فشار تحریمها بر دوش کیست: مردم یا دولت؟
۱۳۹۱ مهر ۲۰, پنجشنبه
«اینکه وانمود می کنند که اگر ملت ايران از انرژی هستهای دست بردارد تحريمها برداشته می شود، دروغ است. دشمنان بدانند جمهوری اسلامی بر مشکلات فائق خواهد آمد و آنها را باز هم در حسرت شکست ملت ایران خواهد گذاشت».
اینها بخشهایی از سخنان آیتالله خامنهای در روز چهارشنبه ۱۹ مهر، ۱۰ اکتبر و در جمع مردم بجنورد است. رهبر جمهوری اسلامی برای چندمین بار تصریح کرد که تحریمها نمیتوانند جلوی برنامه اتمی ایران را بگیرند.
از آنجا که تصمیم برای توقف یا ادامه برنامه اتمی ایران تنها بر عهده خامنهای است، این سخنان وی را میتوان پاسخی روشن به غرب دانست. اتحادیه اروپا و آمریکا با تشدید تحریمها علیه ایران به خصوص تحریم خرید نفت و بیمه نفتکشهای ایرانی و نیز تحریم بانک مرکزی، این هدف را دنبال میکنند که ایران تحت فشار اقتصادی دست از ادامه برنامه اتمیاش بردارد. اما این اتفاق حداقل تاکنون نیفتاده است.
مهرداد عمادی مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا میگوید این تحریمها توان اقتصاد ایران را برای تحصیل ارز از صادرات انرژی بسیار کم کرده است. بر اساس آمار رسمی اعلامشده بین ۳۵ تا ۴۵ درصد درآمد ارزی ایران از صادرات نفت و گاز کاهش پیدا کرده است.
به نظر آقای عمادی این کاهش درآمد توان ایران را برای پیش بردن برنامه اتمیاش تضعیف کرده است.
حسن منصور استاد اقتصاد در بریتانیا هدف دیگری نیز برای اعمال تحریمهای غرب علیه ایران قائل است. او میگوید: «مکانیزمی که آنها در نظر دارند این است که فکر میکنند اگر تحریم کنند، زندگی بر مردم تنگتر میشود، مردم حوصلهشان سر میرود و روی حکومت فشار میآورند وحکومت ناگزیر عقبنشینی میکند. منتهی در اینجا احتمال یک محاسبه نادرست وجود دارد و آن این است که دولتهای استبدادی و توتالیتر توجهی به افکار عمومی ندارند. ملاحظه کنید که مردم تحت فشار کمرشان خم شده، از ادارهی معیشت خودشان ناتوانند و رهبر با کمال صراحت اعلام میکند که ما سر سوزنی کوتاه نمیآییم».
وی تصریح میکند که به دلیل این اشتباه محاسباتی، نمیتوان انتظار داشت که تحریمها الزاما به نارضایتی عمومی بینجامد و در نهایت غرب به هدف مورد نظرش از این طریق نخواهد رسید و فشار نیز تنها بر دوش مردم خواهد ماند.
شکافهایی که تحریمها تنها آنها را نمایان کردند
مهرداد عمادی کتمان نمیکند که تحریمها به طور مستقیم روی زندگی مردم ایران تاثیر گذاشتهاند. به گفتهی او هیچ ناظر بیطرف و منصفی نمیتواند تاثیر تحریمها بر زندگی اقتصادی و اجتماعی مردم را نادیده بگیرد.
اما آنچه که به نظر مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا نادیده مانده این است که اقتصاد ایران از مدتها پیش "شکاف" خورده بود و دولت سعی میکرد تنها با "گچ کشیدن" روی این شکاف، آن را بپوشاند، ولی حالا تحریمها این شکاف را نمایان ساخته است.
به گفتهی آقای عمادی معضل اصلی اقتصاد ایران از زمان انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی آغاز شد. این سازمان در سال ۱۳۸۶ به دستور مستقیم محمود احمدینژاد منحل شد.
مهرداد عمادی در این باره میگوید: «انحلال سازمان مدیریت و برنامهریزی ترکی بود که زیربنای اقتصاد ما را شکاف داد و تمام مسائلی که بعد از آن پیش آمد، فسادها و قراردادهای عجیب و غریبی که به مناقصه داده شدند، به خاطر این ممکن شدند که آن سازمان وجود نداشت که نظارت کند».
مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا معتقد است تا پیش از تحریم خرید نفت ایران، دولت میتوانست با درآمد حاصل از فروش نفت، ترکهای به وجود آمده در نبود سازمان مدیریت را بپوشاند. به نظر وی در حقیقت این مشکلات ریشهیابی نمیشدند بلکه تنها روی آنها پوشانده میشد ولی حالا به دلیل کم شدن درآمد امکان پوشاندن ترکها از بین رفته است.
آقای عمادی میگوید: «با کم شدن درآمد نفت در نتیجهی تحریمها مردم توانستند این شکافها را ببینند و هزینهی این شکافها را حس کنند. چون پول اضافی نبود که از طریق یارانهها و پروژههایی مثل خانهسازی و مسکن مهر و غیره هزینههای این شکاف را برای مردم کمتر کنند. در نتیجه مردم صدمهی این مدیریت غیر کارشناسانه در اقتصاد و شعار دادن و عمل نکردن را خیلی سریع دیدند».
به نظر آقای عمادی ۶۰ درصد هزینههایی که در حال حاضر مردم ایران میپردازند به خاطر حذف سازمان مدیریت و برنامهریزی و در نتیجه حذف کار کارشناسی از اقتصاد ایران است و تنها ۴۰ درصد آن نتیجه مستقیم تحریمهاست.
راه حل: کوچکتر کردن سبد انتظارات از هر دو طرف
اگر هدف اصلی اعمال تحریمها آنطور که حسن منصور میگوید ایجاد نارضایتی در مردم و از این طریق اعمال فشار بر حکومت ایران باشد، این اتفاق تاکنون رخ نداده و با توجه به سابقه سرکوب شدید اعتراضات مردمی در سال ۱۳۸۸ امکان روی دادن آن نیز نامحتمل است.
مهرداد عمادی اما میگوید هماکنون نیز پیامهایی از ایران برای از سرگیری مذاکرات دریافت شده و از نظر او این یک قدم مثبت است.
وی اما تاکید میکند که باید انتظارات ایران را هم که خیلی غیرمنطقی نیست در نظر داشت: «اگر ما در سطح اتحادیه اروپا و همینطور ایران به میز مذاکره برگردیم و سبد انتظارات را زیاد بزرگ نکنیم و با گامهای کوچک شروع کنیم، من فکر میکنم هنوز زمان گفتار دیپلماتیک باقی مانده. من تصور میکنم ما فرصت زیادی نداریم و واقعاً زمان برای ما در ایران محدود است. در سطح اتحادیه اروپا تمایلی برای بردن این پروژه به سوی چالشهای جدی و سنگینترکه یک پای آن هم اتحادیه اروپا باشد، نیست. اما در عینحال اتحادیه هم خیلی جدیست و از برخی رفتارهای ایران که دست پاییناش علامت سئوالهای خیلی پررنگی روی فعالیتهای اتمی آنهاست احساس خطر میکنیم».