در زندانهای ایران چه میگذرد؟
۱۳۸۸ مرداد ۶, سهشنبهسخنگوی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس به نقل از دادستانی تهران اعلام کرد که افراد باقیمانده، کسانی هستند که دارای اسلحه، بمب آتشزا یا سلاح گرم و سرد بوده و به اموال عمومی آسیب جدی وارد کردهاند. کاظم جلالی از ۵۰ فرد سیاسی و برخی افراد خارجی یاد کرد که از نظر دادستانی، یا آمر" اغتشاشها" یا اتاق فکر "اغتشاشها" بودهاند. وی اظهار امیدواری کرد که کیفرخواست این افراد هرچه زودتر صادر شود و آنها طبق ضوابط قانونی محاکمه شوند.
تعطیلی کهریزک
بازداشتگاه یا کمپ کهریزک از سه سال قبل با آغاز طرح ارتقای امنیت اجتماعی و پاکسازی به اصطلاح "اراذل و اوباش" شروع به کار کرد. کهریزک، سولهای به مساحت تقریبی ۲۰۰ متر مربع بود و مدافعان حقوق بشر در همان زمان از خشونتهای گسترده و غیرقانونی در رفتار با متهمان آنجا خبر داده بودند.
کشته شدن محسن روحالامینی، فرزند یک مقام عالیرتبه اصولگرا، علاوه بر افکار عمومی، مقامات نظام را هم تکان داد. گفته میشود این دانشجوی ۲۵ ساله از جمله کسانی بوده که در کهریزک مورد بازجویی و سوءرفتار قرار گرفتهاست. کهریزک، به دستور آیتالله خامنهای تعطیل شد.
مهدی محمودیان، روزنامهنگار و فعال حقوق بشر به دویچه وله میگوید: « سه سال بود که در کهریزک جوانان را شکنجه میکردند ولی فریادها را کسی نشنید. ایکاش قبل از کشته شدن آقا محسن، کهریزک را بسته بودند». به نظر محمودیان اگر صداقتی در تعطیلی کهریزک است، باید مسئولان آن را معرفی، بازداشت و بازجویی کنند.
بازداشتگاههای مخفی و موازی
محمودیان از دهها بازداشتگاه غیرقانونی و ثبتنشده دیگر در تهران خبر میدهد. زندان پاسارگاد، بازداشتگاه افسریه، بازداشتگاه ۶۶ سپاه از آن جملهاند. او میگوید: « در حوادث اخیر، حتی ادارات حراست نهادها، اقدام به تشکیل بازداشتگاه مستقل برای خود کردند. هرکه را میگرفتند مدتی نگاه میداشتند، شکنجه میکردند و بعد تحویل دیگران میدادند. پاسارگاد در جنوب غربی تهران متعلق به وزارت دفاع و یک کارخانه اسلحه سازی است که تعدادی در آن کشته شدهاند».
زندانهای سپاه
مهدی محمودیان در تعریف ماجراهایی که بر دو نفر از بازداشتیهای این زندانها رفته میگوید: « یکی از آنها مدعی است که سه روز پشت سر هم، روی بدن لخت او بنزین ریخته و بردهاند زیر آفتاب نگاهداشتهاند. من او را دیدم که تنش کاملا سوخته و سیاه شده بود. شبیه این ماجرا را سه نفر دیگر هم گفتهاند. فرد دیگری مدعی است که در یکی از زندانهای سپاه، روی سرش با تیغ یک چهارراه باز کردهاند. چند نفر رفتهاند روی تن لختاش ایستادهاند و با دادن فحشهای رکیک، روی سرش ادرار کردهاند».
تهدید و سکوت خانوادهها
مهدی محمودیان از احتیاط دردمندانه خانوادهها میگوید که ناشی از ارعاب و تهدید آنهاست: « از مادر یکی از کشتگان ۷ میلیون تومان گرفتهاند. بعد تعهد نامهگرفتهاند که بگوید بچهاش در تصادف کشته شده، بعد او را تهدید کردهاند که اگر موضوع را افشا کنی، شاید مجبور شوی سر قبر دو پسر دیگرت هم بروی».
شهرستانها و ناپدید شدگان
از دستگیری دستکم ۴۰۰۰ نفر در اعتراضهای پس از انتخابات سخن میرود. گروهی از آنان، فعالان سیاسی، مدنی یا روزنامهنگاران شناخته شده هستند. اما اکثریت غالب را چهرههای گمنامی تشکیل میدهند که کوچکترین خبری از آنها در جایی درج نمیشود. مهدی محمودیان میگوید: «ما نگران شهرستانیها هستیم. در سالهای گذشته که زندانهای تهران معمولا بدون شکنجه و ملایمتر بودند، از شهرستانها خبر بد میرسید. الان حتما وضع بدتر شده است».
سرنوشت مبهم زندانیان سیاسی
با اعلام رسمی درباره نقش زندانیان سیاسی شاخص، نگرانی نزدیکان و خانوادههای آنان از تداوم پرونده سازی برای آنان بیش از قبل شده است. بیم آن میرود که چهرههایی از جبهه مشارکت ایران اسلامی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، نیروهای ملی مذهبی، وکلا یا فعالان مدنی مستقل با تشکیل دادگاههای فرمایشی به زندانهای طویلالمدت محکوم شوند.