تلاشی برای رهیابی به زوایای ناشناخته شخصیت امکلثوم
۱۳۹۷ خرداد ۱۵, سهشنبهاز زندگی امکلثوم، "کوکب الشرق" (ستاره خاورزمین)، اطلاعات کمی در دست است. حتی تاریخ تولد او هم بهدرستی معلوم نیست. بر اساس منابع گوناگون بین سالهای ۱۸۹۸ تا ۱۹۰۴ در روستای طمای الزهایره، نزدیک سنبلاوین در استان دقهلیه بین قاهره و اسکندریه به دنیا آمد.
پدرش مؤذن مسجد روستا بود و هزینهی زندگی خانوادهاش را از طریق خواندن اشعار مذهبی در جشنهای مذهبی تامین میکرد. میگویند که پسرش او را در آوازخوانی همراهی میکرده و زمانی که پسر نمیتوانسته، او دختر کوچکش امکلثوم را با خود میبرده.
از دیگر اطلاعاتی که در بارهی "ستاره خاورزمین" وجود دارد که معلوم نیست شایعه است یا واقعیت، کمکهای میلیونی او به سازمانهای دولتی و بنگاههای خیریهی مصری، استفاده از پاسپورت دولتی و استفاده از اسکورت نظامی برای بدرقهی او در کشورش است.
فروش بیش از ۸۰ میلیون صفحه، لذت روحی صدها میلیون تماشاچی در کنسرتهای زنده یا در سینما و تلویزیون و بدرقهی چهار میلیونی تابوتش، رکوردی جهانی بهشمار میرود.
نخستین تلاش یک فیلمساز برای شناخت امکلثوم
۴۰ سال پس از مرگ این ستارهی مصری و برای نخستین بار یک زن هنرمند ایرانیتبار آمریکایی تلاش کرده که به زوایای ناشناختهی شخصیتش راه بیابد. نتیجهی تلاش شیرین نشاط فیلمی سینمایی است با عنوان "در جستجوی امکلثوم" که از روز هفتم ژوئن با حضور کارگردان در سینماهای آلمان اکران میشود.
نشاط تا چه حد موفق به شناخت امکلثوم شده، در طول ساختن این فیلم به چه نتایجی رسیده، چه آموخته، چه مشکلاتی داشته و چرا اصولا به فکر ساختن فیلم در بارهی امکلثوم افتاده و زندگی اسطورههای دیگر موسیقی را به تصویر نکشیده است؟ شیرین نشاط در گفتوگو با دویچه وله از جمله به این پرسشها پاسخ میدهد.
دویچه وله: خانم نشاط، اگر الان با یک تهیه کننده قرار میداشتید و باید او را برای ساختن فیلم "در جستجوی امکلثوم" قانع میکردید و فقط دو وقیقه وقت داشتید، چه میگفتید؟
شیرین نشاط: "در جستجوی امکلثوم" روایت کنجکاوی یک زن هنرمند ایرانی تبعیدی است در بارهی شخصیت امکلثوم و موفقیت او به عنوان مطرحترین هنرمند خاورمیانه در قرن بیستم. در واقع پرتره دو زن در دو دورهی متفاوت و در شرایط متفاوت است. یکی از آنها ایرانی است که برای شناخت خودش تلاش میکند و دیگری زنی اسطورهای که برای شناخت او هیچگونه اطلاعات موثقی در دست نیست.
میتوان گفت که محور اصلی داستان، زن بودن و هنرمند بودن در جوامع مردسالار است، اینکه زنان برای موفق شدن در این جوامع چه بهایی باید بپردازند.
آیا رگههایی از اتوبیوگرافی خودتان هم در این فیلم وجود دارد؟
بله. بخشهایی از آن بر اساس تجربیات خودم است به عنوان یک زن شرقی که همیشه یک زندگی غیرسنتی داشته و با یک بچه همواره به دنبال کارهای هنری بوده. برای من مهم بود که بدانم امکلثوم چگونه توانست به این حد از شهرت و محبوبیت برسد.
به هدفتان رسیدید؟
تا حدودی
چرا الان به فکر ساختن این فیلم افتادید و مثلا بیست سال پیش اقدام نکردید؟
فعالیت هنری من از آغاز تا امروز به نوعی با مسائل فرهنگی، اجتماعی یا سیاسی ایران مرتبط بوده. یک زمانی، پس از این همه سال دوری از ایران، زندگی نوستالژیک برایم خسته کننده شد و تصمیم گرفتم که مسیر کارهای هنریام را کمی تغییر بدهم و فقط بر روی ایران متمرکز نباشم. علاوه بر این من در کارهای هنریام به زنانی که شخصیتی والا و زندگی غیرمتعارفی داشته یا دارند پراختهام؛ مثل فروغ فرخزاد یا شهرنوش پارسی پور. و نکتهی دیگر اینکه در کارهایم موسیقی نقش چشمگیری داشته و دارد. به نظرم رسید که ام کلثوم ویژگیهای لازم را برای گرفتن فاصله از ایران را داشت.
ماریا کالاس یا میریام ماکبا (خواننده نامدار آفریقای جنوبی) هم ویژگیهای مشابهی داشتهاند. چرا امکلثوم را انتخاب کردید؟
هشت سال پیش بهمن کیارستمی و من در یک جشنواره فیلم بودیم. یک شب جایی نشسته بودیم که ترانهای از امکلثوم پخش شد. من گفتم که به صدای این زن علاقه شدیدی دارم. من از بچگی با موسیقی او آشنا شدم، به خاطر دارم که در فروشگاهها یا در اتوبوسها موسیقی او پخش میشد. بهمن پرسید که چرا فیلمی در باره زندگی او نمیسازم؟ اول فکر کردم که این کار را باید یک فیلمساز عرب انجام دهد، ولی بعد نظرم عوض شد.
به نظرتان کدام ویژگی امکلثوم برجستهتر است؟
این زن علاوه بر شخصیت محکمی که داشت، قادر بود میلیونها نفر در کشورهای مختلف را به شوق و شادی وادارد و آنها را آنچنان به وجد بیاورد که به خلسه بروند. او قادر بود هر طور که میلش میکشد با احساسات شنوندههایش بازی کند، احساسات آنها را کنترل کند. کار هر کسی نیست.
امکلثوم انسان سرد و خشکی به نظر میرسد و در بارهی زندگی شخصی او اطلاعات زیادی موجود نیست. شایعات پراکنده ولی زیاد است، مثلا در رابطه با تمایلات جنسی او، که برخی معتقدند او نمی خواست فقط در یک رابطه زناشویی باشد بلکه به روابط آزاد علاقهمند بود، بعضیها هم بر این نظرند که او همجنسگرا بوده.
در این زمینه شما به چه نتیجهای رسیدید؟
در گفتوگوهای طولانی با بستگان امکلثوم در مصر به این نتیجه رسیدم که او مایل نبوده، دیگران از زندگی شخصی او سر در بیاورند. او میخواست که فقط به عنوان یک هنرمند مطرح باشد و حتی شرایط را طوری فراهم کرده بود که پس از مرگش هم تنها همان تصویری که ما از او بر صحنه در ذهنمان داریم باقی بماند.
متاسفانه خیلی از ما عادت داریم که وقتی یک زن به جایگاه والایی میرسد، در پی ویژگیهای شخصی او خارج از صحنهی هنر بگردیم؛ میخواهیم بدانیم چه میخورد، چه مینوشد، با چه کسانی رابطه دارد و غیره.
شما تا چه حد به اطلاعاتی در بارهی زندگی خصوصی او دست یافتید؟
من هر چه تلاش کردم که بروم زیر پوست این زن، موفق نشدم. همین باعث شد که ما، یعنی من و شجاع آذری، به جای روایت داستان زندگی ام کلثوم یا داستانی بر مبنای زندگی او، به شیوهی داستان در داستان روبیاوریم.
کل کار چقدر طول کشید؟
از ایده تا آخرین برش بیشتر از شش سال.
در این مدت، علاوه بر افزایش تجربه در زمینهی فیلمسازی، چیز دیگری هم آموختید؟
خیلی.
مثلا؟
مثلا اینکه من گاهی اوقات با شکستهای کوچکی در زندگی مواجه میشوم، طوری که احساس ضعف میکنم. فهمیدم که من با امکلثوم خیلی تفاوت دارم، او صد در صد انرژیاش را صرف کارش میکرد. فهمیدم که برای رسیدن به این جایگاهی که او داشته و دارد، برای تبدیل به اسطوره شدن، باید طور دیگری زندگی کرد، باید از خیلی چیزها گذشت. متوجه شدم و پذیرفتم که من در مقایسه با او یک هنرمند عادی هستم و حاضر نیستم که به خاطر هنرم از زندگی خانوادگی بگذرم، من بخشی از وقتم را صرف خانواده، مخصوصا صرف فرزندم کرده و میکنم.
مشکلی در رابطه با کپیرایت، در زمینهی موسیقی، تصویر یا زندگینامه او نداشتید؟
خانوادهی امکلثوم بعد از فوت او به شهرشان برگشتند و یک زندگی عادی دارند. با آنها مشکلی نداشتیم. اما موسیقی مشکلزا بود. البته ما از همان آغاز کار قصد نداشتیم که از صدای امکلثوم استفاده کنیم چون کیفیت صدابرداری در آن زمان خوب نبوده و به درد فیلم سینمایی امروز نمی خورد. ما با کمک آهنگساز فیلم امین بوهافا از صدای خوانندهی مصری مروان ناگی استفاده کردیم. در ارکستری هم که آهنگها را مینواخت، چند هنرمند همراه امکلثوم هم بودند.
عمدهترین مشکلاتی که هنگام تولید داشتید چه بود؟
مشکل زیاد بود. در همان قدم اول، تامین هزینهی یک فیلم سینمایی در بارهی یک خوانندهی مصری، آن هم به شیوهی فیلم در فیلم که یک زن ایرانی در مرکز ثقل آن باشد، کار سختی بود.
مشکل دیگری که داشتیم این بود که نقش زن فیلمساز را قرار بود یک بازیگر توانای ایرانی ایفا کند اما چند روز پیش از آنکه کلید بزنیم کنسل کرد.
در تمام مدت این شش سالی که من با شجاع آذری و دیگر دوستان، از جمله احمد دیبا و ژان کلود کاریر که در سناریونویسی همراه ما بودند، برای تولید این فیلم تلاش کردیم، اطمینان نداشتیم که بتوانیم آن را به پایان برسانیم. مخصوصا اینکه ما ناچار شدیم فیلم را در مراکش بسازیم.
چرا در مراکش؟
دولت مصر به ما اجازه فیلمبرداری نداد.
به چه دلیل؟
دلایلش را فقط خودشان می دانند.
حتما در این مدت بارها ترانههای امکلثوم را شنیدهاید. آیا یکی از آنها در ذهنتان مانده که مثلا در منزل زمزمه کنید؟
متاسفانه من زبان عربی نمیدانم. ولی هنوز با کمال میل ترانههای عربی، مخصوصا ترانههای ام کلثوم را گوش میدهم.
به نظر شما چرا سینمادوستان جهان باید فیلم "در جستجوی ام کلثوم" را ببینند؟
برای اینکه ببینند، زنی مصری در دهههای گذشته قادر بوده با این صدا و با این شکل و شمایل و با این انرژی میلیونها نفر از قشرهای مختلف را مجذوب کند و به خلسه ببرد، برای اینکه بدانند که چهار میلیون نفر برای مراسم خاکسپاری یک زن هنرمند حضور داشتند و اشک ریختند، برای اینکه دریابند، آن تصویری که امروز از آن گوشهی دنیا به ما میرسد واقعیت مطلق آن جامعه یا جوامع مشابه آن نیست، و برای اینکه با گوشههایی از تاریخ مصر، حدود ۷۰ سال آن، آشنا شوند.
این فیلم مخاطبان مشخصی دارد؟
راستش اوایل فکر میکردم که این موضوع باید برای غربیها جذابیت بیشتری داشته باشد، ولی به مرور، مخصوصا در این مدتی که فیلم در جاهای مختلف اکران میشود، متوجه شدم که غربیها، در آن حدی که من گمان میکردم، علاقهای به این موضوع یا این گونه فیلم ندارند. البته هنوز زود است که در این باره نظر نهایی را داد چون نمایش فیلم ادامه دارد.
واکنشهای تاکنونی چگونه بوده؟
"در جستجوی امکلثوم"، مثل فیلم قبلیام "زنان بدون مردان"فیلم خاصی است، یک اثر هنری با المانهای سورئالیستی، و در نتیجه واکنشها خیلی متفاوتند. بعضیها آن را به شدت دوست دارند و برخی هم اصلا خوششان نمیآید.
آنچه که شما خلق میکنید، به نوعی به دنیای سیاست تنه میزند. می توانیم بگوییم که شما یک هنرمند سیاسی هستید؟
آثار من سیاسی نیستند.
ولی شما در باره مسایل سیاسی روز هم اظهار نظر میکنید.
مثلا؟
آخرین مورد، همین نامهای که با ۱۷۰ نفر دیگر به خانم موگرینی برای ماندن اتحادیه اروپا در برجام منتشر کردهاید.
من سیاسیکار نیستم، شعار سیاسی ندارم و این هم یک موضوع سیاسی صرف نیست، بلکه مشکلی است که ملت ایران را به شدت تحت تاثیر خود قرار داده و میتواند آب به آسیاب جنگطلبان در ایران و کشورهای دیگر بریزد. من نگران ملت ایران هستم و فکر میکنم که با این اقدام میتوانم در این زمینه، هر چقدر هم کوچک، تاثیرگذار باشم.
برخی از تبعیدیان معتقدند که این اقدام میتواند به نفع جمهوری اسلامی تمام شود.
من هم یک تبعیدی هستم، هنرمندی با آگاهی سیاسی که به حقوق بشر اهمیت میدهد. ولی آگاهی سیاسی داشتن یک چیز است و فعالیت سیاسی کردن یک چیز دیگر. اگر فعالیت برای جلوگیری از بدترشدن وضعیت ملت ایران، فعالیت برای دوام جمهوری اسلامی محسوب میشود، باید ریشه این مشکل را در جای دیگری جستجو کرد.
شما شهروند آمریکا هستید. کارنامهی رئیس جمهور ترامپ را چگونه ارزیابی میکنید؟
انتخاب دونالد ترامپ بدترین اتقافی بود که میتوانست برای آمریکا یا شاید بشود گفت برای تمام دنیا بیافتد. آدمی مشکلساز است. امیدوارم که هر چه زودتر این چند سال هم بگذرد و در انتخابات سال ۲۰۲۰ قال این قضیه کنده شود.