راههای یادگیری بهتر
۱۳۸۷ خرداد ۱۹, یکشنبهدر گفتوگوی خانم نوروزیان با دویچهوله راههای بهتر یاد گرفتن تشریح شده است.
خانم دکتر مریم نوروزیان، آیا نحوهی یادگیری افراد بستگی به شخصیتشان دارد؟
بله، در واقع بستگی به نوع personality یا شخصیتشان از نظر فعالیت ذهنیشان دارد. همهی افراد یکسان نیستند. افراد از نظر سبک یادگیری ۴ دسته هستند. بعضی از افراد اطلاعات شنوایی و کلامی برایشان خیلی خوب است. این افراد وقتی چیزی را بشنوند، مثلا در ماشینشان به نواری گوش بدهند یا سر کلاس چیزی بشنوند یا در سالن سخنرانی حضور داشته باشند، خیلی خوب یاد میگیرند و این برایشان کافی خواهد بود. بنابراین ما به اینها میگوییم که حتما از این روش استفاده کنند. سعی کنند، مطلب کلاس را به جای اینکه از روی کتاب بخوانند، یک نوار یا سی دی به همراه داشته باشند و گوش بدهند. بعضی از افراد هستند که اینها tactile هستند، یعنی محرکهای جسمانی مثل حرکت دادن دست یا راه رفتن، خیلی به آنها در یاد گرفتن کمک میکند. مثلا این افراد موقع درس خواندن، دائم دوست دارند، دستشان را تکان بدهند، راه بروند یا اینکه حتما باید برای یاد گرفتن یک روش یا درس خاص از روشهای آزمایشگاهی استفاده کنند. خودشان آن روش را نشان بدهند. مثلا اگر میخواهند، ساختمان یک گیاه را یاد بگیرند، گیاه را نگاه بکنند، برگش و ریشههایش را. یعنی تماسهای فیزیکالیتر برایشان خوب است. اینها خیلی مهم است که این را بدانند، برای اینکه وقتی میخواهند درسی را یاد بگیرند، مثلا میتوانند، روی کارتهایی بکشند یا مثلا یک دانشجوی پزشکی که از طریق مولاژ یاد میگیرد. مولاژ یعنی مجسمههایی از بدن انسان که قسمتهاییشان را دانشجویان میتوانند، باز کنند و نگاه کنند. ولی هیچ اشکالی ندارد که راه بروند، حرکت داشته باشند و درس بخوانند. افراد دیگری هستند که اینها خیلی بیشتر visual هستند، یعنی وابسته به محرکهای دیداری هستند که میتوانند nonverbal باشد، یعنی از طریق شکل یاد بگیرند. یعنی مثلا به جای اینکه یاد بگیرند، یکچهارم علت این بیماری عفونی است، به جای اینکه یکچهارم را به خاطر بسپارند، میتوانند، یک دایره را چهار قسمتش کنند، رنگیاش کنند، بگویند، یکچهارم علت این بیماری عفونی است، نصف این دایره را مثلا بگویند، علل ارثی دارد. یعنی با شکل، منحنی، گراف، خیلی خوب یاد میگیرند. مثلا ممکن است بشود، با یک ویدیو به این دانشجویان، خیلی خوب آموزش داد یا خودشان یک فیلم ببینند. خودشان chart (جدولبندی) یا شکلی را بکشند و مطلبی مثل درمانهای مختلف یک بیماری را با چارت برای خودشان نشان بدهند یا اینکه معلمهایشان این کار را بکنند. افرادی هستند که دیداری هستند، ولی کلامی. اینها مثلا یک power point برایشان خیلی عالی است یا اینکه روی کارتهای بخصوصی یا گوشهی کتابشان را میتوانند با همین ماژیکهایی که high light میکند، روشن کنند، قسمتهای مهم را بنویسند. اینها میتوانند، گوشهی کتابهایشان، یادداشت بکنند. اینها کسانی هستند که اطلاعات کلامی خیلی کمکشان میکند. بنابراین افراد را در این زمینه میشود به چهار دسته تقسیم کرد.
آیا دستورالعمل خاصی برای بهتر یاد گرفتن افراد وجود دارد؟
یک متد کلی که میشود آن را برای همه گفت، متدی هست بنام «SQRRR» یا «اس کیو تری آر». «اس کیو فور آر» و «اس کیو فایو آر» هم داریم. متد «اس کیو فور آر» مهم است. این یک متد شناخته شده است. دانشجوها و کسانی که مطالعه میکنند و میخواهند یاد بگیرند، خیلی خوب است که این روش را یاد بگیرند. در قسمت اول حرف s را داریم که s اول کلمهی survey هست که فرد وقتی کتاب را دستش میگیرد یا مقاله یا درسی را که میخواهد بخواند، اول همهی تیترها و عکسها را یک دور اسکن میکند. یعنی اول نباید بنشیند، همه را لغت به لغت بخواند. اول همه را ورق میزند و به شکلها و منحنیها نگاه میکند که لغتهای خاصی که high light شده یا مثلا در کادر گذاشته شده را نگاه میکند که این آن survey اولیه است. در مرحلهی Q که اول کلمهی question هست، فرد از خودش میپرسد که من در مورد این موضوع چه چیزهایی نمیدانم. یعنی سئوالی برای خودش ایجاد میکند. مثلا فرض کنید، وقتی میخواهد مطلبی را راجع به تربیت بچه یا اعتماد به نفس بخواند، از خودش میپرسد که مثلا «چه جوری اعتماد به نفس را میشود، زیاد کرد» یا «تنبیه بچهها اشکالی دارد» یا «تشویق چقدر باید باشد». سئوالی که وقتی میخواهید، مطلبی را بخوانید از خودتان بپرسید. این سئوال باعث میشود که وقتی شما اطلاعات را به مغز میدهید، خیلی بهتر سر جای خودش قرار میگیرد. این شد «اس کیو». اما r اول مخفف read به معنای خواندن هست. ما در این مرحله، شروع میکنیم به خواندن، مینشینیم و مطلب را دقیق میخوانیم. در مرحلهی بعدی حتما note برمیداریم که این نت برداشتن (یادداشت کردن) با همان r دوم نشان داده میشود که نشانگر کلمهی write هست (اگر w را برداریم). یعنی ما در مرحلهی بعدی حتما وقتی که میخوانیم باید نت برداریم. من اینجا تأکید میکنم که کمارزشترین روش یادگیری این است که شما فقط کتاب دستتان بگیرید و بخوانید. این کمترین ارزش را دارد و خیلی خیلی راحت اطلاعاتش از بین خواهد رفت. بهترین روش این است که شما به کسی درس بدهید. اگر شما نتوانید به کسی مطلب را بگویید، خودتان خواهید فهمید، کجاها ضعیف بودید. R بعدی مخفف کلمهی recall (در اینجا به معنای یادآوری) هست. یعنی شما وقتی مطلبی را خواندید و نت برداشتید، باید آن را به یاد بیاورید. در بارهاش یکی یکی فکر کنید. ولی نه اینکه در دلتان فکر کنید، حتما بلند باید بگویید یا بنویسید. یعنی ما اگر بنشینیم و با خودمان بگوییم که درس اصلا راجع به چه بود، اصلا خوب نیست. بهترین راه این است که شما بلند فکر کنید، یعنی بگویید که مثلا «غذاهایی که حاوی ویتامین B هستند، این غذاها میشوند» یا اینکه مثلا «علل اعتیاد در جوانها این میشود» و یا هر موضوعی که دارید میخوانید. شما باید یک دور بلند تیترها را بگویید یا بنویسید. لازم نیست، همهی جزییات را بگویید. آخرین مرحلهی متد «اس کیو فور آر» review هست که شما تمام مطلب را یک دور مرور میکنید و این اطلاعات را در واقع برای خودتان فیکس میکنید. این متد «اس کیو فور آر» خیلی کمککننده است که من یک دور خلاصهاش را دوباره میگویم: ابتدا فقط همه چیز را اسکن میکنید، بعد از خودتان سئوال میکنید. بعد میخوانید و بعد نت برمیدارید و بعد برای خودتان بلند میگویید یا مینویسید و در پایان هم همه را یک دور مروز میکنید. این متد شناخته شدهای است که توصیه میشود، همه آن را استفاده کنند، با توجه به تفاوتهای فردی.
آیا نوشتن به یادگیری کمک میکند و اگر میکند، بهترین راه آن چیست؟
این چیزی که شما الان به آن اشاره کردید، درست است. حتی ما الان به افراد سالمندی که اختلال حافظه پیدا میکنند، توصیه میکنیم که اینها قلم را کنار نگذارند. افرادی که سنشان بالا میرود کم کم با نوشتن و قلم و کاغذ خداحافظی میکنند و این خیلی برای مغز بد است. اما در جوانها، توصیه میکنیم که اول که میخواهند، درس بخوانند، یک لیست داشته باشند. یعنی titleها یا همان عنوانها را داشته باشند. گاهی وقتها خوب است که چارتهایی بکشند و تقسیم کنند و مقایسه کنند. مثلا فرض کنید، ما دو تا بیماری داریم، میخواهیم بگوییم این بیماری در زنها بیشتر است و آن یکی در مردها بیشتر است. این یکی مال جوانها است و آن یکی مال مسنها. یعنی شما دو چیزی را که ممکن است سر امتحان اشتباهش کنید، وقتی دارید، درس میخوانید، اینها را در جداولی مقایسه کنید، مطمئنا اشتباه نخواهید کرد. شما با این کار خودتان یک organisation یا سازماندهی ایجاد میکنید. یک راه دیگر این است که flash cart درست کنید. کارتهای کوچکی درست کنید که مثلا مطالب جالبی را که در حد یک خط یا دو خط (نباید زیاد باشد) است را با قلمهای رنگی رویش بنویسید. این کارتها را میتوانید در جیبتان داشته باشید. شما میتوانید در صف اتوبوس، مطب دکتر یا حتی اگر جایی مجبورید و باید منتظر باشید، این کارتهای کوچک را به همراه داشته باشید و اطلاعات خیلی مهم را کنارش یادداشت کنید یا حتی میخواهید، بچسبانید کنار آینه. موقعی که مسواک میزنید، میتوانید به آن نگاه کنید که این در واقع time management هم هست. بنابراین این کارتهای کوچک را دانشآموزان یا دانشجوها یادشان باشد، همیشه لای کتابهایشان داشته باشند. یک نکتهی دیگر این است که سئوالاتی از خودشان بپرسند. مثلا با خودشان بگویند که «احتمالا از یک مطلبی سئوال میآید». مثلا ممکن است این برای استاد یا پروفسور جالب باشد و از آن سئوال طرح کند. بنابراین چیزهایی که به نظرشان میآید که اگر خودشان معلم بودند، اینها را سئوال میکردند، اینها را حتما high light و یادداشت کنند و بعد حتما کنار درس خواندنشان یک اطلس یا کتابی که شکل داشته باشد، داشته باشند که با آن درس بخوانند. عکسهایش را نگاه بکنند. گاهی وقتها میتوانند، برای خودشان یک quiz یا یک two fase درست بکنند و اینها را برای جواب غلط و درست بگذارند. خودشان را تست کنند. مثلا یک سئوال طرح کنند و بگویند، جواب درست این است و مغزشان را، خودشان را، در مقابل دو راه قرار بدهند. این باعث میشود که یک دور دیگر این مطلب تکرار شود. تمام این بازیهایی که با مغز میکنیم، باعث میشود که بتوانیم مطالب را به راحتی به خاطر بسپاریم. چون این challenge و این فعالیتی که در مغز اتفاق میافتد، باعث میشود که این مطلب خیلی خوب سر جایش فیکس بشود.
مدیتیشن، ریلکسیشن و آرام کردن روح و روان، چه تأثیری دارد؟ آیا در یادگیری تأثیر مثبت دارد؟
به طور کلی یکی از علل شکستهای تحصیلی و اینکه افراد نمیتوانند، خوب درس بخوانند time manangement است. یعنی اینکه افراد نمیدانند، چه جوری وقت را برای درس خواندن، خانواده، دوستان و تفریح تنظیم کنند. یکی دیگر در مورد این است که افراد در مورد درس خواندن و نحوهی آن اطلاعات ندارند که این خودش یک بحث جدا است و دیگری مربوط به سلامت جسمانی است که دو بیماری یعنی افسردگی و اضطراب بسیار تأثیرگذار است. مدیتیشنی که شما الان به آن اشاره کردید، به یکی از این قسمتهایی که من گفتم، یعنی به سلامت روانی برمیگردد. مدیتیشن قسمتی است که به سلامت روانی و کم شدن اضطراب ما کمک میکند. مدیتیشن یکی از روشهای بسیار خوب است و یوگا به دور کردن اضطراب کمک میکند. وقتی اضطراب از ما دور میشود، تمرکزمان بیشتر میشود و وقتی مطلبی را میخوانیم، واقعا آن را در مغز ثبت میکنیم. ولی وقتی شما مضطرب هستید، اساسا به مغزتان چیزی نمیدهید که بعدا از آن پس بگیرید. پس در جواب شما باید بگویم که مدیتیشن روش خوبی است که میتواند از طریق کم کردن اضطراب و افسردگی به یادگیری کمک کند.