1. پرش به گزارش
  2. پرش به منوی اصلی
  3. پرش به دیگر صفحات دویچه وله

اختلاف مجلس و دولت<br>«آن‌چه از دست می‌رود، مردمند»

۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه

برخی تحلیلگران دعوای میان اصولگرایان منتقد و دولت را «آشفته بازاری» می‌دانند که در ‌آن «چند باند مافیایی» بر سر سهم بیشتر از قدرت در افتاده‌اند. اینان می‌گویند از دست نمایندگانی که نماینده مردم نیستند کاری برنمی‌آید.

https://p.dw.com/p/Qx6J
عکس: AP

«بی‌اعتنایی‌های مکرر دولت به قوانین» ۵۰ نماینده مجلس را واداشته‌ است که امضا جمع کنند و از رئیس دولت بخواهند برای پاسخگویی در مجلس حاضر شود. این نمایندگان معتقدند که «سکوت مجلس» بیش از این جایز نیست.

نمایندگان مجلس تا به حال بارها دورخیز کرده‌اند تا محمود احمدی‌نژاد را برای پاسخگویی به مجلس بکشانند. مکرر امضا جمع شده تا وزیری یا حتی خود احمدی‌نژاد را استیضاح کنند. اما این «تلاش» ناکام مانده و امضاها در آخرین دقایق پس گرفته شده‌اند.

هفته گذشته محمود احمدی‌نژاد نامه‌ای به نمایندگان مجلس نوشت و در آن روسای قوه مقننه، قضاییه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت را با لحنی سرد و تهدیدآمیز به قانون شکنی متهم کرد. این نامه حمله‌ای آشکار برای تصفیه حساب با مخالفین «خودی» ارزیابی شد. مخالفینی که از «تمامیت‌خواهی» و برخوردهای «حذفی» محمود احمدی‌نژاد احساس خطر می‌کنند.

جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دست به تدوین منشور اصولگرایی زده‌اند که به گفته سیدمرتضی نبوی، از اعضای جریان اصولگرایی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام «می‎تواند دستمایه خوبی برای طراحی ساز و کار وحدت حداکثری بین اصولگرایان باشد.» او اضافه می‌کند «چشم‌انداز وحدت اصولگرایان برای انتخابات مجلس نهم روشن و مثبت است، ولی دستیابی به وحدت برای ریاست جمهوری آینده بسیار مشکل‌تر است و موانع جدی سر راه وجود دارد. این موانع مربوط به اطرافیان تمامیت‌خواه است.»

البته تا انتخاب ریاست جمهوری آینده هنوز دو سال مانده است. تا آن‌زمان مراکز قدرت مختلف در حکومت، فرصت زیادی برای دست و پنجه نرم کردن با یکدیگر دارند. با این حال برخی ناظران معقتدند فاتحه جنگ قدرت از همین حالا خوانده شده است.

«تضاد احمدی‌نژاد با مخالفانش هنوز به نفع اوست»

فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی معتقد است که دلیل حمایت اصولگرایان از محمود احمدی‌نژاد در دوره اول ریاست جمهوری او این بود که همه تصور می‌کردند وی «مهره ای است که بهتر از بقیه مورد بهره‌برداری و اداره قرار می‌گیرد و در سال‌های اول هم این طور بود. به این معنی که می‌شد هر خواسته‌ای را با اهرم او تحقق بخشید و همه انتقادها را هم متوجه او کرد.»

به عقیده او محمود احمدی‌نژاد توانست به تدریج با حلقه دور و بر خود به کانون قدرت تبدیل شود. چیزی که در ابتدا در تصورکسانی نمی‌گنجید که او را روی کار آوردند.

فاطمه گوارایی احتمال می‌دهد که بالاترین نهاد قدرت هم شاید از درگیری دولت با مجلس و یا قوه قضاییه خشنود نباشد: «اما این‌ها (محمود احمدی‌نژاد و حلقه پیرامون او) ثروت و درآمد نفتی و نیروی نظامی را در اختیار دارند و برخورد با این‌ها با توجه به هزینه‌ای که نظام برای ‌نگه‌داشتن احمدی‌نژاد به هرقیمتی کرده، می‌تواند برای‌شان گران تمام شود. به همین خاطر هم حتی بالاترین نهادهای قدرت در ایران مجبورند در برابر سلطه‌جویی، افزایش اختیارات و دامنه اقدامات و نوع عملکرد او سکوت کنند و یا به نوعی غیر مستقیم واکنش نشان دهند.»

«سلطه جویی» که به گفته فاطمه گوارایی «از مجمع تشخیص مصلحت تا نهادی مانند شورای عالی سینما را در بر می‌گیرد.»

او به تلاش برخی نمایندگان مجلس برای قد علم کردن در برابر محمود احمدی‌نژاد خوشبین نیست:«بارها دولت احمدی‌نژاد تا مرحله استیضاح پیش رفته است. حتی موارد پیش ‌‌آمده که دولت با استیضاح چندین وزیردر ‌آستانه سقوط قرار گرفته است. ولی با دخالت نهادهای قدرت در ایران عقب نشینی شد و دولت هم‌چنان پابرجا ماند.‌‌‌» فاطمه گوارایی می‌گوید: «تضاد احمدی‌نژاد با مخالفانش هنوز به نفع اوست.»

«کشور در دست چند باند مافیایی»

محسن سازگارا، تحلیلگر سیاسی مقیم واشنگتن بر این باور است که در «آشفته بازار» این جدال، کسی راه به جایی نمی‌برد زیرا «چند باند مافیایی بر کشور حکومت می‏کنند»!

او می‌گوید «حالا چهارتا نماینده هم سئوال کنند، چه فایده‏ای دارد. به این آقایان نماینده‏ها باید گفت: خواب باشید، خوش! آن موقعی که زیر ۲۰-۲۲ میلیون رأی مردم به موسوی زدند و بعد هم اسلحه به روی مردم کشیدند و مردم را کشتند، صدای‏تان درنیامد، باید می‏دانستید که بساطی در کشور درست شده که اسلحه حکومت می‏کند، بگیر بگیر حکومت می‏کند.»

Mohsen Sazgara
محس سازگارا، تحلیلگر سیاسیعکس: Mohsen Sazgara

به عقیده محسن سازگارا «در رقابت‏های مافیایی جاری در کشور، یک باند آقای احمدی‏نژاد و دارودسته‏اش، آقای مشایی، رحیمی و بخشی از سپاه هستند که از قبل دولت کلی منتفع شدند و در پروژه‏های توسعه، واردات و صادرات کشور همه جا دست انداخته‏اند. یک باند هم بیت رهبری است.»

به نظر سازگارا میان این جناح‌ها هم اختلاف هست. اما «یک مشکل آقای خامنه‏ای این است که از قدرت گرفتن آقای احمدی‏نژاد و بی‏اعتنایی‏هایی که به خود ایشان هم می‏کند، ناراحت است، ولی خیلی هم کاری نمی‏تواند بکند. برای این‏که خامنه‏ای می‏داند که بزرگ‏ترین دشمن‏اش ملت ایران است و می‏ترسد اگر دست به احمدی‏نژاد بزند، نتواند ملت را کنترل کند. به همین دلیل هم سیاست‏اش این است که هرجوری هست او را حفظ کند و صدایش درنیاید. مانند داستان آقای متکی که احمدی‏نژاد او را برکنار کرد و آقای خامنه‏ای صدایش هم درنیامد.»

آب از آب تکان خواهد خورد؟

هوشنگ امیراحمدی، رئيس شورای ‌آمریکاییان و ایرانیان در نیویورک معتقد است که «این جریان تا دو سال دیگر، تا وقتی که انتخابات بعدی برگزار شود ادامه خواهد داشت. یعنی شما نمی‏توانید از دعوایی که امروز در تهران، بین این جناح‏ها یا افراد هست، به این نتیجه برسید که مثلاً فردا آقای احمدی‏نژاد را از حکومت بیرون می‏کنند، استیضاح‏اش می‏کنند و دیگر رییس جمهور نمی‏شود. یا این‏که برعکس، آقای احمدی‏نژاد در مجلس را می‏بندد.»

der iranische Politikwissenschaftler Dr. Houshang Amir-Ahamadi
هوشنگ امیراحمدی، رئيس شورای ‌آمریکاییان و ایرانیانعکس: DW

به نظر او تا وقتی که رهبری تصمیم نگرفته «که آقای احمدی‏نژاد بماند یا نه -که من اعتقاد دارم اگر تصمیمی بگیرد بر ماندن اوست- هیچ اتفاق خاصی نمی‏افتد. یعنی این دعوا، دعوایی نیست که بخواهد ساختارشکن بشود.»

او به «قدرت حقیقی» اشاره می‌کند که در دست آیت‌الله خامنه‌ای است: « ایشان فرمانده‏ی سپاه است، فرمانده‏‏ی ارتش و تمام نیروهای امنیتی و بسیجی کشور است. بنابراین ایشان همه‏کاره‏ی کشور از نظر نظامی است. بعد هم نیروی عظیم مالی پشت سر اوست.»

هوشنگ امیراحمدی می‌گوید که در این قدرت حقیقی، رهبری و احمدی‌نژاد سهیم‌اند « تمام قدرت مالی کشور دست آقای احمدی‏نژاد، یعنی دست رییس دولت است. رییس دولت هم که با آقای خامنه‏ای است. قدرت فرهنگی جامعه هم دست آن‏هاست، قدرت ایدئولوژیک جامعه هم دست این طرف است و قدرت قضایی کشور هم این‏ طرف است. هر قدرتی که الان فکرش را بکنید، همان طرفی است که آقای خامنه‏ای و آقای احمدی‏نژاد هستند. قدرت جای دیگری نیست.بنابراین آن‏جا هم مسئله‏ی قدرت حل است.»

«نمایندگانی که نماینده مردم نیستند»

هوشنگ امیراحمدی معتقد است که جمع کردن امضای نمایندگان هم کاری از پیش نمی‌برد: «مشکل این نمایندگان این است که خودشان نماینده‏ی مردم نیستند. یک انتخابات درست و حسابی‏ای برای مجلس نشد که ملت نماینده‏ی خودش را بفرستد. تازه اگر هم یکی نماینده‏ی واقعی مردم است، بعداً به آن‏جا رفته کارهایی کرده که مردم نمی‏خواهند. مشکل این نماینده‏ها این است که تک‏اند، خودشان هستند. الان اگر تمام مجلس را در ایران تعطیل کنند و به خیابان بیایند، ۱۰هزار نفر هم دور و برشان نمی‏آیند.»

محسن سازگارا نیز در این باره می‌گوید:« به فرض هم آقای احمدی‏نژاد را به مجلس ببرند. اولاً معلوم شده که آقای رحیمی از اختلاس کلانی که کرده، خرج انتخاباتی خیلی از نماینده‏های مجلس را داده است و خیلی‏ از آن‏ها گرفتار و آلوده فسادی‏اند که این دولت ایجاد کرده است. اگرچند وکیلی که احتمالاً آلوده نیستند را کنار بگذارند، الباقی امکان این‏ را ندارند که عرض اندامی بکنند. ثانیاً الان ‌ زور اسلحه و باند سپاه، بخش‏های فاسدی که نشسته‏اند دارند کار می‏کنند، در این کشور حرف اول را می‏زند. لذا در این توازن قوا، از دست مجلس و قوه‏ی قضاییه در مقابل دولت کاری برنمی‏آید.»

به نظر محسن سازگارا «در این آشفته‏بازاری که درست کرده‏اند، آن‏چه از دست می‏رود مملکت است که روز به‏روز دارد فقیرتر، گرفتارتر و آشفته‏تر می‏شود و مردم‏اند که حتی از استنشاق هوای سالم محروم‏اند.»

مریم انصاری
تحریریه: مهیندخت مصباح