«الان نه آزادی هست، نه استقلال و نه رشد و ترقی»
۱۳۹۲ دی ۱۵, یکشنبه
گفتوگو با ابوالحسن بنیصدر، نخستین رئیس جمهور ایران در فوریه ۲۰۰۸ بهمناسبت سالگرد انقلاب انجام گرفته است.
آقای بنی صدر نظر شما راجع به انقلاب بهمن چیست؟
در اختیار افراد نیست که بگویند انقلاب بشو و انقلاب بشود. هر جامعه یک ساختی دارد که این ساخت یک زمانی میتواتد نیروهای محرکه را تحمل کند یک وقت نمی تواند. وقتی نتوانست آن نیروهای محرکه فشار میآورند برای تغییر ساخت واین میشود انقلاب.
عوامل انقلاب که جمع شد مانند اندیشه راهنما، نیروها وتفاهم عمومی بر سر آن اندیشه راهنما و یک دیدی از آینده، اینها جامعه را به حرکت در میآورد. انقلاب ایران هم همین طور انجام گرفت. و اولین بار در تاریخ ملتهاست که ملتی در انقلاب شرکت کرد و در آن حرکت گل را به گلوله پیروز کرد. یعنی این انقلاب روش خشونت زدایی داشته و نه خشونت گرایی.
به نظر شما انقلاب چه هدفهایی داشت و آیا به این هدفها رسید؟
هدفهایی که انقلاب داشت استقلال و آزادی و رشد و ترقی و عدالت اجتماعی و معنویتی که اسلام باید جامعه را از آن برخوردار میکرد. الان نه آزادی هست، نه استقلال هست، و نه رشد و ترقی و نه آن اسلام.
چیزی به اسم زور و خشونت بسیار شدید و کور به اسم اسلام الان بر کشور ما حاکم است. و این با هدفهای انقلاب کاملا ضد است. ممکن است شما بگویید که انقلاب به ضرورت به این صورت در میآید که رژیمی ضد خودش پیدا میکند.
ولی در خیلی جاها این تحول انجام گرفت بدون آنکه به ضد خودش بدل شود از جمله در امریکا جنبش آزادی با جنبش استقلال طلبانه توام شد، چون به سلطه انگلستان پایان داد و این مردم سالاری هم ادامه پیدا کرد و استبدادی هم بعدش نیامد.
به نظر شما چه کارهایی را باید در انقلاب میکردید که نکردید و چه کارهایی را کردید که نباید میکردید؟
خود انقلاب مقصر هیچ چیز نیست آن یک تحول و حرکتی است که جامعه برای تغییر ساختار میکند. ما تا کنون در ایران ۳ بار انقلاب کردیم انقلاب مشروطه و جنبش ملی کردن نفت و این انقلاب ۵۷.
هر سه بار در یک کار شکست خوردیم و آن کار ایجاد دولت جدید بود. آن کارهایی که در مرحله اول انقلاب باید انجام میگرفت عبارت از این بود که ستون پایههای استبدادی که دولت بر آن استوار بود را با ستون پایههای حقوق اعم از حقوق ملی و حقوق انسان تغییر میدادند. این کار نشد. و آن ستون پایه هایی که مانند ارتش و دیوانسالاری و دستگاه قضایی و دستگاههای سانسور در انقلاب صدمه دیده بود، اینها با ستون پایههای جدید جانشین شدند و وضعیت بدتر هم شد. و آنچه باید میشد ربطی به انقلاب ندارد و مسئولیت کسانی است که انقلاب واهدافشان را نمیشناختند و حتی نمیدانستند که این دولت مردم سالار را باید چگونه ایجاد کرد . آنها ستون پایههایی را ساختند که من انها را در یک نوشتهای به نام درس استبداد آوردم. که اینها حدود ۱۶ ستون پایه هست که باید تغییر میکرد. متاسفانه این ها نه تنها تغییر نکرد بلکه بازسازی شد و این شد که ما دولت استبداد را بازسازی کردیم.
در دوران ریاست جمهوری سعی کردم که آن ستون پایههای استبدادی را بردارم و این ستون پایههای حقوق را جایش بگذارم. کاری که باید میکردیم این بود که این ستون پایههای استبدادی را بر میداشتیم و کاری که نباید میکردیم این بود که نمیگذاشتیم که مردم جای خود را به کسانی بدهند که قدرت را هدف کردند. این ها میتوانست انقلاب را به هدف خودش برساند.
هنوز هم به نظر من انقلاب ایران مساله پایان یافتهای نیست و تجربهای است که ادامه دارد و ما ایستادهایم که این تجربه به هدفهایی که آن انقلاب داشته یعنی استقلال و آزادی و رشد و ترقی و معنویت برسد.