"جنبش سبز" پس از پنج سال کجا ایستاده است؟
۱۳۹۳ خرداد ۲۱, چهارشنبهپنج سال پیش در چنین روزهایی کسی فکرش را نمیکرد که یک انتخابات و نتایج دستکاریشده آن بتواند موجی را در خیابانهای تهران و شهرهای دیگر ایران راه بیندازد که هنوز با گذشت پنج سال بتوان گفت این موج زنده است.
هرچند رهبران این جنبش اعتراضی همچنان در حصر خانگی هستند و زندانیان آن جز تعداد اندکی بقیه هنوز بین زندانهای تهران، کرج، اهواز، ایذه و دیگر شهرها تغییر مکان میدهند، هرچند یک انتخابات دیگر بعد از آن انتخابات پرمسئله برگزار شد و این بار اتفاقا بدون آنکه "خون از دماغ کسی بیاید" نتایج آن مورد پذیرش اکثریت مردم قرار گرفت، با همه این اما و اگرها تحلیلگران زیادی همچنان معتقدند که "جنبش سبز زنده است".
اردشیر امیرارجمند، سخنگوی میرحسین موسوی در پاریس، ادامه حصر رهبران جنبش سبز، موسوی، کروبی و رهنورد را نشانهای از این میداند که جنبش سبز زنده است. او به دویچهوله میگوید: «این جنبش از نظر حاکمیت همچنان دارای بدنه اجتماعی قویای است و توانسته در افکارعمومی هم جای خودش را باز کند. لذا همچنان احساس خطر میکنند و به هر وسیلهای که میتوانند مانع آزادی آقایان موسوی و کروبی و خانم رهنورد میشوند».
تغییر ایجاد شده اما مطالبات برآورده نشده است
جنبش سبز با شعار "رای من کجاست" آغاز شد و در ادامه به خواست تغییر رسید. با طولانی شدن اعتراضات و سرکوب خواستهای مردم، مطالبات این جنبش نیز رنگ عوض کرد اما بنمایه اصلی آن را میتوان همچنان "تغییر" دانست. این تغییر روش با ریاست جمهوری حسن روحانی در بسیاری عرصهها پدیدار شد. آیا این بدان معناست که جنبش سبز حداقل به برخی از مطالباتش رسیده است؟
تقی رحمانی، فعال سیاسی مقیم پاریس میگوید خواست تغییر برآورده شده اما مطالبات جنبش سبز، نه.
او به دویچهوله میگوید: «اهداف جنبش سبز بر اساس تعمیق مطالبات محوری و آزادی و گشایش فضا بود. الان یک کشمکشی در جریان است و یک فضایی باز شده ولی اینکه مطالبات جنبش سبز برآورده شده، نه! البته باید دقت کنید که جنبش سبز هم لایههای گوناگونی دارد که برخی از این لایهها امکان دارد با آمدن آقای روحانی به بخشی از خواستههای خودشان رسیده باشند. چون جنبش سبز لایههای گوناگونی از درون قدرت تا بیرون قدرت را منعکس میکند».
اردشیر امیر ارجمند نیز علیرغم آنکه تغییر دولت و انتخاب روحانی را یک اتفاق مثبت میداند اما تاکید میکند که روش حکمرانی در بسیاری جهات تغییر نکرده و همچنان نهادهای منتخب مردم دارای قدرت و اختیارات کافی نیستند و سرنوشت مردم براساس تصمیمات آنها تعیین نمیشود.
سخنگوی موسوی معتقد است انتخابات همچنان مسئله اساسی برای مردم ایران است و مردم نمیتوانند بپذیرند که کانون کوچکی از قدرت سرنوشت انتخابات را تعیین کند. او میگوید احترام به رأی مردم، مشارکت مردم، تکیه بر حقوق مردم و تاکید بر حقوق بشر جزو خواستهای اصلی جنبش سبز بوده که همچنان پابرجاست.
گفتمانی که همچنان پابرجاست
امیرارجمند به گفتمانی که جنبش سبز ایجاد کرد، اشاره کرده و میگوید: «این گفتمان حاوی این بود که دیگر زمان آن به سر رسیده که گروهی از افراد تحت هر عنوانی، حتی تحت عنوان دین، خودشان را صالح تشخیص دهند تا قیم مردم باشند و آن طور که آنها تعیین میکنند حکومت شکل بگیرد و آن طور که آنها تعیین میکنند، مردم زندگی کنند و مدل زندگی مردم هم آن چیزی باشد که آنها میگویند. در واقع یک اقلیتی مصالحی را تشخیص دهد که تا کنون هم نشان داده شده براساس منافع خودشان است و نه براساس منافع واقعی مردم و این را به مردم تحمیل کند. این مسئله مهمی بوده که در گفتمان جنبش سبز به آن پرداخته شده و در واقع آن گفتمان را شکل داده است».
تقی رحمانی، جنبشهای مدنی را همانند دوی چهارصد متر امدادی میداند که در آن هر جنبشی، دورهای بیشتر مطرح است و بیشتر از بقیه فعالیت میکند و سپس ادامه راه را به جنبشهای دیگر میسپارد. وی همچنین تاکید میکند که این پروسه بسیار زمانبر و طولانی است و نباید انتظار داشت در عرض چهار پنج سال جواب بدهد.
راه پیش روی جنبش سبز چیست؟
کسانی که قائل به زنده بودن جنبش سبز هستند، قاعدتا باید راهکاری هم برای حرکتهای آتی این جنبش داشته باشند. در حال حاضر خواست اصلی کنشگران جنبش سبز، رفع حصر موسوی، کروبی و رهنورد و نیز آزادی زندانیان سیاسی است. ولی آیا این آخرین خواسته جنبش سبز است؟ پس از برآورده شدن این خواسته، راه پیش روی جنبش سبز چه خواهد بود؟
تقی رحمانی معتقد است خواست اصلی جنبش سبز باید باز شدن فضای سیاسی باشد که به دنبال خود آزادی رهبران جنبش و زندانیان سیاسی را نیز در پی خواهد داشت.
اما او قائل به موضوع مهمتری نیز هست که باید به آن توجه کرد.
رحمانی میگوید: «ایران کشور استراتژیهای پراکنده است یعنی جنبشهای خاص یا به اصطلاح خرده جنبشها در ایران فعالیت میکنند که البته استفاده از واژه خرده جنبش، تحقیر نیست، بلکه چون بخش بخش هستند مانند حرکت زنان، فعالان محیط زیست و حتی اقوام ایرانی، ما اینگونه از آنها یاد میکنیم. این خرده جنبشها اگر در یک بسترهایی زنده بمانند، میتوانند دوباره به یک رودخانه بزرگ بریزند، مثل سال ۱۳۸۸. در آن مرحله اگر رهبری و نگاه درستی وجود داشته باشد، میشود یک مقدار پایههای آزادی اساسی را در ایران عمیقتر کرد و این آزادیها هست که به دموکراسی میرسد».
اردشیر امیرارجمند بر این باور است که رهبران جنبش سبز پس از آزادی همان راه پیشین را ادامه خواهند داد و این جنبش همان خواستههایی را که در ویرایش دوم منشورش آورده بود، پیگیری خواهد کرد.
ویرایش دوم منشور جنبش سبز که به امضای موسوی و کروبی رسیده بود در تاریخ سوم اسفند ۱۳۸۹، چند روزی پس از آغاز حصر خانگی آنها منتشر شد. "حق حاکمیت مردم، احترام به کرامت انسانها، عدالت، آزادی و برابری" از جمله اصولی بودند که دراین منشور بر رعایت آنها تاکید شده بود.