از خواسته تا تحقق: چشمانداز روابط جدید ایران و مصر
۱۳۹۰ خرداد ۸, یکشنبهشبکه خبری العربیه امروز یکشنبه (۲۹ مه / ۸ خرداد) اعلام کرد که یک دیپلمات جمهوری اسلامی ایران که کارمند دفتر حفظ منافع ایران در قاهره است، به اتهام جاسوسی برای وزارت اطلاعات ایران بازداشت شده است. به فاصله چند ساعت بعد از انتشار این خبر، خبرگزاری رسمی مصر اطلاع داد که این دیپلمات ایرانی که بهظن جاسوسی بازداشت شده بود، آزاد شده است.
در ماههای اخیر ایرانیان دیگری در کشورهای دیگر منطقه به همین اتهام بازداشت شدهاند. بازداشت دیپلمات ایرانی و آزادی وی در مصر در حالی صورت میگیرد که دولت ایران و دولت جدید مصر این روزها مدام سخن از ازسرگیری روابط و بهبود آن میگویند.
برقراری روابط و سعی در ایجاد آن میان این دو کشور مؤثر در منطقه چه شرایطی را ایجاب میکند و چه چشماندازی برای آن وجود دارد؟ دکتر مهرداد خوانساری، کارشناس خاورمیانه در مرکز مطالعات ایران و عرب در لندن، به پرسشهای دویچه وله در این زمینه پاسخ گفت.
دویچهوله: آقای دکتر خوانساری، آیا تحولات اخیر مصر چرخش اساسی در سیاست منطقهای مصر ایجاد کرده است؟
مهرداد خوانساری: تردیدی نیست که دولت مصر، بعد از سقوط مبارک، سعی کرده تعریف جدیدی از روابط منطقهای خودش بکند و در این راستا میتوان گفت که اتفاقاتی که روی داده تحول کاملی است.
تحولات مصر در رابطه با ایران چگونه میتواند خود را نشان بدهد؟
بههرحال آنچه مسلم است، رودررویی سابق بین حکومت مبارک و دولت ایران که علت آن تجلیل حکومت ایران از قاتلان انور سادات بود، امروز دیگر وجود ندارد. مبارک، به عنوان وارث حکومت سادات، ناچار بود که موضعی در ارتباط با این طرز برخورد جمهوری اسلامی بگیرد. دولت فعلی مصر، علیرغم دیدگاههای مختلفی که بیشک کماکان میان مصر و ایران در ارتباط با مسائل منطقه وجود دارد، علاقهمند است که روابط ایران و مصر را که از سال ۱۹۹۱ به این طرف، در سطح کاردار بوده، به سطح سفارت ارتقا بدهد.
تا چه حد مصر میتواند بدون در نظر گرفتن دیدگاههای آمریکا، عربستان و اسراییل، رابطهی خود با ایران را تنظیم کند؟
دولت جدید مصر علاقهمند است نوعی توازن در زمینهی روابطش با اسراییل، آمریکا، عربستان سعودی و کشورهای رادیکالی مانند ایران و سوریه برقرار کند؛ یعنی میخواهد آن روشی که دولت مبارک در مسائل منطقهای دنبال میکرد را دنبال نکند. ما دیدیم که مصر با شناسایی حماس و باز کردن مرزهای رفح، در اصل، تحولی اساسی در برخوردش با مسائلی که قبلاً شاهد بودیم - به لحاظ نزدیکی مبارک به امریکا و اسراییل - صورت داده است و به همین دلیل علاقهمند است که در صورت امکان دارای روابط عادی دیپلماتیک با ایران باشد.
ولی این دلیل بر آن نیست که در ارتباط با تمام مسائل که ممکن است در منطقه وجود داشته باشد، دارای دیدگاههای مشترکی با جمهوری اسلامی ایران باشد.
در مصر حرفهای متفاوتی در رابطه با ایران زده میشود. از جمله، حرف آخر هم این بوده که مجلس باید در مورد تنظیم روابط تصمیم بگیرد. آیا اشکال فنی و قانونی است یا هنوز مصریها در رابطه با ایران، دچار شک و تردیدند و مشکل دارند؟
دولت جدید مصر علاقهمند است که روابط را با ایران، در صورت امکان، عادی سازد. ولی این دلیل بر آن نیست که دولت مصر در مورد عملکردی که ایران در منطقه یا در درون خود مصر داشته نگران نباشد یا بخواهد آن مسائل را به باد فراموشی بسپارد. نباید فراموش کرد که دولت ایران از سوی مقامات مصریای که بسیاری از آنان هنوز در سطوح نهادهای امنیتی در مصدر کار هستند، متهم بود که مثلاً به دنبال کمکرسانی به حزبالله لبنان یا نیروهای تندروی فلسطینی حماس، از طریق مصر، بوده و در درون مصر با کمکرسانی یا نوعی تبانی با نیروهای افراطی اسلامی، امنیت درونی مصر را میتوانسته به مخاطره بیندازد.
این نوع مسائل کماکان وجود دارد. منتها برخورد دولت مصر با این نگرانیها به فرم دیگری خواهد بود و به صورت درگیری یا رویارویی آشکار به آن فرمی که در گذشته بود، نخواهد بود. به لحاظ اینکه دولت مصر علاقهمند است تصویر خود را به عنوان یک بازیکن در عرصهی دیپلماتیک به فرم دیگری ارائه بدهد. ولی این دلیل بر آن نیست که این نگرانیها برای مصریها وجود نداشته باشند یا دولت ایران فکر کند امروز که مبارک رفته است، وابستگی مصر یا دولت مصر به آمریکا کمتر شده یا اینکه امکان همکاری مصر در درازت مدت با اسراییل، ممکن است سیر کاملاً مخالفی را با آنچه در گذشته بوده، طی کند.
برخی از تحلیلگران معتقدند که امیدواری جمهوری اسلامی به نوع بهبود روابطی که با مصر میخواهد، توهم است. شما هم همین نظر را دارید؟
راستش را بخواهید، من درست نمیدانم که جمهوری اسلامی در شرایط فعلی، منظورش از بهبود روابط و خواستههایی که در پی آن میآید، دقیقاً چگونه است یا چه فرق عمدهای در سیاستهایی که مصر دنبال میکند، میتواند باشد. مصر علاقهمند است که بگوید من مانند سابق وابسته به آمریکا نیستم، من یک قدرت بزرگ دیپلماتیک و سیاسی در جهان عرب هستم، میخواهم این نقش را بهتر ایفا کنم، دارای روابط با آمریکا و اسراییل هستم، دلیلی ندارد که دارای روابط با ایران نباشم. ولی داشتن روابط با ایران در زمانی که منافع و مقاصد مصر میتواند در یک مسیر کاملاً مخالفی با مقاصد و منافع دولت ایران باشد، باعث نزدیکی نمیشود.
من تصور نمیکنم در نهایت، در شرایط فعلی، یعنی در صورتی که یک حکومت میانهروی تقریباً سکولار در مصر سر کار باشد، جمهوری اسلامی بتواند روابطاش با مصر را از حد و حدودی بهتر کند. بهخصوص در این جوی که امروز در منطقه وجود دارد و احتمال اینکه ناآرامیهایی که جهان عرب را در بر گرفته، با سرنوشت حکومت ایران هم تا حدودی گره بخورد که در آن صورت، مصریها علاقهمند نیستند که بخواهند در اسرع وقت، دست به یک سلسله اقداماتی بزنند و با دولتی کنار بیایند که عمرش موقت باشد.
اصولاً رابطه با مصر، برای ایران چه اهمیتی دارد؟
این رابطه دارای اهمیت بسیار زیادی میتواند باشد. مصر به طور سنتی مهمترین کشور جهان عرب و بزرگترین بازیکن در صحنهی سیاسی و دیپلماتیک جهان عرب بوده است. البته این نقشاش در سنوات گذشته تا حدودی، بهخصوص در ارتباط با حل مشکل فلسطین کمرنگتر شده بود، ولی میبینیم که بعد از سقوط دولت مبارک، مصر دوباره آن پرستیژ قبلی خود را به نوعی پیدا کرده و دیدیم که واسطهی ایجاد آن همسویی و رفع مشکل میان فتح و حماس دولت مصر بود.
دولت مصر امروز با توجه به هشدارهایی که به اسراییل داده و باز کردن مرزهای خود با غزه، در اصل دارد نقش کاملاً متفاوت و مهمی را ایفا میکند. اگر قرار باشد که این سیر به همین فرم ادامه داشته باشد، بدیهی است که مصر یک بازیکن عمده در حل مشکل فلسطین خواهد بود و همینطور در مسائل مربوط به خاورمیانه و به این لحاظ نقش مصر برای ایران فوقالعاده مهم و تعیین کننده است. به همین دلیل هم هست که داشتن روابط در سطح سفیر، میتواند زمینهی دیالوگ را فراهم کند، تا حدی زمینه را برای مذاکرهی دوجانبه بیشتر کند و در صورتی که تمایل به تفاهم باشد، بخواهد زمینه را برای چنین نوع پیشرفتهایی هموار کند.
کیواندخت قهاری
تحریریه: شیرین جزایری