راهی که اروپا در رابطه با ایران پیش گرفته چگونه راهی است؟
۱۳۹۵ فروردین ۲۴, سهشنبهفدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجه اتحادیه اروپا روز شنبه ۱۶ آوریل (۲۸ فروردین) در رأس یک هیئت بلندپایه سیاسی و اقتصادی به ایران میرود. این دومین سفر موگرینی به ایران پس از توافق اتمی این کشور با گروه ۵ به علاوه یک است.
کمتر از ۵ روز مانده به این سفر، اتحادیه اروپا تحریمهای خود علیه ۸۲ مقام و یک نهاد ایرانی را به دلیل نقض حقوق بشر به مدت یک سال دیگر تمدید کرد. اموال و داراییهای این افراد در کشورهای عضو اتحادیه اروپا توقیف شده و اجازه ورود به خاک کشورهای این اتحادیه را هم ندارند.
همزمانی تقریبی این دو رویداد پرسشهایی را برای ناظران و تحلیلگران به وجود آورده است. راهی که اتحادیه اروپا در قبال ایران پیش گرفته چگونه راهی است؟ آیا سیاست ادامه مذاکرات با توجه خاص به وضعیت حقوق بشر در ایران سیاست جدید اتحادیه اروپاست؟ آیا مسئله نقض حقوق بشر که توجه به آن از اصول اولیه کشورهای اروپایی است در برابر جذابیت قراردادهای اقتصادی رنگ میبازد؟
بیشتر بخوانید: تمدید تحریمهای حقوق بشری اتحادیه اروپا علیه ۸۲ مقام ایرانی
دکتر عبدالکریم لاهیجی حقوقدان و رئیس فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر همزمانی تمدید تحریمها علیه مقامهای ایرانی که در نقض حقوق بشر دست داشتهاند با سفر فدریکا موگرینی به ایران را دقیقا همان چیزی میداند که فعالان حقوق بشر همیشه خواهان آن بودهاند.
او در گفتوگو با دویچهوله میگوید: «به اعتقاد من این اقدامات نه تنها متناقض نیستند، بلکه هماهنگ هستند با آن چیزی که ما مدتهاست از اتحادیه اروپا خواستهایم و میخواهیم. ما در جریان مذاکرات اتمی با جمهوری اسلامی همواره گفتیم که انجام این گفتوگوها و این توافق نباید باعث شود که مسئله حقوق بشر فراموش شود. اگر غیر از این باشد، یعنی اتحادیه اروپا تمام اصول و تصمیمهای گذشتهاش را میخواهد زیرپا بگذارد و بدون اینکه جمهوری اسلامی در سیاست سرکوبگرانهای که در مورد مدافعان حقوق بشر و مجموعه جامعه مدنی ایران در پیش گرفته تجدید نظر بکند، میخواهد یک توافق سیاسی، دیپلماتیک و اقتصادی دیگری با ایران انجام دهد.»
لاهیجی میگوید طی نامهای که فدراسیون بینالمللی جوامع حقوق بشر در آستانه سفر موگرینی به ایران به او نوشتهاند پا را از درخواستهای کلی فراتر گذاشته و از او خواستهاند تا در جریان این سفر با زندانیانی مثل بهاره هدایت، نرگس محمدی و عبدالفتاح سلطانی ملاقات کند و نیز تقاضای دیدار با رهبران در حصر جنبش سبز؛ موسوی، کروبی و رهنورد را بدهد.
لاهیجی تصریح میکند که این یک رویه معمول دیپلماتیک است و همانطور که اوباما در دیدار تاریخیاخیرش از کوبا علاوه بر رئیسجمهور این کشور با نمایندگان جامعه مدنی نیز ملاقات کرد، موگرینی هم میتواند چنین درخواستی از مقامات ایرانی بکند.
عبدالکریم لاهیجی معتقد است اگر جامعه بینالمللی توانسته در ارتباط با پرونده اتمی پس از سالها تحریم و پس از چند قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل با جمهوری اسلامی به توافق برسد، یعنی باب گفتوگو و مذاکره و توافق لااقل در یک مورد باز شده است. او نتیجه میگیرد: «بنابراین چرا دربارهی سایر مسائل، درباره وضعیت حقوق بشر در ایران، درباره آزادی زندانیان سیاسی، درباره رفع حصر از آقایان کروبی و موسوی و خانم زهرا رهنورد و سایر مسائل نتوانند با جمهوری اسلامی به توافق برسند.»
بیشتر بخوانید: سیاست خارجی ایران در سال ۹۴ و چالش بزرگ سال نو
صادق زیباکلام استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران اما معتقد است تمدید تحریمهای حقوق بشری اتحادیه اروپا علیه مقامات جمهوری اسلامی در زمان مناسبی صورت نگرفته است.
او به دویچهوله میگوید: «این تصمیم در وضعیت فعلی درست مثل این است که شما بنزین یا نفت بریزید روی آتشی که توسط تندروها روشن شده و قطعا مخالفت و دشمنی آنها با اروپا و با غرب افزایش پیدا خواهد کرد.»
زیباکلام البته تاکید میکند که این تحریمها بالاخره اتفاق میافتاد ولی اگر مثلا دو یا سه ماه دیگر بود شاید شرایط کمی با الان فرق میکرد.
جمهوری اسلامی راهی جز ارتباط با غرب و اروپا ندارد
گذشته از مسئله نقض حقوق بشر و سدی که از این بابت میتواند بر سر راه رابطه ایران با غرب باشد، ناراضیان داخلی این رابطه نیز مانع دیگری در برابر آن هستند. طیف وسیع این ناراضیان از اصولگرایان تندرو تا شخص رهبر جمهوری اسلامی گسترده است.
صادق زیباکلام اما میگوید دولت روحانی در این میانه تنها نیست، اصولگرایان میانهرو و چهرههایی مانند علی لاریجانی نیز در خط فکری روحانی هستند؛ کسانی که اصولگرایی را در چارچوب دشمنی با غرب تفسیر نمیکنند.
از سوی دیگر این استاد دانشگاه معتقد است که شرایط جامعه ایران به گونهای نیست که هر چیزی که خواست و اراده رادیکالها باشد بتواند تحقق پیدا بکند. او میگوید: «ما یک کشور ۸۰ میلیونی هستیم و نمیتوانیم دور ایران سیمخاردار بکشیم و با همهی دنیا و در سطح منطقه فقط با زبان "مرگ بر"، با زبان دشمنی و با زبان بغض و کینه صحبت کنیم. بنابراین یکجایی خود واقعیتهای جامعه است که هم به تندروها و هم به میانهروها خیلی چیزها را دیکته میکند.»
به عقیده زیباکلام تا به اینجا نیز اگر شرایط جامعه ایجاب نمیکرد اصولگرایان تندرو اصلا اجازه به ثمر رسیدن مذاکرات اتمی را هم نمیدادند چرا که به گفته او ارتباط با غرب "این جریان رادیکال انقلابی را با یک چالش بزرگ روبرو میکند، چون حیات ایدئولوژیک جریان انقلابی رادیکال در گرو دشمنی با غرب است، در گرو تنش با غرب و دشمنی با آمریکا و در گرو آمریکاستیزیست."