مهاجران جوان در شبکه آنلاین / یک پژوهش جامعهشناختی
۱۳۸۸ فروردین ۳, دوشنبهدر آلمان وبگاههایی خاص جوانان مهاجر از کشورهای گوناگون وجود دارند که محبوبیت زیادی در میان این جوانان کسب کردهاند. از جمله میتوان از وبگاه Vaybee.de و Bizmalem.de برای جوانان ترکتبار، Greex.net برای جوانانی با تبار یونانی و یا Asia-zone.de برای جوانانی با تبار چینی، ژاپنی، ویتنامی و کرهای نام برد.
کای اووه هوگر (Kai-Uwe Hugger)، عضو شورای علمی دانشکدهی علوم تربیتی دانشگاه بیلهفلد آلمان در آغاز سال ۲۰۰۹ کتابی انتشار داده است زیر عنوان «جوانان مهاجر آنلاین».
این اثر یک تحقیق میدانی جامعهشناختی در حوزهی مسائل آموزش و تربیت رسانهای، و در حوزهی مسائل جوانان و فرآیند مدنیّت است. فرای بحثهایی که تا کنون دربارهی "جوامع موازی مجازی" صورت گرفته است، پژوهشگر میکوشد در نمونهی جوانان ترکیهایتبار ساکن آلمان به این پرسش پاسخ دهد، که این جوانان مهاجر در جامعههای آنلاینی در جست و جوی چه هستند. از نظر وی انگیزهی ورود آنها به اتاقهای مجازی، یکی بهمنظور کسب ارج و احترام اجتماعی است و دیگر اینکه، آنها میخواهند به این یقین دست یابند که به سویههای ملی، قومی، مذهبی و فرهنگی تبار و زادگاه خود پیوند خوردهاند و به آن تعلق دارند.
پژوهشگر پرسش خود را بر مبنای سه سویهی بحث نظری بنا میکند که در پژوهش میدانی ِ این پدیدهی تجربی، در رابطهای سامانمند با یکدیگر قرار میگیرند.
۱. دیالکتیک ارتباطات رسانهای جهانی
هوگر نخستین سویهی بحث نظری خود را "دیالکتیک ارتباطات رسانهای جهانی" نام مینهد. در بحث ارتباطات رسانهای جهانی، پژوهشگران در این زمینه اتفاق نظر دارند که ارائهی تصویری تکبُعدی و همگون از جهانی شدن، رویکردی است که دیگر قابل دفاع نیست، اینکه بگوییم، پیامهای رسانهای، قدرت و دامنهی گستردهتری مییابند، بر میزان تأثیرگذاری مراکز قدرتهای رسانهای افزوده میشود، و یا اینکه با حذف مرزگذاریهای رسانشی، ملی−دولتی و اقتصادی نزدیکی بیشتری میتوان برقرار کرد.
چنانکه در بحث عمومی جامعهشناسی جهانیشدن نیز مطرح است، ارتباطات رسانهای در بافتار جهانیشان را فقط زمانی میتوان دقیقتر فهمید، که آن را در چارچوب پیچیدگیها و تمایزگذاریهای آن مشاهده کنیم.
مفهوم "دیالکتیک" میخواهد بیان کند که در بحث جهانیشدن یک "تغییر الگو"، یک جابهجایی رخ داده است. به این صورت که فرآیند مباحث کنونی، از رهیافتهای سنتی و کلاسیک همگونگی عبور کرده است و تناقضها، خصلت شبکهای و میانمقولهای فرهنگ رسانهای جهانی را به کانون الگوهای توضیحی خود کشانده است.
از این رو رسانهها در یک چنین وضعیت اجتماعی، نقشی کانونی دارند، زیرا آنها در ارتباطات رسانهای "فضاهای دیالکتیکی" تازهای را شکل میدهند؛ و این "فضاها" در شکل دادن به ساختار فرهنگ رسانهای جهانی کنونی دخیل هستند.
برای مثال، در برنامهی خبری شبکهی تلویزیونی CNN یک فرمت خبری وجود دارد با عنوان "گزارش از جهان" („World Report“). مضمون این بخش خبری فقط از نگاه "غربی" تنظیم نشده است، بلکه این امکان را میدهد که نگرش "محلیِ / بومی ِ" به اصطلاح کشورهای در حال رشد از زبان خبرنگاران بومی نیز بازتاب پیدا کند.
مثال دیگر شیوههای جدید به خدمت گرفتن رسانهها توسط اقلیتهای مذهبی مهاجر ساکن کشورهای غربی است. این شیوههای جدید از ایجاد شکلی خاص از «هویت» پشتیبانی میکنند. شیوههای جدید نشان میدهند که اقلیتها چگونه هم فرهنگ مادری خود را حفظ میکنند و هم فرهنگ کشور زیستی خود را. آنها میآموزند با این دو فرهنگ چگونه برخوردی داشته باشند. در اینجا با «هویت دورگهها» رو به رو هستیم که موضوع سویهی دوم بحث نظری است.
۲. مرکزیتزدایی از هویت
"مرکزیتزدایی از هویت" عنوان دیگر از سویهی بحث نظری پژوهشگر کتاب است. وداع با "سناریوی همگونهسازی ِ" ارتباطات جهانی در ارتباط با بحث پژوهش در زمینهی هویت است. در بحث هویت، بهدلیل فرآیندهای اجتماعی ِ فردیشدن، پلورالیزه شدن و زدودن استانداردها و نیز فرآیند جهانیشدن، کمتر از یک فرآیند شکلگیری هویت سخن میتوان گفت. فرآیند شکلگیری هویت با مفهومهایی چون یگانگی و وحدت، تداوم و قابلیت پیشبینی بودن توصیفپذیر است.
ولی این فرد فرد انسانها هستند که خود مسئولیت پیکرگیری هویت خویش را بر عهده میگیرند. این بدان معنا نیست که تعلقات اجتماعی فرد، اهمیت خود را بهکل از دست خواهد داد، ولی فرد میتواند این تعلقات را به گونهای تازه درک و تجربه کند.
وقتی استیوارت هال در پژوهش خود در سال ۱۹۹۲ دربارهی تأثیرات عمدهی جهانیشدن بر شکلگیری فرهنگی هویت، از پیدایش "هویتهای تازه" سخن میگوید، منظور وی آن دسته از انسانهایی است که دارای یک "هویت دورگه" (hybrid) هستند. اینها مهاجرانی هستند که از یک سو وابستگی و دلبستگی شدید به منطقه و سنتهای فرهنگ زادگاه خود دارند، ولی از سوی دیگر حاضر به بازگشت به زادگاه خود نیز نیستند.
این مهاجران مجبورند از یکسو خود را با فرهنگ کشور مقصد تطبیق دهند، ولی از سوی دیگر این همپیوندی بهطور کامل شکل نمیگیرد. بدین سان آنها آموختهاند که با کسب دستکم دو هویت، راهی از میان این هویتها بگشایند، بیآنکه بتوانند از الگوهایی بهره بگیرند که از ثباتِ تاریخی ِ هویتی برخوردارند.
هوگر دقیقا همین افراد چندهویتی را که در اصل قادر به تصمیمگیری نیستند و نسل دوم و سوم آنها در آلمان زندگی میکند، موضوع پژوهش خود قرار داده است. وجه مشخصهی فرآیند شکلگیری هویت آنها موضوع سومین سویهی بحث نظری، بهمنزلهی جمعبست دو سویهی پیشین است.
۳. کوچ
سومین سویهی بحث نظری از یک سو به فرآیند کوچ (Transmigration) به منزلهی گونهی تازهای از مهاجرت بینالمللی و از سوی دیگر در ارتباط با تعلق اجتماعی و کسب ارج و احترام، به هویت دوگانهی جوانان مهاجر ویژگی خاصی میبخشد.
در پژوهشهای اخیر پیرامون مهاجرت، یک همنگری کلی در مورد مهاجران جوان وجود دارد. به این معنا که تجربههای روزمره و جایگاه هویت، بر بستر دو یا چند بافتار قومی−فرهنگی بنا شدهاند.
نخست اینکه، به این مهاجران نباید بهعنوان انسانهایی نگریست که در یک وضعیت کشاکش بحرانی میان چند فرهنگ به سر میبرند، بهطوری که پیامد این نگرش به معنای اختلال در شخصیت این دسته از انسانها میتواند باشد. با تغییر الگوهایی که در کل علوم اجتماعی مشاهده میشود، امروز به مهاجران به منزلهی فردهای تبیینگر و کنشگر نگریسته میشود که درکی سازنده نسبت به خود و جهان پیرامون خود دارند.
دوم اینکه، تجربههای روزمره و موقعیت هویت که بر بستر بافتار قومی و فرهنگی قرار دارند، با الگوی سهگانهای که تاکنون در پژوهشهای مهاجرت میشناسیم قابل درک و توضیح نیستند؛ و این الگویی است که از سه عنصر تشکیل شده است: مهاجرت، روند بازگشت، و مهاجرتهای رایج اقلیتهای دینی/قومی. در رابطه با فرآیند جهانیشدن و گزینش زندگی دوهویتی جوانان مهاجر، گونهی چهارمی از مهاجرت بینالمللی بهتدریج اهمیت مییابد که آن را "کوچ" (Transmigration) مینامیم. در اینجا "کوچ" بدان معناست که مهاجران میان دو یا چند بافتار ملی−قومی−فرهنگی به طور مداوم در حال جا به جایی هستند. این تجربهی جا به جا شدن به یک شکل زیستی این مهاجران بدل شده است.
از نظر پژوهشگر، اگر از منظر "کوچ" به این مهاجران بنگریم، دو جنبهی مهم را به کانون توجه سوق دادهایم. نخست اینکه، زیست−جهان این مهاجران جوان (در آلمان) نشانگر یک تعلق ملی−قومی−فرهنگی بسیار شکننده است و این بافتار چندگونهی ملی−قومی−فرهنگی برای اعضای این نسل از مهاجران جوان مسئلهساز شده است. دوم اینکه، با مسئلهساز شدن وابستگی و تعلق چندگانهی ملی−قومی−فرهنگی، این جوانان مهاجر نه خود را متعلق به بافتار مبدأ و تبار خود میبینند(در اینجا کشور ترکیه) و نه به کشور مقصد و زیستی خود (آلمان)، زیرا آنها از هر دو سو به طور کامل پذیرفته نمیشوند. در اثر همین "شکنندگی" در تعلق فرهنگی−قومی−ملی است که این دسته از جوانان احساس کمبود ارج و احترام میکنند. بدین گونه موقعیت هویت آنها نیز بسیار شکننده است، زیرا مکانی نیست که این جوانان با دستیازی بدان بتوانند بگویند که به آن تعلق ملی−قومی−فرهنگی دارند.
نویسندهی کتاب "کای اووه هوگر" در این پژوهش خود پس از طرح رهیافت نظری، روش تحقیق خود را توضیح میدهد. وی سپس موقعیت پنج تن از جوانان مهاجر ترک ساکن آلمان را برمیرسد. این پنج تن در گفتگو با پژوهشگر از نیازهای روحی خود میگویند و اینکه در صفحات آنلاین و اتاقهای گفتگو و ارتباطهای آنلاینی خود به دنبال چه هستند.
این پژوهش نشان میدهد که تقریبا همهی این جوانان به دنبال هویت میباشند: هویت ملی، هویت مذهبی، هویت فرهنگی. آنها میخواهند به جمعی بزرگ احساس تعلق کنند و از سوی این جمع پذیرفته بشوند. این همان چیزی است که به آنها هویت، احترام و شخصیت میبخشد. یکی از مهمترین عاملهایی که جوانان مهاجر ساکن کشورهای اروپایی را به سوی جریانهای مذهبی، که گاه گرایشهای بنیادگرایانه دارند، سوق میدهد را باید در همین شکنندگی و بیثباتی در شخصیت و هویت آنها جست.
این پژوهش میتواند بهویژه به معلمان و مددکاران یاری رساند که با جوانان مهاجر و معضلات ایشان کار میکنند. از سوی دیگر این کتاب پژوهش جامعهشناختی دقیقی است در زمینهی مهاجرت و جایگاه مهاجران جوان در فضای مجازی آنلاین.
داود خدابخش
مشخصات کتاب:
Kai-Uwe Hugger: Junge Migranten Online. Suche nach sozialer Anerkennung und Vergewisserung von Zugehörigkeit. Wiesbaden, VS Verlag für Sozialwissenschaften 2009.