همراهی عینی طبقات ستمدیده در جنبش سبز • مصاحبه
۱۳۸۹ خرداد ۱۹, چهارشنبهنابرابری اقتصادی و اجتماعی یا بیکاری و تورم، روندی شتابناک در ایران دارند. با اینهمه، وجه سیاسی همچنان در جنبش سبز پررنگتر است و شعارعدالت اجتماعی در آن جلوهای ندارد. آیا جنبش توان جذب کارگران و فرودستان را دارد؟
این نظر در میان ناظران مسايل ایران پرطرفدار است که اگرچه موتور محرک جنبش اعتراضی در آغاز، طبقه متوسط بوده، اما این جنبش خاستگاه طبقاتی مشخصی ندارد که آن را به خود مقید کند. مطالباتی چون مبارزه با فساد، رفاه و رونق تولید فراطبقاتی هستند.
سعید مدنی، پژوهشگر مسائل اجتماعی، از جمله کسانی است که از همدلی عینی میان طبقه کارگر و قشر متوسط میگویند و چشمانداز جذب کارگران و زحمتکشان به این جنبش را امیدوارکننده میخوانند.
با سعید مدنی گفتوگو کردهایم:
دویچهوله: به نظر میرسد که برجسته ترین جلوه مطالبات در جنبش سبز، حقوق و آزادیهای فردی و اجتماعی بوده و شعار عدالت بیشتر در وجه مقاومت علیه تبعیض نمود داشته است. چرا درشعارها و مطالبات طرح شده ظرف یک سال گذشته، ما کمتر به خواستهای اقتصادی بر میخوریم؟
سعید مدنی: مبدأ و نقطه شروع جنبش یک مسئله سیاسی بوده و طبیعی است که محور و کانون آغازین آن تحت تاثیر مسئل سیاسی باشد. اما ابعاد این جنبش نیز همچون هر جنبش اجتماعی جدیدی، گسترش خواهد یافت.
جنبشهای اجتماعی جدید را جنبش سبک زندگی هم مینامند چون به تدریج با همه ابعاد زندگی افراد یک جامعه سر و کار پیدا میکنند. مسائل اقتصادی از زمان مناظرههای تلویزیونی و اشاره به نقاط ضعف آقای احمدینژاد و سپس نادرست بودن نمودارهایی که ایشان نشان داد، برجسته شدند و مورد توجه بیشتر افکار عمومی قرار گرفتند. طرح خواستهای اقوام، زنان، دانشجویان، کارگران و معلمان به تدریج وارد مبارزه انتخاباتی و جنبش سبز شدند و من فکر میکنم در ارزیابی یکسالهی جنبش میتوان گفت که ابعاد اجتماعی و اقتصادی، وجوهی دیگر از هویت جنبش سبز هستند.
نظرات مخالف و موافقی در این باره هست که موتور محرک جنبش، قشر متوسط شهری است. شما با این تعبیر موافقید؟
بله این انکار ناپذیر است. بخش اصلی هویت جنبش از این قشر و بخصوص قشر متوسط شهری گرفته شده است. البته برخی خطاها در تحلیلهای جاری دیده میشود و آن اینکه چون طبقه متوسط شهری بار اصلی را در یکسال گذشته بر دوش داشته، میتوان از همین زاویه، خاستگاه طبقاتی برای جنبش قائل شد.
بهنظر من، این جنبش جدید و فراطبقاتی است. حتی خواستهای اقتصادی اش هم فراطبقاتی است: مثل نفی فساد و مبارزه با فساد، خواست برای ایجاد رفاه و زندگی بهتریا خواست برای ایجاد زمینههای تولید و رونق و بهبود وضع اقتصادی و رفع بیکاری. اینها وجوهی از تمایلات اقتصادی در جنبش سبز هستند اما لزوما به یک خاستگاه طبقاتی مشخص ختم نمیشوند.
در ادامه سوال قبلی، این سؤال هم مطرح است: این واقعیت که موتور جنبش سبز تاکنون قشر متوسط بوده، در ذات خود چه جنبههای بازدارنده یا پیشبرندهای برای طرح شعار عدالت دارد ؟ کسانی خرده میگیرند که اعتراضات از خیابان انقلاب پایینتر نرفته و پایین شهر سکوت کرده است. منتقدان میگویند زحمتکشان و افراد کمدرآمد اگر هم در تظاهرات شرکت کردهاند، با تابلو و شعار خودشان نبوده است.
این کاملا درست است. در فرآیند یکساله گذشته فرصت نبوده که جنبش از نظر قشرهای مختلف اجتماعی و اقتصادی به میزان لازم فراگیر شود. به تدریج کسانی از قشر زحمتکش وارد جنبش میشوند که مستعدتر و آمادهتر هستند. بهنظرم اگر انتظارمان را از پوشش و فراگیری جنبش با زمان یکسال هماهنگ کنیم، خواهیم دید که هنوز فرصتهای زیادی برای گسترش حیطه جنبش هست.
اما وجه دیگری از موضوع که کمتر مورد توجه قرار گرفته، افرادی هستند که در تظاهرات بازداشت شدهاند، مورد تعرض قرار گرفته اند یا کشته شدهاند. همه اینها نشان دهنده تنوعی از طبقات مختلف است. شاید اگر در آینده سبزها بتوانند با امنیت نسبی در خیابانها ظاهر شوند، آن وقت دامنه این نیروهای تحت پوشش جنبش وسیع تر شود.
می پذیرید که به هرحال موضوع اولیه جنبش عدالت نیست، بلکه موضوع انتخابات و حقوق و آزادیهای فردی است؟ آیا جای عدالت در جنبش عجالتا خالی نیست؟
این جنبش بههرحال دمکراتیک است و در دستورکار خود موضوع آزادی بیان و عقیده را قرار داده است. زبان اصلی و شعار اصلی جنبش وجوه سیاسی دارد. من تردیدی ندارم که با توجه به شتاب روند نابرابریها و مشکلات اقتصادی و اجتماعی، دیر یا زود این جنبه نیز در جنبش برجستهتر خواهد شد.
کسانی که میگویند اگر به مرحله تشدید شکاف طبقاتی و تبعیضهای اقتصادی برسیم، هیچ بعید نیست به جای اعتراض در قالب یک جنبش مسالمتامیز، با شورش مواجه شویم.
شورش یک مفهوم خاص از کنش جمعی را در بر میگیرد. شورش کنشی است فاقد هدف و جهتگیری مشخص و بهصورتی مقطعی بروز میکند. شکی نیست که به دلیل سیاستهای اقتصادی و اجتماعی دولت، حجم نارضایتی بسیار بالا رفته است. بهنظر من جنبش سبز این ظرفیت را دارد که نارضایتیهای عمومی را در خود سرریز کند. یعنی شورشهای کور درصورت بروز، به هرز نخواهند رفت. اما اینکه آیا با ورود طبقات کمدرآمد به جنبش، مشی ضد خشونت آن از دست برود یا نه، من بدبین نیستم. فکر میکنم با توجه به تقویت جنبش و اهمیت مشی ضد خشونت در آن، این احتمال بسیار کم خواهد بود.
بسیاری کارخانهها و واحدهای تولیدی کارگران خود را تعدیل یا اخراج میکنند. کارگرانی که کارد به استخوانشان رسیده، فریادهایی میکشند و شعارهایی میدهند که قاطعتر یا متفاوتتر از شعارهای تظاهرات خیابانی است. اگر روند بیکاری و بیپولی ادامه یابد یا تشدید شود، جنبش توان جذب کارگران را خواهد داشت؟ کم نیستند کارگرانی که میگویند جنبش از اساس خود، نماینده مطالبات زخمتکشان نبوده است.
واقعیت اینست که دغدغه های جنبش سبز ارتباط جدی دارد با بدنه اجتماعی که آن را فعال میکند. بر همین اساس با ورود طبقات فرودست، ابعاد اقتصادی جنبش روشنتر خواهد شد. از طرف دیگر امروزه، فاصله طبفات متوسط و فرودست خیلی کاهش پیدا کرده و ما شاهد نوعی فرآیند پرولتریزه شدن طبقه متوسط در ایران هستیم. یک شوک اقتصادی، حجم قابل توجهی از طبقه متوسط را به زیر خط فقر میبرد.
خطر بیکاری یا نابرابری فاحش، دغدغهی قشرهای متوسط هم هست. بیکاری و نابرابری و تورم، مسئله مشترک قشر متوسط و طبقه کم در آمد کارگر است. اخیرا اعلام شد که نزدیک ۴۰ میلیون نفر از جمعیت ایران در مرز فقر نسبی هستند. من فکر میکنم آمار واقعی حدود ۶۰ درصد مردم باشد. خطرات حاصل از فقر نسبی همان قدر قشر متوسط را تهدید میکند که طبقات کمدرآمد را. در نتیجه نوعی همدلی و همزبانی بین این دو طبقه هست.
برخلاف تصور بسیاری، یک مرزبندی متفاوت و یک زندگی متفاوت میان طبقه متوسط و کمدرامد نیست. شاخصهای نابرابری چنان گسترش یافتهاند که ما با یک دوقطبی اقتصادی مواجه هستیم نه با یک چند قطبی. طبقاتی هستند که میزان مصرف ماهیانه شان حدود نه برابر گروههای دیگر است. در پاکستان که اساسا ساختاری طبقاتی دارد این رقم ۷ برابر است. است. در کشورهای خلیج که همیشه ساختار طیقاتی و اشرافی داشتهاند، شکاف درآمدی بسیار کمتر از ایران است. روی همین اساس با توجه به ساختار اقتصادی موجود، استعداد این هم در میان فعالان جنبش سبز وجود دارد که دیر یا زود، مطالبات و انتظارات اقتصادی مشخصی را اعلام کنند
ممکن است با وخیمتر شدن وضع اقتصادی، جنبش سبز در آینده مبدل به جنبش تهیدستان شود؟
سخت است به این سوال جواب داد، اما بسیار محتمل است که تهیدستان هم نقش مشخصی در جنبش سبز داشته باشند و به خواست تغییر بپیوندند. زمینههای این پیوند وجود دارد. سیاستهای دولت در مسائل اقتصادی آنقدر بحرانزاست که در صورت ادامه وضع موجود، ظرفیت اعتراضات کارگران و زحمتکشان هم وارد جنبش خواهد شد.
مهیندخت مصباح
تحریریه: رضا نیکجو