شصتمین سالگرد انتشار خاطرات آنه فرانک
۱۳۸۶ تیر ۴, دوشنبهآنهلیزه ماری فرانک که کوتاه شدهی نام او آنه فرانک است، دختری بود یهودی که در ژوئن ۱۹۲۹ در فرانکفورت/ماین آلمان زاده شد و در جریان جنگ جهانی دوم به همراه خانوادهاش به مهاجرت هلند رفت. او و خانوادهاش مدتها ناچار بودند خود را از بیم پیگرد نازیها در خانهای پشتی در آمستردام پنهان کنند.
آنه فرانک در سال ۱۹۴۲ به مناسبت سیزدهمین سالروز تولدش، یک دفتر خاطرات هدیه گرفت. او در مخفیگاهی در یک خانهی پشتی در آمستردام شروع به نوشتن تجربیات زنده و روزمرهی خود کرد. این دفتر خاطرات به مدت دو سال بهترین دوست او بود. آنه دفتر خاطرات خود را «کیتی» نامیده بود.
مخفیگاه خانوادهی فرانک در اوت ۱۹۴۴ لو رفت و بیشتر افراد خانواده توسط گشتاپو پلیس مخفی آلمان نازی بازداشت و به اردوگاههای کار اجباری منتقل شدند. آنه فرانک بعدها در اردوگاه برگن ـ بلزن جان باخت. یادداشتهای روزانهی او تحت عنوان «خانهی پشتی»، پس از جنگ جهانی دوم توسط پدرش منتشر شد.
در خاطرات او میخوانیم: «میخواهم این دفتر خاطرات بهترین دوست من باشد. نام این دوست "کیتی" است. هم اکنون میخواهم شروع به نوشتن کنم. چه آرامش روحبخشی. پدر و مادرم در خانه نیستند و مارگوت مشغول بازی پینگ پونگ با دوستش است».
سالانه یک میلیون نفر از سراسر جهان از «خانهی پشتی» در پرینتسن گراخت شمارهی ۲۶۳ در آمستردام دیدن میکنند. هنگامی که مارگوت خواهر آنه فرانک بازداشت شد، این خانه به پنهانگاه خانوادهی فرانک تبدیل شد. در خاطرات او میخوانیم: «خانهی پشتی واقعا یک مخفیگاه ایدهآل است. اگر چه نمناک و کمی کج و کوله است، اما به ندرت میتوان در آمستردام منخفیگاه راحتتری پیدا کرد».
هیچیک از دوستان آنه فرانک از این مخفیگاه خبر نداشت. پس از بازداشت خانوادهی فرانک، همکلاسیهایش مدتها فکر میکردند که آنه به همراه خانوادهاش به جای امنی در سوییس کوچ کرده است. بزودی دفتر کوچک خاطرات آنه که جلد شطرنجی سپید و سرخ داشت پر شد و او جا برای نوشتن اندیشهها و احساساتش نداشت. بنابراین نوشتن را بر روی برگهای کاغذی که از محل کار پدرش به دست میآورد ادامه داد. هر چه بیشتر مینوشت، آگاهی او بیشتر و قلمش نیرومندتر میشد. آنه فرانک در این دو سال تدریجا از دخترکی ساده، به نویسندهی جوان باهوش و مستقلی بالیده بود.
در خاطراتش میخوانیم: «کیتی عزیز، من باور نمیکنم که گناه جنگ فقط بر دوش رهبران و حکومتگران و سرمایهداران است. نه چنین نیست. ظاهرا آدمهای معمولی نیز در آن سهم دارند، وگرنه مردم در آن شرکت نمیکردند. به هر حال رانش برای نابودی در وجود انسان هست. رانشی برای کشت و کشتار و ویرانی».
مخفیگاه خانوادهی فرانک و چند خانوادهی یهودی دیگر، در تاریخ ۴ اوت ۱۹۴۴ لو رفت و گشتاپو پلیس مخفی آلمان ساکنان آن را بازداشت کرد. دفتر خاطرات آنه فرانک از دید ماموران گشتاپو پنهان ماند و به دست یکی از همسایگان افتاد که تا پایان جنگ جهانی آن را حفظ کرد و سپس به پدر آنه فرانک داد.
اوتو فرانک پدر آنه که از یادداشتهای روزانه دخترش تکان خورده و متاثر شده بود، سرانجام آنها را در سال ۱۹۴۷ منتشر ساخت. خود او میگوید: «مدتها طول کشید تا بتوانم دفتر خاطرات را بخوانم. سپس با خواندن آن، از اندیشههای ژرف آنه شگفتزده شدم. این آنه با کسی که من به عنوان دخترم میشناختم کاملا متفاوت بود».
آنه فرانک در مارس ۱۹۴۵ در سن پانزده سالگی در اردوگاه کار اجباری برگن ـ بلزن و احتمالا بر اثر بیماری حصبه درگذشت. این اردوگاه تنها چند هفته پس از مرگ او توسط متفقین آزاد شد.
بهرام محیی