«از جامعهای که کتاب نمیخواند باید ترسید»
۱۳۹۱ اسفند ۵, شنبهفضای سانسور و محدودیتهای گوناگون علیه نویسندگان و ناشران بر جامعه فرهنگی ایران سنگینی میکند. امکان تجمع از نویسندگان ایرانی سلب شده است و گردهمآییهای خصوصی نویسندگان گاه با دستگیری و بازجویی روبرو میشود.
سانسور و فضای بستهی فرهنگی بر نشر کتاب و کتابخوانی در جامعه ایران تأثیری عمیق گذاشته است، بهطوری که شهلا لاهیجی، ناشر، نویسنده و مترجم، از تیراژ نازل نشر کتاب میگوید که گاه فقط به ۵۰۰ نسخه میرسد.
"توقف تولیدات فرهنگی همانا مرگ جامعه است"
خانم لاهیجی با اشاره به محدودیتهای گسترده علیه ناشران و نویسندگان و سانسور شدید به خبرگزاری ایلنا میگوید: «تولیدات فرهنگی نشاندهندهی فعالیت مغز یک جامعه هستند و پویا بودن آن به معنی زنده بودن جامعه است.»
وی میافزاید: «وقتی تولیدات فرهنگی متوقف شود، یعنی مغز آن جامعه متوقف شده، و این به معنای مرگ جامعه است.»
این نویسنده که بیش از ۳۰ سال سابقه نشر کتاب دارد، معتقد است: «از جامعهی کتابخوان نباید ترسید، از جامعهای که کتاب نمیخواند باید ترسید.»
شهلا لاهیجی با انتقاد به آمارهای مقامهای جمهوری اسلامی در زمینه کتابخوانی میگوید: «در ارائهی آمار، نباید کتابهای درسی و کمک درسی را معیار قرار داد. همچنین کتابهای حوزهی دین مثل توضیح المسائلها، کتابهای دعا و قرآن هم به همین ترتیب.»
حدود چهار سال پیش خبری در رسانههای داخلی و خارجی منتشر شد حاکی از اینکه سرانه مطالعه در ایران روزی دو دقیقه است که با احتساب مطالعه کتابهای درسی و کمک درسی به ۶ دقیقه میسد.
مسئولان این آمار را سیاهنمایی و تبلیغات بیگانگان علیه جمهوری اسلامی خواندند؛ اما این ارقام را نخستین بار علی اکبر اشعری، معاون رئیس جمهور و رئیس وقت سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران، اعلام کرده بود که به دلیل موقعیت خود باید به گزارشهای معتبری در این زمینه دسترسی داشته باشد.
ولی منصور واعظی، دبیرکل نهاد کتابخانههای عمومی کشور، در تازهترین اظهارات خود در بهمن ۹۱ مدعی شد، از سال ۸۷ بررسی میزان مطالعه با روشهای کاملا جدیدی انجام میشود که مطابق آن سرانه مطالعه در ایران در حال حاضر به ۷۵ دقیقه و ۳۶ ثانیه در روز رسیده است.
با این حال، در این وضعیت دشوار، صاحبان قلم میکوشند، هرچند در خانههای شخصی، تجمعاتی برگزار کنند تا به گفته خود، با حفظ هویت مستقل خود، ارکان فرهنگ و ادب ایران را سرپا نگاه دارند.
برگزاری مراسم "جایزه گلشیری" در خانه شخصی
مراسم دوازدهمین "جایزه گلشیری" عصر جمعه (۴ اسفند/۲۲ فوریه) با حضور چهرههایی چون محمود دولتآبادی، علی اشرف درویشیان، بابك احمدی، ضیاء موحد، سیمین بهبهانی و جواد مجابی در منزل شخصی بهمن فرمان آرا برگزار شد.
به گزارش خبرگزاری ایلنا، فرزانه طاهری، رئیس "بنیاد گلشیری"، در ابتدای این برنامه گفت: «این چهارمین سالی است که این مراسم نه در یک سالن عمومی، که در منزل شخصی برگزار میشود.» در این مراسم از نویسنده مشهور محمود دولتآبادی تقدیر شد.
در تقدیر از محمود دولتآبادی و نویسندگان دیگر
جواد مجابی در تقدیر از محمود دولتآبادی گفت: «ما نویسندگان شباهتهایی با هم داریم که بعضی تلخ و بعضی شیرین هستند. یکی از این شباهتها این است که ما صنفی نداریم که از هنرمندان دفاع کند.»
وی درباره ویژگیهای محمود دولتآبادی افزود: «غالب نویسندگان ما از داخل جامعه روشنفکری برآمدند که گاهی محفلها و گاهی قشرهای خاصی بوده است. در این میان استثناهایی هم بودند که یکی از آنها محمود دولت آبادی است؛ او نخست در میان مخاطبان خود مطرح شد و بعد از مدتی جامعه روشنفکری او را پذیرفته است.»
مجابی همچنین درباره دولتآبادی چنین گفت: «او کسی است که به حزب و محفل خاصی تکیه نکرد و گروه خاصی او را تأیید نکرده، اما در دراز مدت به وضعیت متعادل رسیده است و توانسته خوانندگان بیشمار خود را داشته باشد و در عین حال استقلال خود را حفظ کند و با جریانات روشنفکری هم همسو باشد.»
محمود دولتآبادی در رابطه با سانسور حاکم بر کشورش گفت: «زبان نوشتاری در طول تاریخ در هزار و اندی سال پیش باز شده و نمیتوان آن را با سانسور و ممیزی بست. در طول تاریخ جریان ادبیات، ما را ایرانی باقی گذاشته است.»
فرزانه طاهری در پایان متنی خطاب به دولتآبادی، به مناسبت اعطای لوح تقدیر از کار این رماننویس، "همواره نوشتن" را از ویژگیها او دانست و گفت: «همواره نوشتن حتى اگر طریق بسمل شدن و زوال کلنلاش را جواز انتشار ندهند. تا بهانهاى نباشد براى ننوشتن؛ از پى نادیده انگاشتنِ دیوار حذف و سانسور.»
در این مراسم از جمله از مجموعه داستان "من ژانت نیستم" به قلم محمود طلوعی و "جایی به نام تاماسکو" نوشتهی فلامک جنیدی تقدیر به عمل آمد.
در بخش رمان نیز "قلعه مرغی؛ روزگار هرمی" نوشته سلمان امین به عنوان رمان برگزیده و "شکار کبک" نوشته رضا زنگی آبادی به عنوان رمان شایسته تقدیر معرفی شدند. در پایان تکداستانهای برگزیدهی داوران بخش مجموعه داستان اول سال ۱۳۹۰ نیز اعلام شدند.
به گفتهی جواد مجابی، در ۹۰ سال اخیر که ادبیات جدید ایران به وجود آمده و مطرح شده، همواره بحث اعمال سانسور وجود داشته و روز به روز سانسور و ممیزی شدیدتر و تقریبآ "فلج کننده" شده است. در این رابطه خانم لاهیجی میگوید: «باید بگذارند کتابها منتشر شود و اگر کسی اعتراض و شکایت کرد، از خودمان دفاع کنیم.»