جوانان ايرانى در ايتاليا و جشن نوروز
۱۳۸۶ فروردین ۶, دوشنبه
با وجود اين اکثر ایرانی های مقیم ایتالیا یا با جمع شدن در کنار یکدیگر و یا حتی حضور در یک رستوران ایرانی و یا حتی ایتالیایی آغاز سال نو را جشن میگیرند.
برای ایرانیان دور از میهن، در هر نقطهای از جهان که ساکن باشند حال و هوای نوروز مانند آنچه در سرزمینشان میگذرد نیست ولی اکثرا سعی بر آن دارند که به نوعی خودشان این حال و هوا را ایجاد کنند. بنابراین حتی در خارج از ایران هم بسیاری، از مدتها قبل برای تهیه سفره هفت سین و گذاشتن سبزه و تمیز کردن خانه و رفتن به استقبال بهار در تکاپو هستند. نکته جالب توجه آن است که نه تنها میانسالان و سالمندان بلکه جوانان نیز در برگزاری این مراسم کوشا هستند.
ایتالیا یکی از کشورهایی است که در چند سال اخیر جوانان زیادی از ایران برای تحصیل به آن سفر کردهاند. از طرف دیگر هستند جوانانی که پدر یا مادرشان از سالها پیش به این کشور مهاجرت کردهاند و آنها یا از سنین کودکی در ایتالیا بودهاند و یا اصلا در این کشور متولد شدهاند. جالب است بدانید برای این نسل که شاید هرگز ایران را ندیده باشند نوروز از اهمیت خاصی برخوردار است.
لئوناردو پدری ایرانی و مادری ایتالیایی دارد او تا کنون ایران را ندیده و چند وقتی است که شروع به یاد گرفتن زبان فارسی کرده است. لئوناردو از زمان کودکی نوروز را دوست داشته «چون همیشه در سال یک بار در کریسمس و یک بار در نوروز عیدی میگرفتم. اما حالا نوروز برای من یک فرصتی است که احساس کنم ایرانی هستم. اما متاسفانه در جایی که من زندگی میکنم مردم نوروز را جشن نمیگیرند.»
کریستینا یک دختر ایتالیایی است که به واسطه فیلمهای عباس کیارستمی علاقه شدیدی به ایران پیدا کرده است. او دو سال در ایران زندگی کرده و همیشه از این دو سال به عنوان سالهای زیبای زندگیاش نام میبرد. کریستینا امسال برای اولین بار تصمیم گرفت که سفره هفت سین درست کند و به این شکل به استقبال نوروز برود:
«البته اگر ایران بودم یک معنی دیگری پیدا میکرد. من فکر میکنم نوروز مراسم خیلی قشنگی است. چون ریشه قدیمی دارد و به همین خاطر آن را دوست دارم چون برمیگردد به ایران باستان و قدیم. دوست دارم ببینم ایرانیها چقدر هنوز علاقه مند هستند به این مراسم یعنی هر جا که باشند حتی دور از ایران با خوشحالی و افتخار این مراسم را انجام میدهند یعنی به آن اهمیت میدهند. من احساس میکنم که یک ایرانی هستم که خارج از کشور دارم زندگی میکنم . نوروز و سالی که دارد می آید و نو میشود برا ی من هم مهم است.»
نه تنها کریستینا بلکه اکثر ایرانیان خارج از کشور نیز بر این باورند که نوروز در ایران معنی دیگری دارد.
مرتضی از دانشجویانی است که به تازگی به ایتالیا برای ادامه تحصیل سفر کرده است . او و چند دوست دیگرش لحظه سال تحویل را با هم جشن میگیرند ولی مرتضی معتقد است اینجا در شهر رم از عید خبری نیست: «اینجا که از سال تحویل و عید که خبری نیست مگر اینکه خودمان حرکتی انجام بدهیم و این خیلی بد است هر چقدر هم که سعی کنیم خوب و خوش باشیم یک چیزهایی فقط مربوط به خود ایران بود و اینجا اصلا لذتی ندارد.»
ستاره هم یک دانشجوی ایرانی است که از چند سال گذشته به رم سفر کرده او نیزسال تحویل را به همراه دوستانش گذرانده ولی تنهایی و نبودن حال و هوای عید در کوچه پس کوچه های رم برای او هم چندان مطلوب نیست: «من تمام سالها یعنی بیست و سه سال در تهران همیشه در کنار خانوادهام دور سفره هفت سین بودهام و مراسم را کاملا انجام میدادیم ، دعا میخواندیم و روز اول را کاملا خانه بودیم و از روز دوم به عید دیدنی میرفتیم . در حالی که اینجا اصلا فرق نمیکند و صبر میکنیم ببینیم چی پیش میآید. به خاطر اینکه برنامهها با هم جور نمیشه و اجباری که در خانه هست اینجا نیست و شرایط طوری نیست که مراسم را آن جور که باید انجام داد.»
در این میان البته نوروز برای لئوناردو خیلی متفاوت تر از ایرانیان همسن و سالش که چند سالی است در ایتالیا به سر میبرند اتفاق میافتد: «شب عید همیشه من و خانوادهام با هم شام میخوریم. سبزی پلو، کوکو، ماست و شیرینی. بعد بزرگترها به کوچکترها عیدی میدهند و بعد از شام فال حافظ میگیریم و پدرم برای کسانی که فارسی بلد نیستند ترجمه میکند. فکر میکنم بعد از ۲۵ سال همه حافظ را خواندهایم . زیبایی نوروز آن است که همیشه به یک شکل است. یک بار که چهل پنجاه تا از دوستان ایتالیایی پدرم خانه ما بودند تصمیم گرفتیم حاجی فیروز را به آنها نشان بدهیم بنابراین مادرم یک لباس قرمز و یک کلاه دوخت و من صورت برادرم را با رنگ سیاه کردم و او حاجی فیروز شد و با یک دایره زنگی رقصید.»
اما ایتالیایی ها درباره نوروز ما و یا به عبارتی درباره سال نو ما چگونه فکر میکنند. بهمن از دیگر دانشجویان ایرانی مقیم رم است. برای او در این باره یک اتفاق جالب افتاده است. «دو سه روز پیش برای کار اداری رفته بودم دانشگاه. صحبت پیش آمد و کارمندان آنجا متوجه شدند که سال نو ما بوده است و خیلی تعجب کردند که چرا الان سال نو شما است .برایشان توضیح دادم که اول بهار سال ما نو میشود و بعد وقتی فهمیدند که تقویم ما با آنها خیلی فرق دارد خیلی تعجب کردند و زمانی که متوجه شدند ما الان در سال ۱۳۸۶ هستیم و من متولد ۱۳۶۰ هستم برایشان خیلی جالب بود وکلی شگفت زده شدنده بودند که یک آدمی از سال ۱۳۶۰ آمده اینجا! خلاصه دست من را گرفتند و بردند و به همه نشان دادند که ببینید طرف از سال ۱۳۶۰ آمده ! خیلی برایشان جالب بود.»
مريم افشنگ، گزارشگر صداى آلمان در رم