برای بستن شرق فقط دنبال بهانه بودهاند • مصاحبه
۱۳۸۶ مرداد ۱۵, دوشنبهگفتوگوی ما با عیسی سحرخیز:
به اصرار بر انجام جرم اشاره کردید در مورد روزنامه شرق، ولی اگر منظور مصاحبه با خانم ساقی قهرمان است، این مصاحبه چیزی ندارد که بخواهند روی آن انگشت بگذارند و یک روزنامه را تعطیل و کارکنانش را به خیابان بفرستند؟
عیسی سحرخیز: ببینید وقتی که یک روزنامهای در ایران منتشر میشود، مهم نیست که چه چیزی مینویسد، چقدر به قانون التزام دارد، و حتی لازم نیست که هرنوع بازی را که درآوردند بپذیرد و خودش را درگیر سانسور و خودسانسوری شدید بکند، مسئله این است که روزنامه را و رویکردش را و تیمی که در آن مشغول کار هست را نگاه میکنند، و دنبال یک بهانه هستند برای زدن روزنامه. و میخواهند یک پوست خربزه ای زیرپای کسی بیافتد و بامغز زمین بخورد و آنها هم از این وضعیتی که پیش آمده استفاده کردهاند. درست است که در روزنامه شرق یک مصاحبه ای شده با خانم ساقی قهرمان اما وقتی شما این حادثه را نگاه میکنید، و آن چیزی را که روزنامه کیهان امروز نوشته، میفهمید که فقط بحث مطالب روزنامه و رعایت قانون و حتی سانسور و خود سانسوری نیست، دیگران تفاسیر مختلفی را از آن دارند. از جمله روزنامه کیهان امروز ایشان را یک زن ضدانقلابی، فراری و عضو سازمان سیا خوانده. اما به نظر من حتی نباید توجه کرد به این چیزی که روزنامه کیهان نوشته.
باید توجه کرد که در صحنه سیاسی ایران، غیر از انتخابات مجلس هشتم، بحث خبرگان بالا گرفته و مباحثی که در روزنامه شرق پیش از شروع دوره مجلس خبرگان در رابطه با هاشمی نوشته شده، برای باندی که میخواهد هاشمی نباشد، و اگر توانست مصباح یزدی باشد، وجود روزنامه شر ق بسیار خطرناک است.
به نظر شما آقای سحرخیز روش درست چه هست، آیا باید به این حساب که امروز خانم ساقی قهرمان و فردا نویسنده یا شاعر دیگری مورد اتهام قرار میگیرند، آنهم از طرف روزنامه کیهان که بدلیل زدن اتهامات مختلف حتی مدیر مسئولش به داداسر احضار شده، روزنامه ها چه باید بکنند، که با چنین مشکلاتی روبرو نشوند، آیا باید گردن بگذارند به تهدیدات، و یا اینکه راه خودشان راپیش بگیرند، به قیمت اینکه تعطیل شوند؟
در فضای کنونی دو دیدگاه اصلی و دو بحث اصلی وجود داشته، گروهی مانند من و دوستانم بحث شان این هست که در این شرایط دیگر نمیتوان روزنامه درآورد. در این روزنامه حتی اگر ورزشی، اجتماعی و فرهنگی هم باشد، چونکه روی اسامی حساس هستند ونیت خوانی میکنند و انگیزه جویی میکنند، پس روزنامه را توقیف خواهند کرد. و چون روزنامه را نمیتوانی منتشر کنی و حرف خودت را بزنی، بخشی از مردم را هم درواقع میشود فریب داد که فکر کنند که فضای آزاد برای انتشار روزنامه و کار روزنامه نگاری مستقل و آزاد وجود دارد. دوستان دیگری بودند که فکر میکردند که باید سیاست بقاء را دنبال بکنند و به حداقل ها راضی بشوند، برخوردهایی که با دو روزنامه هم میهن و شرق در این یکی دوماهه اخیر اتفاق افتاده و فضایی که دارد سنگین میشود، آن رویکرد اول را که در فضای کنونی ایران باید روزنامه نگاری را بوسید و کنار گذاشت را تقویت میکند.
یعنی به نظر شما روزنامه ها باید پیشاپیش خودشان، خودشان را تعطیل کنند؟
من نمیخواهم بگویم که حتما این چیزی است که من میگویم. من میگویم این نگاه تقویت شده با حوادثی که اتفاق افتاده. به هرحال در فضای کنونی هم تعدادی از روزنامه ها منتشر میشوند. روزنامه نگاران مشغول به کار هستند، ولی شخص من و دوستانی که این نگاه را دارند، فکر میکنند که هویت افراد و هویت نشریات بسیار مهم است اگر سحرخیز و افراد دیگر آن چیزی را که باور دارند ننویسند، و در یک فضای سانسور و خود سانسور چیز دیگری را بنویسند، مردم نمیدانند چه چیز سانسور شده، چه چیزی خود سانسوری شده. الان فضای رسانه ای صوتی و تصویری هم به کمک آمده و بسیار با شدت بیشتری دارد وارد عمل میشود، انسان میتواند حرف خودش را بجای آنکه مکتوب کند، بصورت شفاهی بیان کند. من نگاهم بر این است که باید این فضاها را درست کنیم. مردم اگر ببینند که روزنامه ای وجود ندارد، و منتشر نمیشود، درخلاء که زندگی نخواهند کرد. یا به شایعات و شنیده های از یکدیگر بسنده خواهند کرد، یا دنبال رسانه های دیگری خواهند رفت که حجمی از نیاز اطلاع رسانی آنها برطرف میکنند.
باور من این است که اگر یک اقدام دست جمعی صورت بگیرد و همه بگویند در این فضا ما نمیتوانیم کار کنیم، الی اینکه یک تضمین هایی برای کار به ما بدهید، آن موقع حاکمیت عقب نشینی خواهد کرد. با تیغی که حاکمیت برداشته و بر گردن روزنامه ها گذاشته، من فکر میکنم که رویکردی که این تصور را داشته باشد تقویت خواهد شد.
آقای سحر خیز شما عضو انجمن دفاع از آزادی مطبوعات هستید و انجمن صنفی روزنامه نگاران با دیدی که شما دارید، چگونه میتوانید از وظیفه ای که برعهده گرفته اید دفاع کنید؟
طبیعتا ما در انجمن دفاع از آزادی مطبوعات هرنوع نقض قانون، نقض قانون مطبوعات، نقض قانون اساسی و نقض اعلامیه جهانی حقوق بشر و کنوانسیون های مربوطه را که ایران به انها متعهد هست را باید استناد بکنیم و این نقض قوانین را بیان بکنیم. و اطلاع رسانی لازم را در این زمینه انجام بدهیم. در داخل انجمن صنفی هم باید روزنامه نگاران به روش های متحد برای رسیدن به یک نوع عملکرد حرفه ای برسند که در آنها بتوانند به طرف مقابل و از جریان آزادی گریز و مطبوعات ستیز امتیاز بگیرند.
اگر این حرکتی که شما میگویید انجام بگیرد و همه روزنامه منتقد خودشان را تعطیل بکنند، ولی در مقابل یک چنین روزی جشن گرفته شود از طرف جریانی که از آن نام میبرید، آنوقت چه؟
این بحث از لحاظ تئوری درست است، ولی جریان مقابل هرچقدر هم ادعا بکند و نشان بدهد که به افکار عمومی بها نمیدهد، اگر در ایران جریان مقابلش روزنامه ای نداشته باشد، و همه یک کار دسته جمعی بکنند، نمیتواند از حرف خودش و از کار خودش دفاع کند. مجبور هست بجای جشن گرفتن، اعلام عزا بکند به اینکه جمع وسیع و اکثریت ملت ایران آنرا نمیپذیرند.
آقای سحرخیزنظر شما در بین همکارانتان تا چه اندازه نمایندگی میشود؟
نظر من نظر محدود و حداقلی هست. ولی روندی که به این دیدگاه میرسد بیشتر بوده. چونکه هیچ امنیت کاری و حرفه ای و اقتصادی برای دوستانی که در چندسال گذشته دائما روزنامه منتشر میکردند وجود ندارد. قرار نیست آنها وارد صحنه ای بشوند که آنها را حذف خواهند کرد. و همانطور که گفتم این نگاه من شاید در زمانی یکی دونفر بیشتر ازش حمایت نمیکردند، ولی روند کنونی نشان میدهد که طرفداران بسیار بیشتری پیدا کرده.