حسین قاضیان: آیتالله خامنهای میخواهد در مرکز توجه باشد
۱۳۹۱ فروردین ۱۲, شنبهمدت زمان زیادی از پخش پیام نوروزی آیتالله خامنهای نگذشته است که خبرگزاریهای دولتی، مصاحبههای مسوولان مختلف را در مورد نامگذاری سال جدید منتشر میکنند. وقتی در سال ۱۳۹۰ عنوان "جهاد اقتصادی" انتخاب شد، وزرا و مدیران دولتی از جهشی بزرگ در اقتصاد خبر دادند که با این تدبیر "رهبر فرزانه" محقق خواهد شد. برخی حتی پا را فرا تر نهادند و گفتند: «با اعلام این نام از هماکنون رشد سرعت گرفته است.»
روایتی که انگار آن را پایانی نیست. امسال نیز از سوی رهبر جمهوری اسلامی سال "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایه ایرانی" خوانده شده است. مسوولان دولتی وعده میدهند که تولید ملی بیش از هر زمانی مورد توجه خواهد بود و با این "تدبیر رهبری" شرایط دگرگون خواهد شد.
اما واقعیت آن است که تاکنون هیچ برآورد مشخصی از میزان دستیابی به اهداف مطرح شده توسط عالیترین مقام حکومت ایران که دامنهی اختیارات گستردهای نیز دارد، انجام نشده است.
بشنوید: گفتوگو با حسین قاضیان درباره نامگذاری سالها در جمهوری اسلامی
نامگذاری سالها در ایران به طور رسمی توسط آیتالله خامنهای و اولین بار در نوروز ۱۳۷۸ آغاز شد. در این سالها تا پایان دورهی ریاست جمهوری محمد خاتمی، عناوین مختلفی انتخاب شده است: «سال امام خمینی(۱۳۷۸)، سال امام علی(۱۳۷۹)، سال اقتدارملی و اشتغالآفرینی (۱۳۸۰)، سال عزت و افتخار حسینی (۱۳۸۱)، سال خدمتگذاری(۱۳۸۲)، سال پاسخگویی(۱۳۸۳) و سال همبستگی ملی و مشارکت عمومی(۱۳۸۴).
در دوران ریاست جمهور ی احمدینژاد نیز این نامگذاریها ادامه یافت: «سال پیامبر اعظم (۱۳۸۵)، سال اتحاد ملی، انسجام اسلامی (۱۳۸۶)، سال نوآوری و شکوفایی(۱۳۸۷)، سال حركت به سمت اصلاح الگوی مصرف(۱۳۸۸)، سال همت مضاعف، کار مضاعف(۱۳۸۹)، سال جهاد اقتصادی(۱۳۹۰) واکنون سال تولید ملى و حمایت از کار و سرمایه ایرانى(۱۳۹۱).
دویچه وله در این زمینه با دکتر حسین قاضیان گفتوگو کرده است. نام حسین قاضیان با پرونده نظرسنجی در ایران گره خورده است. وی در سال ۱۳۸۱ و بدنبال انتشار نتایج یک نظرسنجی که در همکاری با موسسه گالوپ صورت گرفت، به همراه عباس عبدی، بهروز گرانپایه و علیرضا علوی تبار دستگیر و به زندان محکوم شد.
دویچهوله: نامگذاری سالها در جمهوری اسلامی ایران تقریباً یک سنت ۱۴ ساله است؛ از اولین باری که در نوروز ۱۳۷۸ رهبر جمهوری اسلامی این سال را بهعنوان "سال امام خمینی" انتخاب کرد تا امسال که بهعنوان "تولید ملی و حمایت از کار و سرمایهایرانی" نام گرفته. فکر میکنید آیتالله خامنهای از این نامگذاریها چه هدف یا اهدافی را دنبال میکند؟
حسین قاضیان: به نظر نمیآید که از آغاز یک هدف مشخص و همین طور واحد را رهبری در نظر داشته برای نامگذاری این سالها. به نظر میآید خصلت رویدادی و بازتابی این نامگذاری، یعنی این که چه بازتابهایی خواهد داشت، بعداً این مسیرها را درست کرده و تبدیلش کرده به مسیر فعلی. چون ایشان در سالهای قبل از آن هم سعی میکرد با تأکید بر بخشی از جنبههای مهم پیام نوروزی خودش به آن سال یک رنگ و معنای سیاسی یا اجتماعی خاصی بدهد.
بنابراین نمیشود گفت که یکباره این (موضوع) ظاهر شده و قصد و هدف قبلی کاملاً مشخص داشته که از آن زمان تا الان هم دارد دنبال میشود. ولی به طور کلی خصوصاً وقتی سال ظهور جدی این نامها را در نظر میگیریم، به نظر میآید برای بازگرداندن آن تمرکز از دست رفته است روی نقطهی (محوری) حکومت مرکزی ایران. یعنی موضوع ولایت فقیه و رهبری.
چون با درمیان آمدن پای اصلاحطلبها و آمدنشان به حکومت در این نقش مقداری تردید و تزلزل نمادین ایجاد شده بود. ایشان هم میخواست این توجه را برگرداند، هم بین خودش و دیگرانی که در مناصب دستگاههای اجرایی هستند، ایجاد تمایز کند. منجمله محمد خاتمی رئیس جمهور وقت.
کما اینکه در سالهای قبل هم سعی میکرد این تمایز را با رئیس جمهور قبلی، اکبر هاشمی رفسنجانی، که احساس میکرد کم کم از وی فاصله گرفته، ایجاد کند و از طریق این تمایزبخشیدن بین خود و دیگران آن نقطهی ثقل و توجه طرفدارانش را به خودش دوباره برگرداند.
آیا با این نامگذاریها ایشان به اهداف خودش رسیده، مواردی که در پیامهای نوروزیاش طرح کرده؟
به نظر نمیرسد آن چیزهایی که در پیامهای نوروزی بهعنوان موضوع طرح میشود، عیناً هدفی باشد که ایشان از نامگذاری آن سال داشته است. برای همین هم هیچ وقت اینشعارها تبدیل به دستورالعمل اجرایی برای دستگاههای دولتی و اجرایی نشده و خود رهبری هم ظاهراً دغدغهای برای پیگیری اینها نداشته که آنها را به یک دستور کار فنی و عملی تبدیل کند.
بنابراین اگر از این زاویه نگاه کنیم، به نظر میآید آن بُعد نمادین تمایزبخشی در اینجا غلیظتر و پررنگتر است تا بُعد عملی و اجرایی که دستاوردهای ملموس داشته باشد، قابل ارزیابی باشد و بعد بگوییم که چه قدر کسی که این هدفها را با نامگذاری سالها دنبال میکرده به اهداف خودش رسانده یا نرسانده.
اگر این بُعد نمادین را در نظر بگیریم، به نظر میآید تا حد زیادی این اتفاق افتاده. چون ببینید مثلاً سالهای زیادی این اتفاق افتاده بود که مثلاً مسوولان شهرداری، تمام چاپخانه و دستگاه اجراییشان را آماده کرده بودند که به محض اینکه ایشان اعلام کند فلان سال نامش فلان است، آنها در عرض مثلاً چند ساعت تمام شهر را از پلاکارتها و بیلبوردهایی که به فرمودهی ایشان سال نو چنین و چنان اعلام شده، پر کنند.
یعنی این بُعد نمادین بیشتر خودش را به این صورت نشان داده بود که افراد و دستگاهها سعی کنند پیروی و تبعیت خودشان را با سرعت و غلظت بیشتری نشان دهند و از این طریق در واقع کسب حمایت کنند. به این معنی، آن بُعد نمادین اعلام این سالها، بیشتر جنبهی حامیپروری داشت و کسب حمایت حامیان و پررنگکردن این نماد از این طریق که حامیان اعلام کنند که به حامیپرور یعنی رهبری وفادار هستند.
برای همین هم شما الان میبینید که یک مقام مسئول در یک دستگاه میانمایهی دولتی، مثلاً در حوزهی ورزش، وقتی میخواهد به یک مسئلهی ساده اشاره کند، میگوید همان طور که مقام معظم رهبری امسال را سال فلان اعلام فرمودهاند، من هم معتقدم فلان. اعلام چنین موضوعی در واقع تأکید است بر آن نقشی که رهبری میخواسته از طریق این نامها داشته باشد. یعنی در مرکز توجه بودن و نماد توجه بودن و نماد حمایت را جلب کردن و حمایتپروری و حامیپروری خودش را در مرکز قدرت سیاسی گذاشتن.
این چیزیست که به نظر میرسد از این پیامها خواسته شده و حالا هم از طریق این نامگذاریها اجرا میشود، بیش از اینکه جنبههای اجرایی مشخص باشد که آن وقت بشود دنبال کرد که آیا ایشان به آن هدفها به طور مشخص رسیده یا نه. اگر هدفها مواردی باشد که من از آنها صحبت میکنم، به نظر میآید تا حد زیادی این موضوع جا افتاده و همه خودشان را تنظیم کردهاند که به صورت نمادین سالهایی را که با این نامها اعلام میشود، تکرار کنند و پژواک تکرار، نشاندهندهی پژواک حمایت و پیروی پیروان باشد از رهبری.
با توجه به این هرساله دستگاههای مختلف دولتی تبلیغات زیادی میکنند و بالاخره توجه عمومی به شعارهایی که آقای خامنهای اعلام میکند جلب میشود و از سوی دیگر رخدادهایی مثل افشای بزرگترین تخلف اقتصادی دوران جمهوری اسلامی در سال ۹۰ و همزمانیاش با نامگذاری این سال بهعنوان «جهاد اقتصادی» چه پیامدی میتواند برای حکومت داشته باشد؟
جلب توجه عمومی چند لایه دارد. برای آنهایی که دنبال آن فکر اصلی این ایده هستند، یعنی حامیپروری، حواسشان هست که کجا باید این فکر و ایده را بهکار ببرند، برای این که نشان دهند به نحو نمادین که ما پیرو رهبری هستیم و بنابراین در مدار قدرت سیاسی بمانند، تا بتوانند از منافعی که این پیروی میآورد استفاده کنند. برای خیلی از مردم این موضوع ساختن جوک و دستانداختن و به اصطلاح متلک گفتن و مطایبه پرداختن است.
بنابراین برای آنها شاید آن مقدار جدی نباشد، چون در عمل هم میبینند نامگذاری این سالها تأثیری در زندگی واقعی آنها ندارد، بلکه یک رابطهی بازی متقابل است بین رهبران و پیروان. یعنی رهبری چیزی را اعلام میکند که پیروان باید با صدای بلندتر اعلام کنند که او بشنود و از این شنیدن شادمان شود و به آنها حمایت و نفع خودش را برساند.
بنابراین بسیاری از مردم خودشان را برکنار از این موضوع میدانند و مسئله را آنچنان جدی نمیگیرند. مگر این که بخواهند آن را بهانهای کنند برای مطالبهی چیزی و بگویند حالا که گفتید فلان، چرا چنین اتفاقی نیافتد.
اما در مورد این موضوع خاص به نظر میرسد که دو نقطهی متفاوت وجود دارد. اگر مردم از یک چنین ماجرای فساد اقتصادی متأثر میشوند و برایشان سئوالبرانگیز است و ممکن است مورد اعتراض و نارضایتیشان باشد، این نارضایتی در آن پیام نوروزی منعکس نمیشود.
اگر صحبت از جهاد اقتصادی است، این جهاد اقتصادی هیچ ارتباطی با مسئلهی فساد اقتصادی ندارد. فساد اقتصادی آن چیزیست که مردم در زندگی روزمرهشان احساس میکنند و بدی زندگی روزمرهشان را به آن فساد ارتباط میدهند.
در هرحال وقتی از جهاد اقتصادی از طرف رهبری صحبت میشود، نشاندهندهی نگرانی ایشان است از پیامدهای تحریم و فشارهای خارجی اقتصادی، و این که چه قدر حکومت را ممکن است متزلزل کند. بنابراین دو نگرانی متفاوت است.
به نظر نمیآید اعلام سال جهاد اقتصادی بیانگر نگرانیهایی باشد که مردم عادی از موضوع فساد اقتصادی دارند و حتی نگرانیای باشد که خود رهبری ممکن است از موضوع فساد اقتصادی داشته باشد. چون اگر ایشان چنین نگرانی داشت، باید بر روی موارد دیگری تأکید میکرد.
کمااینکه در سالهایی که دیگران بر سر کار بودند و ایشان میخواست با آنها حفظ تمایز کند، بر مواردی همچون عدالت اجتماعی، ضرورت پرهیز از اسراف و امثال اینها تأکید میکرد و در این پیام سال جهاد اقتصادی چنین تاکیدی وجود ندارد و این بیانگر آن دو نقطه توجه متفاوت بین مردم عادی و نگرانیهای رهبریست.
از جنبهی دیگری این موضوع را ببینیم. تقریباً از سال ۱۳۸۷ تاکنون بیشتر عناوینی که انتخاب شده جنبهی اقتصادی داشتهاند، نسبت به سالهای قبل که در نامگذاری سالها، بیشتر عناوین اعتقادی را میتوانیم ببینیم. دلیل این تفاوت را در چه میبینید؟
شاید بتوان دو دلیل آورد. اگر واقعاً با یک عمد و قصد قبلی این مسیر طی شده باشد، به نظر میرسد در یک دورهای ایشان میخواست با دولت بر سر کار که دولت اصلاحات و آقای خاتمی بود، خودش را تمایز ببخشد و برای این که آن گروه حامیان خودش را بتواند به آن نقطهی مرکزی که میتوانست آنها را بسیج کند، جلب کند، روی چیزهایی دست میگذاشت که برمیگشت به سنت و سابقهی انقلاب؛ محوریت آیتالله خمینی در انقلاب، ارزشهای اسلامی، ارزشهای انقلابی.
در زمان ریاستجمهوری آقای احمدینژاد و پس از پایان ماه عسل آقای احمدینژاد و آقای خامنهای آن نوع از تمایزبخشی که ایشان را از دیگران دور میکرد و به آقای احمدینژاد و شعارهایش نزدیک میکرد پایان یافت و دیگر نیازی به این کار نبود، به نظر میآمد که ایشان متوجه شده که کشور با مشکلات جدی اقتصادی روبهرو است.
بازهم تأکید میکنم که به نظر میآید آن وجه از مشکلات اقتصادی که ایشان را رنجور کرده و در این پیامها شاید منعکس شده، ناشی از عملکرد دولت نیست. بلکه ناشی از عملکرد چیزیست که ایشان همیشه و همواره "دشمن" قلمدادش میکند. بنابراین این برگشت به جنبههای اقتصادی بیشتر از نگرانیهای ایشان از استفاده احتمالی "دشمن" از این وضعیت جدید اقتصادی ناشی میشود.
همین طور به دولت و به حامیان گوشزد میکند که ما با یک وضعیت جدید اقتصادی روبهرو هستیم که ناشی از تلاشهای دشمن است و باید به آن موضوع توجه کرد. از این بابت فکر میکنم که شاید بشود توضیح قانعکنندهای داد که چرا این شعارها رنگ و بوی اقتصادی بیشتری گرفته است.
مصاحبه کننده: مهدی محسنی
تحریریه: بهمن مهرداد