ایران و آیندهی آن در سیاست خارجی آلمان • مصاحبه
۱۳۸۸ مهر ۲, پنجشنبهدویچه وله: آقای سیبویر، به نظر میرسد در آلمان اختلاف نظری میان محافل اقتصادی و سیاسی در مورد ایران وجود دارد. دیده میشود که دولت آلمان در این زمینه درگیر چالش است. شما رابطهی میان اقتصاد و سیاست آلمان را در این عرصه چگونه میبینید؟
آنتونی سیبویر:
در عمل علائق این دو حوزه به طور کامل با هم همخوانی ندارند. آلمان یکی از شریکان تجاری بسیار مهم ایران است و طبیعی است که علائق اقتصادی زیادی در اینجا نقش ایفا میکنند. کالاهایی که به ایران فروخته میشوند، بسیار متنوعاند و طبیعی است که محافل اقتصادی علاقه دارند که در آینده بتوانند همچنان تولیدات خود را به ایران صادر کنند. در سطح سیاسی موضوع به گونهای دیگر است. در این عرصه درست بخاطر برنامهی اتمی ایران و به دلایل سیاسی، باید جلوی تجارت با کالاهایی گرفته بشود که میتوانند در تولید معمولی غیرنظامی در تاسیسات مختلف صنعتی استفاده بشوند، اما همزمان ممکن است که از آنها برای برنامهی اتمیای با اهدافی غیر از اهداف غیرنظامی بهرهبرداری کنند. در نتیجه مدام این پرسش و مشکل بوجود میآید که کدام کالا مشکوک است و باید مانع صدور آن شد. بدین ترتیب بین علائق سیاسی و علائق اقتصادی اختلاف بوجود میآید.و کدام طرف به طور معمول دست بالا را دارد؟
به نظر من در اساس، سیاست دست بالا را دارد. گرچه مواردی بوده که شرکتهای آلمانی به آن بیتوجهی کردهاند. اما اساسا سیاست است که تعیین میکند در کدام چارچوب باید عمل کنند، برای مثال برای کنترل وسایل حمل و نقل.
هماکنون گمانهزنیهایی وجود دارد درمورد ائتلافهایی که ممکن است بین احزاب مختلف آلمان برای تشکیل دولت چهار سال آینده بوجود بیاید. شما فکر میکنید که هرکدام از این ائتلافها چه سیاستی را در برابر ایران اتخاذ خواهد کرد؟
فکر میکنم درحال حاضر در مورد سیاستی که بایست در برابر ایران اتخاذ کرد در میان ائتلافهای بزرگ اجماعی وجود دارد. گمان نمیکنم که ائتلافی متشکل از سوسیالدموکراتها (SPD)، سبزها و لیبرالهای آزاد (FDP) تغییر مهمی را بخواهد ایجاد کند. به نظر من خصوصیت روشن سیاست خارجی آلمان این است که ثابت است و فکر نمیکنم که تحولی خاص در این عرصه صورت بگیرد. احتمال بیشتر آن است که سیاست دولت کنونی آلمان ادامه پیدا کند و در نتیجه ثابت بماند. سیاست صدراعظم، خانم مرکل، در برابر ایران خارج از حزب خودش (حزب دمکرات مسیحی) هم، از سوی احزاب دیگر، قابل قبول بوده است. فکر میکنم احتمال تغییر این سیاست بسیار کم باشد.
تا چه حد سیاست خارجی آلمان متاثر از تحولات درونی اخیر در ایران است یا خواهد بود؟
در اینجا با نگرانی به آنچه در ایران میگذرد، مینگرند. از سویی دیدی محتاط اما مثبت موجود است نسبت به حرکتی که در داخل ایران شکل گرفته است. ازسوی دیگر علاقهی آلمان این است که ثبات در ایران حاکم باشد و این تناقضی را ایجاد میکند. به هر حال به دقت وقایع و تحولات ایران را دنبال میکنند و به تغییراتی که در جهت برقراری ارزشهای سیاسی و اجتماعی دمکراتیک باشند، علاقهمندند. این همه را با خیرخواهی دنبال میکنند.
منتقدان میگویند که موضوع برنامهی اتمی جای زیادی را در سیاست خارجی آلمان اشغال کرده و به مسئلهی حقوق بشر اهمیت چندانی داده نمیشود. شما قضیه را چگونه میبینید؟
در عمل به مسئلهی حقوق بشر نسبت به گذشته اهمیت کمتری داده شده است. مشکل این است که محدودیتی زمانی برای مسئلهی هستهای ایران وجود دارد و اتفاق نظری در شورای امنیت حاصل شده که احتمالا در آیندهی بسیار نزدیک گامهایی تعیینکننده در این زمینه برداشته خواهد شد. برای همین در مورد برنامهی هستهای فشار زمانی وجود دارد و در مرکز توجه سیاست خارجی است. با این حال، موضوع حقوق بشر هم در دستور کار است و حذف نشده، فقط هماکنون کمی در حاشیه قرار گرفته است و من نظر منتقدان را تایید میکنم.
سیاست خارجی آلمان را در متن سیاست خارجی اتحادیه اروپا باید دید؟
کاملا روشن است که سیاست خارجی آلمان در برابر ایران در هماهنگی و توافق با دیگر کشورهای عضو اتحادیهی اروپاست. اینکه برای مثال خاویر سولانا، کمیسر سیاست خارجی اتحادیهی اروپا، در گفتوگوها و رایزنیها دراین مورد دیده میشود، نشانگر همین موضوع است.
مصاحبهگر: كيواندخت قهارى