توانمندسازی توانخواهان در آلمان
۱۳۹۶ آبان ۲, سهشنبهتازهترين آمارها نشان ميدهند كه حدود ۱۰ درصد از كل جمعيت اروپا به عنوان توانخواه به رسميت شناخته شدهاند. طبق قانون آلمان، توانخواه به كسی گفته ميشود كه كارآيی بخشی از تن يا روان او نسبت به سن و سالش، دستکم ۵۰ درصد و برای مدت بیش از شش ماه محدود و دچار مشكل شده باشد و این وضع، جلوی فعاليت و مشاركت او در محيط اجتماعی را بگیرد.
آمار نشان ميدهد كه تنها چهار درصد از كل توانخواهان، معلول زاده شدهاند. به این ترتیب، توانخواهی واقعیتی است که هر آن میتواند گريبان افراد تندرست جامعه را بگيرد. بر همین اساس اين مشكل به كل جامعه مربوط ميشود.
نمونههايی از تسهيلات حقوقی
قانونگذاران آلمان يكی از قوانین دوازدهگانه بيمهها و كمكهای اجتماعی را به امور توانخواهی و توانبخشی اختصاص داده و كوشيدهاند با اهرمهای حقوقی، پشتيبانی از معلولان و مشاركت و فعاليت اجتماعی آنها را استحكام بخشند.
نهادها و شركتهای آلمانی كه كاركنانشان بيش از ۲۰ نفر باشند، موظفند حداقل ۵ درصد از همکاران خود را از ميان توانخواهان انتخاب كنند؛ در غير اين صورت بايد مالياتی را كه از سوی "اداره امور پشتيبانی از توانخواهان" تعيين میشود، بپردازند تا این مبلغ برای كاريابی و مناسبسازی امور معلولان مصرف شود.
كارفرمايان شركتها و سرپرستان نهادها موظفند كه موسسه زيردست خود را تا جايی كه امكان دارد برای توانخواهان مناسبسازی كنند. راههای آسانرو، آسانسورها، كامپيوترهای ويژه و صندليهای راحتی پزشكی نمونههايی از اين مناسب سازيها هستند.
توانخواهان در مقايسه با كاركنان ديگر، سالانه ۵ روز بيشتر مرخصی دارند و مجازند دو سال زودتر از زمان تعيينشده و رسمی، بازنشسته شوند.
افزون بر اينها بيمههای درمانی و اجتماعی بايد در موقع لزوم و بر حسب تقاضای كاربر، تسهيلات ويژهای در اختيار توانخواهان بگذارند تا موانع موجود بر سر راه مشاركت اجتماعی آنها هرچه كمتر شوند. عصای نابينايان، دوربينهای ويژه كمبينايان، صندليهای چرخدار و بودجه ماهانه برای استخدام دستيار و پرستار از جمله این كمكها به شمار ميروند.
چند آمار جالب
هم اكنون حدود هفت ميليون و ۵۰۰هزار نفر در آلمان كارت ويژه توانخواهی دارند كه ۹درصد كل جمعيت آلمان را تشكيل ميدهند. یک چهارم اين تعداد، معلولان ۱۰۰درصدی و یک سوم آنها معلول ۵۰درصدی هستند. آمارها، تصوير كليشهای جامعه یعنی این که معلولیت تنها محدود به صندلی چرخدار است، تایید نمیکنند چرا که كمتر از يك چهارم توانخواهان در چنین گروهی میگنجند. يك چهارم توانخواهان مشكلات درونبدنی (ستون مهرهها، كليه، قلب و ...) دارند، ۵ درصد آنها نابينا و ۴ درصد ناشنوا يا كمشنوا هستند. معلولان ذهنی نیز نزدیک ۲۰ درصد كل توانخواهان را تشكيل ميدهند.
آمار افزون بر اينها نشان ميدهد كه يك سوم توانخواهان آلمان بيش از ۷۵ سال دارند. ۴۶ درصد آنها در سنین ۵۵ تا ۷۵ ساله هستند و تنها ۲درصدشان كمتر از ۱۸ سال دارند. به اين ترتيب معلوليت با پيشرفت سنی و فرسودگی بدن، ارتباط مستقيم دارد. حدود ۸۳ درصد از معلوليتها پيامدهای بيماريهايی هستند كه هركسی ممكن است به ويژه در میانسالی یا کهنسالی به آنها دچار شود.
هم اكنون در آلمان شش و نيم درصد كاركنان ادارهها و نهادهای دولتی از ميان توانخواهان انتخاب شدهاند. همزمان ۴درصد كاركنان شركتها و موسسات خصوصی توانخواه هستند.
آلمان در مقايسه با ايران
آماری رسمی و تایید شده در ایران از میزان توانخواهان و تفکیک نوع توانخواهی وجود ندارد. برآوردهای غیررسمی بیانگر معلولیت ۱۱درصد جمعیت ایران هستند.
درحاليكه مشکلات توانخواهان اروپايی بيشتر شخصی هستند، يك توانخواه ايرانی افزون بر مشكلات شخصی با معضلات اجتماعی هم روبروست. اگر توانخواه آلمانی از پشتيبانی حقوقی دولتی و حمایت و همراهی فرهنگی مردم برخوردار است، توانخواه ايرانی بايد به دلسوزی افراد بسنده کند. برای نمونه، معلولی كه در آلمان ثبت ميشود و كارت ويژه دريافت ميكند، ميتواند به صورت رايگان از متروها و قطارهای مخصوص مسیرهای کوتاه استفاده كند و برای مسافتهای دور نیز يك نفر را به رايگان همراه خود داشته باشد. اهمیت این امتیاز در این است که قطار و مترو در آلمان، وسيله نقليه عمومی اصلی است. این كارت ويژه در ايران به توانخواه تنها امكان ميدهد بليط نيم بهای هواپيماهای داخلی را بخرد.
نمونه ديگر تسهيلات اداری است. در صورتی كه در ايران تازه قرار شده توانخواهانی كه در ادارههای دولتی کار میکنند، پس از تصويب قانون ويژه توانخواهان، اجازه پيدا كنند پنج سال زودتر از سایرین بازنشسته شوند. افزون بر اين تا كنون هيچ قانونی در پشتيبانی از مناسبسازی ويژه معلولان در ایران تصويب نشده است كه مثلا رفت و آمد توانخواه به محل كار را آسان كند.
سخن پايانی
معلوليت مشكل بخشی از جامعه نيست بلکه به كل جامعه مربوط ميشود و میتواند در کمین هر کسی باشد. تنها فرق توانخواهان با ديگر افراد در اين است كه آنها سهم كمتری از تواناييهای طبيعی انسانی در اختيار دارند. اگر جامعه به آنها امكان دهد كه از اين سهم حداكثر بهره را ببرند و اين سهم را به بهترين وجه مديريت كنند، چه بسا در بخشهايی از فعاليتهای فردی یا مشاركتهای اجتماعی از ديگران پيشی هم بگيرند.
بيهوده نيست كه سروده ماندگار "بنی آدم اعضای يك پيكرند" سعدی را بر سر در سازمان ملل متحد حك كردهاند.