1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

موجی از تحلیل، نقد و حمله در واکنش به گفته‌های خاتمی

۱۳۹۰ اردیبهشت ۲۹, پنجشنبه

محمد خاتمی اخیراَ در نطقی ملت و رهبری، هر دو، را به عفو یکدیگر دعوت کرده است. گفته‌های او از یک سو با موجی از انتقادات همراه بوده است و از سوی دیگر برخی کوشیده‌اند با تآیید سخنان خاتمی، از این گفته‌ها رمزگشایی کنند.

https://p.dw.com/p/11JWU
عکس: Ali Akbar Mohammad Khan

سخنان اخیر سید محمد خاتمی، رییس جمهور سابق ایران، فضای جامعه مجازی ایرانیان را لرزانده است. هر طرف که می‌روی، از «فیس‌بوک» گرفته تا «گوگل ریدر» و وبلاگ‌ها، همه جا با لحن معتدل یا تند علیه یا در دفاع از خاتمی موضع‌گیری کرده‌اند.

البته این کل سخنرانی خاتمی نیست که چنین نقل محافل شده است. بلکه یکی دو جمله از این سخنان است که برای برخی حجتی دیگر شده تا بر او بتازند، یا هم‌فکران‌اش را وادار به توضیح کرده است.

خاتمی در جمع رزمندگان سابق جنگ ایران و عراق درباره وضعیت فعلی سیستم حکومتی ایران و اعتراضات به نتایج انتخابات مناقشه‌برانگیز ریاست‌جمهوری سال ۸۸ سخن گفته و گفته است که «اگر ظلمی شده است که شده است. همه بیاییم عفو کنیم و به آینده نگاه کنیم و اگر به نظام و رهبری ظلم شده است به نفع آینده از آن چشم پوشی شود و ملت هم از ظلمی که بر او و فرزندانش رفته است می‌گذرد و آن وقت همه به آینده بهتر رو خواهیم آورد.»

همین جملات خشم بسیاری را که بیش‌تر از میان معترضان سیاست‌های کلی‌تر او و عملکردش هستند برانگیخته است، اگرچه در آن سو نیز هستند کسانی که از ضابطه‌های سیاست‌ورزی در فضای بسته‌ی سیاسی ایران و در دفاع از آن‌چه خاتمی گفته، تحلیل ارایه می‌دهند.

البته مخالفان گفته‌ی اخیر خاتمی تنها محدود به معترضان به سیستم حاکم ایران نمی‌شوند، بلکه طرفداران حاکمیت نیز از این جملات به خشم آمدند. روزنامه «کیهان» که در ارتباط نزدیک با سیستم امنیتی ایران اداره می‌شود، با دادن لقب «دست‌اندرکار فتنه» به خاتمی، نوشت: «يكی از دست‌اندركاران فتنه سال ۸۸ ضمن شانه خالی كردن از خيانت‌های خود مدعی شد ملت و نظام بايد همديگر را عفو كنند!»

این‌جا نگاهی داریم به آن‌چه کاربران فضای مجازی درباره بحث اخیر خاتمی طرح کرده و نوشته‌اند.

برای خاتمی و ترس‌های اخلاق‌‌مدارش

«آقای خاتمی گفت برای ایران می‌ترسد، و پیداست سخت می‌ترسد. به گمانم از آن می‌ترسد که می‌بیند چگونه در رقابت‌ها بر سر قدرت، اخلاق فراموش شده است، و این خدشه‌دار شدن روح ایرانی ماست. دقت در کشمکش این روزها نشان می‌دهد رجزهای این جنگ به زبان امروز نسل جوان و نوگرای ایران نیست، ابزار و مصالحی که در این جنگ به کار می‌رود برای نسل فردا کاملا ناشناخته است، گرچه مقصد و مقصودشان پیداست.»

این بخشی از یادداشت وبلاگی مسعود بهنود، روزنامه‌نگار باسابقه ایرانی‌ست. نوشته‌ی او نه بر جمله‌ی بحث‌انگیز خاتمی که به وضعیت کنونی ایران متمرکز است و ظاهراَ کل نکاتی که خاتمی در سخنان‌اش بیان داشته است. بهنود اعتقاد دارد: « آقای خاتمی باز با دل امیدوارش آمده است به میدان. می ترسد، نه از ماشین نفرت و افترا که نزدیک دو سال است دمی از شلیک باز نمی ایستد و او و یارانش را بمباران می کند، بلکه از آسیب این همه بی اخلاقی، از درگیر شدن افراطیون با هم، از به هم ریختن نظم، از این همه بی هوائی در تهییج مردمان. او بزرگوارتر از آن است که حتی در دل بگوید همین است سزای کسانی که با اصلاح طلبان چنان جفا کردند، وطن دوست تر از آن است که دلش خنک شود از وضع امروز رقیبان تندرو. آقای خاتمی به عنوان یک عالم دین و دین باور ترسش افزون می‌شود وقتی می‌بیند ماشین نفرت هر صبح به نام دین روشن می شود و شلیک آغاز می کند. شلیک‌های خود را درد دین نام می‌نهد و هدف هم فقط کسانی هستند که حقیقت را فدای مصلحت تعیین شده توسط قدرت نمی‌کنند.»

آن «اگر» سرنوشت‌ساز

محور اصلی اکثر بحث‌ها دو سه جمله از سخنان خاتمی‌ست، در حالی که او در سخنان‌اش به نقد وضعیت فعلی ایران از وضعیت اقتصادی گرفته تا نبود فرصت شغلی، نبود آزادی های فردی و انتخاب آزاد، مطالبات پاسخ داده نشده انقلاب و همچنین امکان تغییر در قانون اساسی نیز پرداخته بود.

نویسنده‌ی وبلاگ «یک یا حسین تا میرحسین» با های‌لایت کردن جملاتی از خاتمی که نوک تیز نقد را به سوی حاکمیت می‌گیرد، به نوعی از دیگران دعوت کرده است، تا جملات بحث‌انگیز خاتمی را نه در خلاء که در یک متن دوباره‌خوانی کنند.

نویسنده وبلاگ «ایمایان» اما برغم تمرکز بر همان جملات بحث‌انگیز خاتمی، سعی دارد به تحلیل آن‌چه خاتمی گفته بپردازد. او می‌نویسد: «او (خاتمی) نظام و رهبری را یک ‌طرف و ملت و فرزندان‌اش را یک‌طرف گذاشته است؛ نه این‌که جدال دوسال گذشته، فقط دعوای دو جناح باشد، یا دعوای مردم طرفدار نظام و گروه اندک فریب‌خوردگان باشد، وی- درست یا نادرست- ملت یا اکثریت قاطع آنان را جداشده از نظام و رهبری و در تقابل با آن توصیف می‌کند.»
«ایمایان» سپس می‌نویسد: « خاتمی به صراحت می‌گوید ظلمی بر ملت و فرزندان‌اش رفته است اما ظلم به نظام و رهبری را با قید «اگر» می‌آورد. از دید من در فضایی که کمترین انتقاد، زندان و حصر به دنبال دارد، آشکارتر از این نمی‌توان حرف زد. »


محور اصلی اکثر بحث‌ها دو سه جمله از سخنان خاتمی‌ست، در حالی که او در سخنان‌اش به نقد وضعیت فعلی ایران از وضعیت اقتصادی گرفته تا نبود فرصت شغلی، نبود آزادی های فردی و انتخاب آزاد، مطالبات پاسخ داده نشده انقلاب و همچنین امکان تغییر در قانون اساسی نیز پرداخته بود
محور اصلی اکثر بحث‌ها دو سه جمله از سخنان خاتمی‌ست، در حالی که او در سخنان‌اش به نقد وضعیت فعلی ایران از وضعیت اقتصادی گرفته تا نبود فرصت شغلی، نبود آزادی های فردی و انتخاب آزاد، مطالبات پاسخ داده نشده انقلاب و همچنین امکان تغییر در قانون اساسی نیز پرداخته بودعکس: khatami.ir


یک کاربر فیس‌بوک نیز می‌نویسد: «دوستان آرمان‌گرای عزیز که از سخنان آشتی‌جویانه و سازش‌کارانه خاتمی برآشفته‌اند، دقت داشته باشند که با چنین استدلالی جوانان آرمان‌خواه خط امامی انقلاب ۵۷ امثال مهندس بازرگان را سازشکار دانستند و او را برنتابیدند و سکان انقلاب را به دست بولدوزرهای ویرانگر سپردند تا حال و روز امروز ما این باشد. شماها حق دارید بولدوزرها را دوست داشته باشید اما لطفا اجازه‌ی تردد به فولکس‌واگن ها هم بدهید...»

صدای راستین مردم ایران؛ در بند

نکاتی که طرفداران خاتمی بر آن دست می‌گذارند، ظاهراَ پاسخگوی خشمی که بسیاری از کاربران جامعه مجازی نسبت به همان یکی دو جمله خاتمی ابراز داشتند، نیست. یکی از کاربران فیس‌بوک نوشت: « سيد محمد خاتمی عزيز، بابت هرچه گفتی از تو ممنونم و تنها يک سوال دارم و والسلام: فكر مي‌كنی در تمام آن "نظام" كه در پايان حرف‌هايت نامش را بردی كسی پيدا می‌شود تا نامه‌ای بنويسد و به من بگويد بابت كدام جرم و گناهم از من نمی‌گذرد و يا بر من چشم می‌‌پوشد؟ اين تازه وضع من است و از گفتن شرح حال مادران سهراب‌ها و نداها، قلم عاجز است.»

نویسنده وبلاگ «سبزه‌زار» نیز در پستی با عنوان «ما را ببخشید که شکنجه شدیم، کشته دادیم ، باتوم خوردیم ، زندانی شدیم ، مورد تجاوز قرار گرفتیم و.» نوشت: «زیاد حال و هوای نوشتن نیست . فقط در راستای سخنان دیروز آقای خاتمی می‌خواستم طلب عفو کنم. ما را ببخشید که رای‌هایمان را دزدیدید. ببخشید که با باتوم سیاه و کبودمان کردید. ببخشید که شکنجه شدیم. عفومان کنید اگر با اتومبیل از روی‌مان رد شدید. ببخشید که مورد تجاوز قرار گرفتیم. ببخشید که فحش خوردیم و تحقیر شدیم. خلاصه از همه گناهان خرد و کلان ما بگذرید که سخت محتاج عفو و رحمت شماییم »

و نویسنده‌ی وبلاگ «جمهور» هم به نوعی از بی‌نتیجه بودن مقوله‌ی «گذشت» می‌نویسد: «یک مسئله اساسی را نباید نادیده گرفت. نقش رهبر ایران در همه این اتفاقات بیش و پیش از دولت، مجلس و دستگاه قضا روشن و عیان است. چگونه از کسی که «عامل عمده‌ی» مشکلات است، می‌توان انتظار تن دادن به «تغییرات موثر» داشت؟»

«اخلاق بردگی» اما عنوان پستی مفصل از نویسنده‌ی وبلاگ «میخک» است. او به بیان تفکرات خود درباره گفته‌های بحث‌انگیز اخیر رئیس‌جمهور پیشین ایران می‌پردازد. او می‌نویسد: «حرف‌های اخیر خاتمی را باید خواند، انگار نه انگار که اتفاق خاصی افتاده. می‌شود تاریخ بالای متن را برداشت و فکر کرد که رئیس‌جمهور محبوب این حرف‌ها را روزی از سال‌های اصلاحات و مثلا پس از بستن روزنامه‌ها و بازداشت عده‌ای از روزنامه‌نگاران زده است. تکرار گفتار آن سال‌ها در این روزها برای ما مخاطبان تنها یک تکرار نیست. رخدادهایی که تاریخ اخیر ما را رقم زده‌اند و نور تازه‌ای که از این رهگذر بر شعور سیاسی ما تابیده، معنای کلمات تکراری را کاملاً عوض می‌کنند.»

«میخک» در نهایت و در حالی‌که برخی از کاربران ایرانی انتقاد داشتند که چرا خاتمی در سخنان‌اش هیچ به وضعیت کروبی و موسوی، رهبران جنبش اعتراضی ایران که در حصر می‌برند، اشاره نداشته است، می‌نویسد: « لبخند خاتمی آن روز که بازتاب شوق مردمی به آزادی و فردایی بهتر بود چقدر به دل می‌نشست. اما این لبخند اکنون مثل خنده نقاشی‌شده روی صورت دلقک‌ها ماسیده است. بغضی که در نگاه موسوی بود و استواری کلامش را به یاد بیاوریم، صدای راستین مردم ایران اکنون خشمگین و سوگوار در بند است.»

مریم میرزا
تحریریه: یلدا کیانی