تغییر مدیر صدا و سیما؛ درگیری توأمان مدیریتی و سیاسی
۱۳۹۵ اردیبهشت ۲۳, پنجشنبهآیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران با پذیرش استعفای محمد سرافراز، در حکمی عبدالعلی علیعسگری را به ریاست سازمان صدا و سیما منصوب کرد. این حکم پایانی بود بر ماهها شایعه و خبر تایید نشده از بحرانی که گریبان مدیریت تنها رادیو و تلویزیون ایران را در بر گرفته بود.
محمد سرافراز دو سال پیش در آبان ۱۳۹۳ ریاست صدا و سیما را از عزتالله ضرغامی تحویل گرفت. شعار او در آغاز مدیریتش بر این رسانه بیرقیب ایران، "جوانگرایی و چابکسازی" بود. در پناه همین شعار بود که سرافراز دست به جابهجاییهای گسترده زد و در اولین این جابهجاییها علیعسگری را از معاونت فنی سازمان صدا و سیما برکنار کرد.
بیشتر بخوانید: عبدالعلی علیعسگری به ریاست صدا و سیما منصوب شد
حالا کمتر از دو سال بعد از آن روز، علیعسگری جانشین سرافراز در مدیریت صدا و سیما شده است. این آیا یک نشانه است یا هشدار؟ آیا رهبر جمهوری اسلامی با این انتخاب میخواسته پیامی را منتقل کند؟ در این صورت باید بپذیریم که دوران ضرغامی دوباره در صدا و سیما تکرار خواهد شد؟
علی اصغر رمضانپور معاون پیشین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت خاتمی در گفتوگو با دویچهوله به این پرسشها پاسخ داده است. او معتقد است در تنش میان نیروهایی که از طرف سرافراز آمدند و مدیران قدیمیتری که از طرف ضرغامی در این سازمان مانده بودند، مدیران ضرغامی بودند که توانستند نظر رهبر جمهوری اسلامی را جلب کنند و نتیجه این بود که خامنهای استعفای سرافراز را پذیرفت.
اما این ماجرا تنها بعد سیاسی ندارد بلکه به نحوه مدیریت سرافراز نیز بر میگردد. به اعتقاد رمضانپور، سرافراز ضعفهای مدیریتی زیادی داشت که در نهایت و در پیوند با تنش بین جناحها منجر به کنارهگیری او شد.
از جمله ضعفهای مدیریتی سرافراز به نظر رمضانپور، نداشتن یک شخصیت مقتدر است؛ اشکالی که در زمان مدیریت او بر بخش برونمرزی صدا و سیما نیز به وضوح آشکار بود. در حقیقت میتوان گفت سرافراز بخشی از بحرانهای بخش برونمرزی صدا و سیما را با خود به داخل این سازمان آورد.
البته این تحلیلگر سیاسی اضافه میکند که "دعوای مدیریتی در ایران فقط وقتی جدی میشود که یک پیوند سیاسی هم داشته باشد". بعد سیاسی این ماجرا نیز به تغییر و تحولاتی بر میگردد که سرافراز در دوران کمتر از دوساله ریاستش بر صدا و سیما انجام داد.
از جمله میتوان به ادغام چند شبکه تلویزیونی به دلیل مشکلات مالی، تغییر گسترده مدیران ارشد، به کار گماردن دوباره کسانی که ضرغامی آنها را برکنار کرده بود از جمله علی اصغر پورمحمدی در سمت معاونت تلویزیون و نیز رودررویی مستقیم سرافراز با اطلاعات سپاه پاسداران در ماجرای شهرزاد میرقلیخان اشاره کرد.
رودررویی با سپاه پاسداران
شهرزاد میرقلی خان شهروند ایرانی مقیم آمریکا در سال ۲۰۰۷ (۱۳۸۶) به اتهام صدور تجهیزات نظامی از جمله خرید وارسال سه هزار دوربین دید در شب به ایران بازداشت و در آمریکا زندانی شد.
او در سال ۲۰۱۲ آزاد شد (۱۳۹۱) و پس از بازگشت به ایران به عنوان مدیر روابط بینالملل پرستیوی، شبکه برون مرزی صداو سیما منصوب شد. پس از انتصاب محمد سرافراز بهعنوان رئیس سازمان صدا و سیما در سال ۱۳۹۲، او میرقلی خان را بهعنوان بازرس ویژه خود منصوب کرد.
شهرزاد میرقلیخان اما در دیماه ۱۳۹۴ به طور ناگهانی از ایران خارج شد و به مسقط پایتخت عمان رفت و در آنجا گفت بر اثر فشار نهادهای امنیتی مجبور به ترک ایران شده است.
محمد سرافراز رئیس صدا و سیما نیز در اقدامی کمسابقه خروج مدیرش از ایران را ناشی از فشارهای دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی دانست و گفت اتهامات و برچسبهایی که در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی در مورد میرقلیخان مطرح شده مانند جاسوسی، اختلاس، عامل نفوذی و داشتن روابط نامشروع، ناشی از "بداخلاقی" است.
سرافراز همچنین گفت "افرادی با سابقه امنیتی و دسترسی به اطلاعات در حال عملیات روانی علیه صدا و سیما هستند".
علی اصغر رمضانپور درباره این ماجرا میگوید: «آن چیزی که ما در جریان این اختلافات شاهدش بودیم، اختلاف بین دو نهاد امنیتی و نظامیست که هر دو آنها به رهبری جمهوری اسلامی نزدیک هستند. یعنی اختلاف بین منتقدین یا جناحهای دور از رهبری جمهوری اسلامی با آقای سرافراز نیست بلکه یک اختلاف داخلی است بین نهادهای امنیتی که منتقد سرافراز بودند و نهادهای امنیتی که حامی او بودند و در نهایت من میتوانم بگویم آن بدنه اصلیتر سپاه که از آقای ضرغامی و مدیران دوره او حمایت میکرد به کار برگشتند.»
مقابله با دولت روحانی
نزدیک به یک ماه پس از حصول توافق اتمی ایران با شش کشور جهان، در مرداد ماه ۱۳۹۴، محتوای سخنان عباس عراقچی سرتیم مذاکره کننده اتمی ایران در یک جلسه خصوصی و محرمانه با مدیران صدا و سیما بر روی سایت این سازمان منتشر شد.
عراقچی در این سخنان از جمله برنامه اتمی ایران را "خسرانی بزرگ" از نظر اقتصادی خوانده و به نگرانیهایی که مقامات جمهوری اسلامی از حمله آمریکا به ایران داشتهاند، اشاره کرده بود.
هرچند این خبر با اعتراض رسمی وزارت امور خارجه کوتاه مدتی پس از انتشار از روی سایت صدا و سیما برداشته شد اما بسیاری از سایتهای دیگر آن را بازنشر کردند و عراقچی نیز این کار را "غیر اخلاقی و غیر حرفهای" خواند.
چند ماه بعد در شب یلدا، عادل فردوسیپور مجری برنامه پربیننده نود، اعلام کرد که مصاحبهای "فوتبالی و ورزشی" با محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران انجام داده اما مدیران صدا و سیما "صلاح ندانستهاند" که این مصاحبه پخش شود.
این دو اقدام صدا و سیما به اضافه جهتگیریهای مشخصا منفی این رسانه در جریان به ثمر رسیدن توافق اتمی، سرافراز را بیش از پیش مقابل دولت روحانی قرار داد.
علی اصغر رمضانپور اما میگوید ماجرا فقط رویارویی سرافراز با دولت روحانی نیست بلکه او به دلیل این که همیشه در بخش برونمرزی صدا وسیما کار کرده "پیچیدگیهای مدیریت سیاسی و فرهنگی در ایران را خوب نمیشناخت".
رمضانپور به اعتراض یک نماینده اصولگرای مجلس که در شواری نظارت بر صدا و سیما عضویت دارد نسبت به عملکرد سرافراز اشاره کرده و نتیجه میگیرد: «درست است که در سطح بالای سیاسی درایران همیشه تنش وجود دارد، ولی شما باید بتوانید ارتباط کاری خودتان را با جناحهای مختلف حفظ بکنید که از این نظر آقای سرافراز اصلا موفق نبود. نه تنها ارتباطش با دولت آقای روحانی، بلکه ارتباطش را با جناحهای دیگر در درون سیستم فرهنگی و سیاسی ایران هم نتوانست سازمان دهد.»
"خانه از پایبست ویران است"
سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی که نام جدید رادیو و تلویزیون ملی ایران پس از انقلاب اسلامی سال ۱۳۵۷ است، تا کنون ۸ مدیر به خود دیده است: صادق قطبزاده، عبدالله نوری و محمد محتشمیپور به طور مشترک، محمد موسوی خوئينیها، محمد هاشمی، علی لاریجانی، عزتالله ضرغامی، محمد سرافراز و عبدالعی علیعسگری. اما رویه و مشی این سازمان در تمام این ۳۷ سال تغییر اساسی نکرده است.
بیشتر بخوانید:"مافیای قدرتمند" در "صحنه مقدس تلویزیون اسلامی"
حالا با روی کار آمدن علیعسگری، به نظر رمضانپور این سازمان دوباره یک بازگشت به دوران ضرغامی را تجربه خواهد کرد چرا که به نظر او مدیر کنونی از نظر خط سیاسی و مدیریتی به ضرغامی نزدیک است.
مشکلات این سازمان اما با این تغییر مدیریت کمتر نخواهد شد. رمضانپور میگوید: «ریشه بحرانی که الان صدا و سیما از آن رنج میبرد به سیاست گسترده سانسور هم در خبر و هم در تولید برنامه برمیگردد و نیز سیاست گسترده سیاسیکردن همه برنامههای اجتماعی و فرهنگی و حتی سرگرمی و سیاست گسترده جداکردن بدنه تولیدی صدا و سیما از سینما و فرهنگ ایران. یعنی صدا و سیما خودش را بهعنوان یک جزیره تحت کنترل مستقل از حوزه اجتماعی و فرهنگی در ایران تعریف میکند و همین باعث میشود ارتباط نزدیکی با مخاطبین خود نداشته باشد. بنابراین در چنین فضایی بعید به نظر میآید که صدا و سیما بتواند جنگ حرفهای خودش را با ماهوارههای خارجی و شبکههای رقیب، با پیروزی به سرانجام برساند. بهطور خلاصه میتوانم بگویم چندان دورنمایی نیست که آقای علیعسگری بتواند مشکلی را از صدا و سیما حل کند فقط شاید بتواند بعضی از بحرانهای مدیریتی موجود را کنترل کند.»