راهبرد تازه آمريكا در برابر ايران
۱۳۸۴ بهمن ۲۸, جمعهيل میدهند. اين استراتژى پس از تغيير رژيم در اوکراين به نام «انقلاب مخملى» شهرت يافته است.
در توجيه اين استراتژى، خانم رايس روز پانزدهم فوريه به اعضاى کميته روابط خارجى سناى آمريکا گفت: «رژيم ايران يک تهديد استراتژيک براى ايالات متحده و براى دنيا است و خاورميانه را دستخوش بىثباتى کرده است. ايالات متحده به طور فعال با سياستهاى رژيم ايران مقابله خواهد کرد و ما همزمان تلاش خواهيم کرد از خواستههاى مردم ايران براى آزادى و دموکراسى در کشورشان حمايت کنيم.»
خانم رايس از کنگره آمريکا تقاضاى بودجهای ۷۵ ميليون دلاری براى استراتژى جديد کرده است که از اين مبلغ ۵۰ (پنجاه) ميليون دلار به برنامههاى تلويزيونى فارسى صداى آمريکا اختصاص داده میشود، ۱۵ ميليون دلار به سازمانِ نيمه مستقل «اوقاف ملى براى دموکراسى» که آن را در اختيار اتحاديههاى کارگرى ايران و سازمانهاى مدافع دموکراسى و حقوق بشر قرار خواهد داد؛ ۵ ميليون دلار کمک به دانشجويان و محققان ايرانى که در غرب تحصيل میکنند؛ و ۵ ميليون دلار نيز به سايتهاى اينترنتى اختصاص میيابد. خانم رايس گفت: «ما با اين پول سعى خواهيم کرد شبکههاى حمايتى براى اصلاحطلبان و ناراضيان ايرانى و فعالانِ حقوق بشر در ايران به وجود آوريم.»
روزنامه نيويورک تايمز (۱۶ فوريه) مینويسد بخشى از مديرانِ محافظهکارِ وزارت امور خارجه به همراه آقاى ديک چينى معاون رييس جمهور به اين نتيجه رسيدهاند که ايران خواهى نخواهى به سلاح اتمى دست پيدا خواهد کرد و بنابرين بهترين راه براى مقابله با آن، گشودن فضاى سياسى کشور به سمت دموکراسى و اصلاحات است. روزنامه «فاينانشال تايمز» (۱۵ فوريه) مینويسد بعضى از مشاوران کاخ سفيد گفتهاند، آمريکا به اين تشخيص رسيده که مخالفت جدى با رژيم ايران نمیتواند از خارج و از سوى گروههاى تبعيدى صورت بگيرد و در نتيجه بايد آن را از درون متزلزل کرد.
روزنامه محافظهکار «نيويورک سان» (۱۶ فوريه) در حمايت از خانم رايس مینويسد، اين سياست به مراتب بهتر از بمباران تأسيسات هستهای ايران است و دوستان آمريکا را در ميان مردم ايران افزايش میدهد، در حاليکه بمباران، دشمنان آمريکا را زياد میکند. اين سياست بهتر از بمباران است چون ايران براى مقابله با آن نمیتواند اقداماتِ تروريستى يا تقويت بيشتر حزبالله لبنان را در پيش گيرد. اين سياست بهتر از ديپلماسى بىحاصل و چک و چانه زدنِ دراز مدت نيز هست، چون ديپلماسى فقط براى تئوکراتهاى ايران وقت میخرد تا به بمب دست پيدا کنند.
جالب است يادآور شويم که تعدادى از اصلاحطلبان ايران از مدتها پيش به دولتهاى غربى توصيه میکردند که به جاى راه حل نظامى، بهتر است آنها تلاش کنند سازمانهاى مستقلِ غيردولتى و جامعه مدنى را در خود ايران تقويت کنند و بازيچه گروههاى تبعيدى فاقدِ پايه مردمى نشوند.
براى نمونه، خانم شيرين عبادى حقوقدان و برنده جايزه صلح نوبل چندى پيش در سرمقالهای در روزنامه لوسآنجلس تايمز(۱۹ ژانويه) نوشت: «غرب بايد فعالان حقوق بشر و دموکراسى را در ايران حمايت کند و جوايز بينالمللى را به رهبران مقاومت در زندان بدهد تا اهداف آنها براى افکار عمومى روشن شود. چنانچه رژيم ايران کماکان به نقض حقوق بشر ادامه دهد، کشورهاى غربى بايد روابط ديپلماتيکشان را کاهش دهند... آمريکا و ايران بهتر است به طور مستقيم وارد مذاکره بشوند و ... دولت بوش نبايد فريب گروههاى تبعيدى را بخورد که در خود ايران هيچ طرفدارى ندارند. توسعه دموکراسى مسألهای داخلى است. دموکراسى بهترين تضمين عليه يک فاجعه هستهای است.»
عبدى کلانترى، گزارشگر صداى آلمان در نيويورك