حمیدرضا ترقی: نظام در حال جراحی تومورمغزی درون دولت است
۱۳۹۰ مرداد ۹, یکشنبهاز آیتالله مهدوی کنی تا آیتالله مصباح یزدی، از افراد "جبههی پایداری" تا اعضای "کمیتهی وحدت اصولگرایان"، این روزها بین اصولگرایان ایران صحبت از لزوم وحدت است.
با این همه برخی افراد عضو "جبههی پایداری"، ترکیب "کمیتهی وحدت اصولگرایان" را ناعادلانه میدانند و در طرف مقابل، برخی دیگر از اصولگرایان نیز با بدبینی به تشکیل "جبههی پایداری" مینگرند.
حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه در گفتوگو با دویچه وله هدف از تشکیل جبهه پایداری را "مقابله با جریان انحرافی و جلوگیری از متمایل شدن اصولگرایان به سمت هاشمی رفسنجانی در انتخابات آینده، عنوان میکند."
بشنوید: گفتوگو با حمیدرضا ترقی، عضو شورای مرکزی حزب موتلفه
دویچه وله: چه اتفاقی افتاده که برخی از یاران، حامیان و وزرای دیروز محمود احمدینژاد تصمیم به تشکیل جبههای جداگانه و دارای مرزبندی با، "جریان انحرافی" (به تعبیر خودشان) گرفتهاند. اصلا این جبهه با چه هدفی تشکیل شده است؟
حمیدرضا ترقی: هدف از ایجاد جبهه پایداری، دو نکتهی مهم است. یکی مقابله با جریان انحرافی که در درون دولت بهوجود آمده و دیگری مقابله با طرفداران آقای هاشمی در انتخابات آینده است. بنابراین با این دو هدف، جبهه پایداری تلاش خواهد کرد از تمایل اصولگرایان به سوی آقای هاشمی جلوگیری کند و طرفداران آقای احمدینژاد را از عقبهی جریان انحرافی جدا کند.
پیش از این آیتالله مهدوی کنی اعلام کرده بود، فعالیت "جبههی پایداری" موجب تضعیف جبههی اصولگرایی خواهد بود. از دیگر سو، آیتالله مصباح یزدی گفت، تشکیل "جبههی پایداری" به معنای تضاد و اختلاف بین اصولگرایان نیست. این تناقض و اختلاف نظر از کجا ناشی میشود؟
اختلاف نظری نبوده! تاکید آقای مهدوی کنی این بود که اگر جبههی پایداری موجب جدا شدن از صف اصولگرایان نشود، مشکلی نخواهد داشت و همچنان در راستای وحدت اصولگرایان ظرفیت خود را به کار خواهد گرفت. اما اگر جبهه پایداری بخواهد صف خود را جدا کند، ممکن است جبههی اصولگرایان را تضعیف کند.
آیتالله مصباح یزدی هم تقریبا همین نکته را تاکید کرد که هدف از تشکیل جبهه پایداری، انشقاق از صف اصولگرایان نیست و وحدت را حفظ خواهد کرد. منتها سعیاش بر این است که این دو گرایش را در انتخابات و در جمع اصولگرایان پررنگتر بکند.
سرنوشت محمود احمدینژاد و نقش او در زمزمههای وحدت اصولگرایان چیست؟ برخی تحلیلگران عنوان میکنند وظیفهی آقای احمدینژاد که حذف اصلاحطلبان و حمله به افرادی مانند آقای هاشمی رفسنجانی بوده، تمام شده است.
ایشان فعلا رییس دولت هستند و دولت هم بهطور طبیعی نباید دخالتی در انتخابات داشته باشد و باید یک مجری بیطرف باشد. بنابراین اگر رسالتهایی هم برای ایشان تعریف شده، طبیعتا این رسالتها به جریانهای سیاسی واگذار میشود و نه به شخص ایشان.
چرا در مدت کوتاهی، محمود احمدینژاد که بین اصولگرایان ایران چهرهای محبوب بود، به یکباره به چهرهای مغضوب تبدیل شد؟
وقتی انسان سالمی یکباره دچار تومور مغزی میشود و یک بیماری درونی پیدا میکند، این بیماری و تومور مغزی، توان او را از بین میبرد و مشکلاتی برای بدن آن فرد بهوجود میآورد.
جریان انحرافی در درون دولت، چنین توموری است که این تومور بسیاری از توانمندیها و نقاط مثبت دولت را از بین برده و الان نظام در حال جراحی این تومور است. لذا بهطور طبیعی همان آثار و تبعاتی که برای چنین بیماری پدید میآید، برای آقای احمدینژاد هم پدید آمده و امیدوار هستیم با تلاش دستگاه قضایی و دستگاههای مسئول، ایشان از این وضعیت نجات پیدا کنند.
فکر نمیکنید حذف اصلاحطلبان از صحنهی قدرت سیاسی ایران، یکی از دلایل بهوجود آمدن اختلافات بین اصولگرایان بوده است؟
هنوز که [اصلاحطلبان] از عرصهی سیاسی کشور حذف نشدهاند! آنها در رقابتهای گذشته حضور فعال داشتند و در رقابتهای این دوره هم جا برای فعالیتشان وجود دارد. بستگی به خودشان دارد که کی بخواهند از صحنه خارج شوند. ولی تا الان اصلاحطلبان در صحنه حاضر بودهاند. بنابراین هیچ اثری در رابطه با این نوع مسائل، ناشی از حذف آنها یا کمرنگ شدن اصلاحطلبان نبوده است.
حسین کرمانی
تحریریه: مصطفی ملکان