نقش تحولات داخلی ایران در ایجاد "بنبست" اتمی • مصاحبه با احمد شیرزاد
۱۳۸۸ آذر ۶, جمعهاحمد شیرزاد، دکتر در فیزیک هستهای، نماینده مردم اصفهان در مجلس ششم و از اعضای شورای مرکزی جبهه مشارکت، به پرسشهایی در این زمینه پاسخ گفت.
دویچه وله: آقای دکتر شیرزاد، محمد البرادعی که همیشه در مورد حل مناقشهی اتمی ایران خوشبین بود، گفته است ما در آژانس به بنبست رسیدیم. شما وضع را چگونه میبینید؟
احمد شیرزاد: واقعیت این است که کلاف سردرگم مسئلهی هستهای ایران در واقع همانطور مانده و دورهی آقای البرادعی هم سر آمد، بدون این که نتیجهای در این مسئله حاصل شود. در یک سال گذشته تحولات ریاست جمهوری آمریکا و همچنین ریاست جمهوری ایران بر این مسئله سایه افکنده بود و نوعی فضای صبر و انتظار در دو طرف قضیه بود که شاید بشود با مذاکره و خط مشی جدید دولت آمریکا این مسئله را به نتیجه رساند. متأسفانه تا این لحظه هنوز مسئله به جای مشخصی نرسیده است. به همین دلیل به نظر میرسد که ما حتی یک سال و نیم به عقب برگشتهایم و در همان موضعی دوباره قرار گرفتهایم که حدوداً یک سال و نیم پیش قرار داشتیم.
چه شد که جمهوری اسلامی در ژنو انعطاف نشان داد و حتی در کنفرانس وین تا پای پذیرش پیشنهاد البرادعی رفت، و بعد موضعاش عوض شد؟
به نظر من یک مقدار مشکل از اینجا ناشی میشود که در این مسئله، تحولات داخلی ایران آنطور که باید به حساب نمیآید. در واقع غربیها اگر بخواهند واقعبینانه به مسئله نگاه کنند، باید به مسائل داخلی ایران توجه بیشتری نشان دهند. من بارها در مصاحبههایم گفتهام که در حال حاضر به نظر من حکومت ایران در شرایطی نیست که بتواند یک تصمیم جدی و کارساز بگیرد و تغییر و تحولی در خط مشی سیاست خارجیاش بدهد. این است که روی موضع قبلیاش حرفهای گذشته را تکرار میکند و نمیتواند به یک تصمیم جدید برسد. من فکر میکنم تا تثبیت اوضاع در ایران شاید خیلی نشود امید به یک تغییر استراتژیک در صحنهی سیاسی داشت. ولی البته به نظر من باز کماکان سیاست صبر و انتظار میتواند مؤثر باشد و شاید همین تحولات اخیر بتواند مقداری فضای واقعبینی را در داخل ایران بر تصمیمگیرندگان حکمفرما کند. اما به نظر من برای یک تصمیمگیری مهم و استراتژیک زود است.
بنابراین شما تأیید میکنید که این بنبست بازتاب کشمکشهای داخل ایران است؟
مهم است که به چه تعبیری این را تلقی کنیم. مسائل داخلی ایران به شدت روی این پرونده تأثیر گذاشته است. اگر حکومت یا دولتی در ایران بود که از پشتیبانی وسیع مردم برخوردار بود و در واقع با آرایی قابل ملاحظه میتوانست در سیاست خارجیاش با یک خط مشی مستقل و مبتکرانه جلو رود، طبیعتاً مسئله متفاوت بود. در حال حاضر حتی آن دل به دریازدنهای آقای احمدینژاد هم نمیتواند کارساز باشد، چون آقای احمدینژاد هم به تنهایی نمیتواند تصمیمگیرندهی نهایی باشد. شاید برخی از غربیها روی این حساب کردند که ممکن است آقای احمدینژاد در شرایطی باشد که خیلی چیزها را بپذیرد، ولی مجموعهی فضای داخلی ایران بایستی پذیرای تغییر و تحولی باشد، که آن هم نیست.
شما اشاره کردید که دورهی کاری آقای البرادعی تا چند روز دیگر تمام میشود. البرادعی مشهور بود به این که خیلی کوشش میکند با ایران کنار بیاید. قضاوت عمومی شما در این باره چیست و فکر میکنید با مدیرکل بعدی کار سختتر میشود یا نه؟
روی مدیرکل بعدی طبیعتاً به لحاظ شخصی هنوز ما شناختی نداریم. البته طبیعی است که به لحاظ ملیت ژاپنیاش روی گسترش پروژهی هستهای باید حساسیت ویژهای داشته باشد. اگر روی این موضوع هم حساب کنیم، طبیعتاً انتظار میرود که کمی سختگیری آژانس بر همهی کشورها به طور کلی و از جمله ایران بیشتر باشد و گزارشها یک مقداری با دقت بیشتری و شاید با صراحت بیشتر تهیه شود. اما به نظر من عامل بسیار مهمی که در نوع گزارشهای دبیرکل آژانس مؤثر است، تغییر دولت در آمریکا است. در واقع آقای البرادعی به عنوان برندهی جایزهی نوبل صلح همیشه حساب میکرد که گزارشی را ننویسد که برای دولت آقای بوش که به شدت دنبال بهانهای برای حمله به ایران بود و گاهی تا حد آمادهباش کامل نظامی پیش رفت، چنین بهانهای را فراهم نکند. ولی وقتی که به هرحال دولت آقای اوباما سر کار آمده و آقای اوباما دستش را برای حل و فصل صلحآمیز مسائلش با ایران دراز کرده است، طبیعی است که آقای البرادعی یا جانشین ایشان هر کسی که باشد، با راحتی بیشتری گزارشهایش را بدهد و نگران نباشد از این که گزارش دبیرکل آژانس باعث شود که خطر حملهی نظامی افزون شود. البته ممکن است این برای ایران از این جهت مشکلاتی ایجاد کند، اما طبیعتاً عناصر صلحطلبی چون آقای البرادعی علاقهای ندارند که گزارشهایشان مستمسک حمله به کشورهای دیگر قرار گیرد.
مصاحبهگر: کیواندخت قهاری
تحریریه: بابک بهمنش