هر که در آلمان زندگی میکند باید بپذیرد که در این کشور ازدواج در سنین پایین طبق قانون ممنوع است، قتلهای ناموسی با انگیزه "غیرت مردانه" در این کشور جنایت محسوب میشود و خاطیان به شدت مجازات میشوند.
هرکه در آلمان زندگی میکند باید بپذیرد که همجنسگرایان حقوقی برابر با دیگر شهروندان دارند و قانون اساسی آلمان مهمترین قانون در کشور است که باید پذیرفته شود. هرکه در آلمان زندگی میکند باید چنین احکامی را بپذیرد و سعی نکند آنها را دور بزند.
پوپولیستها برای پیروزی در سیاست خود به جو بیاعتمادی دامن میزنند. آنها برای رشد و پیشرفت به ترس و واهمه احتیاج دارند و به خشونت و درگیری، تا بعد اعلام کنند تنها آنها هستند که راهکاری برای حل مشکلات دارند.
در چنین شرایطی باید به سه میلیون ترکتباری متوسل شد که یا به هیچ وجه تابعیت ترکیه را ندارند، یا در همهپرسی به طور جدی از در مخالفت با اردوغان در آمدند و به طرح غیردموکراتیک او نه گفتند. این افراد هستند که میتوانند چونان پلی میان گروههای ترک و مردم آلمان فعالیت کنند.