اختلاف مجلس و دولت<br>«آنچه از دست میرود، مردمند»
۱۳۸۹ بهمن ۱۱, دوشنبه«بیاعتناییهای مکرر دولت به قوانین» ۵۰ نماینده مجلس را واداشته است که امضا جمع کنند و از رئیس دولت بخواهند برای پاسخگویی در مجلس حاضر شود. این نمایندگان معتقدند که «سکوت مجلس» بیش از این جایز نیست.
نمایندگان مجلس تا به حال بارها دورخیز کردهاند تا محمود احمدینژاد را برای پاسخگویی به مجلس بکشانند. مکرر امضا جمع شده تا وزیری یا حتی خود احمدینژاد را استیضاح کنند. اما این «تلاش» ناکام مانده و امضاها در آخرین دقایق پس گرفته شدهاند.
هفته گذشته محمود احمدینژاد نامهای به نمایندگان مجلس نوشت و در آن روسای قوه مقننه، قضاییه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت را با لحنی سرد و تهدیدآمیز به قانون شکنی متهم کرد. این نامه حملهای آشکار برای تصفیه حساب با مخالفین «خودی» ارزیابی شد. مخالفینی که از «تمامیتخواهی» و برخوردهای «حذفی» محمود احمدینژاد احساس خطر میکنند.
جامعه روحانیت مبارز و جامعه مدرسین حوزه علمیه قم دست به تدوین منشور اصولگرایی زدهاند که به گفته سیدمرتضی نبوی، از اعضای جریان اصولگرایی و عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام «میتواند دستمایه خوبی برای طراحی ساز و کار وحدت حداکثری بین اصولگرایان باشد.» او اضافه میکند «چشمانداز وحدت اصولگرایان برای انتخابات مجلس نهم روشن و مثبت است، ولی دستیابی به وحدت برای ریاست جمهوری آینده بسیار مشکلتر است و موانع جدی سر راه وجود دارد. این موانع مربوط به اطرافیان تمامیتخواه است.»
البته تا انتخاب ریاست جمهوری آینده هنوز دو سال مانده است. تا آنزمان مراکز قدرت مختلف در حکومت، فرصت زیادی برای دست و پنجه نرم کردن با یکدیگر دارند. با این حال برخی ناظران معقتدند فاتحه جنگ قدرت از همین حالا خوانده شده است.
«تضاد احمدینژاد با مخالفانش هنوز به نفع اوست»
فاطمه گوارایی، عضو شورای فعالان ملی مذهبی معتقد است که دلیل حمایت اصولگرایان از محمود احمدینژاد در دوره اول ریاست جمهوری او این بود که همه تصور میکردند وی «مهره ای است که بهتر از بقیه مورد بهرهبرداری و اداره قرار میگیرد و در سالهای اول هم این طور بود. به این معنی که میشد هر خواستهای را با اهرم او تحقق بخشید و همه انتقادها را هم متوجه او کرد.»
به عقیده او محمود احمدینژاد توانست به تدریج با حلقه دور و بر خود به کانون قدرت تبدیل شود. چیزی که در ابتدا در تصورکسانی نمیگنجید که او را روی کار آوردند.
فاطمه گوارایی احتمال میدهد که بالاترین نهاد قدرت هم شاید از درگیری دولت با مجلس و یا قوه قضاییه خشنود نباشد: «اما اینها (محمود احمدینژاد و حلقه پیرامون او) ثروت و درآمد نفتی و نیروی نظامی را در اختیار دارند و برخورد با اینها با توجه به هزینهای که نظام برای نگهداشتن احمدینژاد به هرقیمتی کرده، میتواند برایشان گران تمام شود. به همین خاطر هم حتی بالاترین نهادهای قدرت در ایران مجبورند در برابر سلطهجویی، افزایش اختیارات و دامنه اقدامات و نوع عملکرد او سکوت کنند و یا به نوعی غیر مستقیم واکنش نشان دهند.»
«سلطه جویی» که به گفته فاطمه گوارایی «از مجمع تشخیص مصلحت تا نهادی مانند شورای عالی سینما را در بر میگیرد.»
او به تلاش برخی نمایندگان مجلس برای قد علم کردن در برابر محمود احمدینژاد خوشبین نیست:«بارها دولت احمدینژاد تا مرحله استیضاح پیش رفته است. حتی موارد پیش آمده که دولت با استیضاح چندین وزیردر آستانه سقوط قرار گرفته است. ولی با دخالت نهادهای قدرت در ایران عقب نشینی شد و دولت همچنان پابرجا ماند.» فاطمه گوارایی میگوید: «تضاد احمدینژاد با مخالفانش هنوز به نفع اوست.»
«کشور در دست چند باند مافیایی»
محسن سازگارا، تحلیلگر سیاسی مقیم واشنگتن بر این باور است که در «آشفته بازار» این جدال، کسی راه به جایی نمیبرد زیرا «چند باند مافیایی بر کشور حکومت میکنند»!
او میگوید «حالا چهارتا نماینده هم سئوال کنند، چه فایدهای دارد. به این آقایان نمایندهها باید گفت: خواب باشید، خوش! آن موقعی که زیر ۲۰-۲۲ میلیون رأی مردم به موسوی زدند و بعد هم اسلحه به روی مردم کشیدند و مردم را کشتند، صدایتان درنیامد، باید میدانستید که بساطی در کشور درست شده که اسلحه حکومت میکند، بگیر بگیر حکومت میکند.»
به عقیده محسن سازگارا «در رقابتهای مافیایی جاری در کشور، یک باند آقای احمدینژاد و دارودستهاش، آقای مشایی، رحیمی و بخشی از سپاه هستند که از قبل دولت کلی منتفع شدند و در پروژههای توسعه، واردات و صادرات کشور همه جا دست انداختهاند. یک باند هم بیت رهبری است.»
به نظر سازگارا میان این جناحها هم اختلاف هست. اما «یک مشکل آقای خامنهای این است که از قدرت گرفتن آقای احمدینژاد و بیاعتناییهایی که به خود ایشان هم میکند، ناراحت است، ولی خیلی هم کاری نمیتواند بکند. برای اینکه خامنهای میداند که بزرگترین دشمناش ملت ایران است و میترسد اگر دست به احمدینژاد بزند، نتواند ملت را کنترل کند. به همین دلیل هم سیاستاش این است که هرجوری هست او را حفظ کند و صدایش درنیاید. مانند داستان آقای متکی که احمدینژاد او را برکنار کرد و آقای خامنهای صدایش هم درنیامد.»
آب از آب تکان خواهد خورد؟
هوشنگ امیراحمدی، رئيس شورای آمریکاییان و ایرانیان در نیویورک معتقد است که «این جریان تا دو سال دیگر، تا وقتی که انتخابات بعدی برگزار شود ادامه خواهد داشت. یعنی شما نمیتوانید از دعوایی که امروز در تهران، بین این جناحها یا افراد هست، به این نتیجه برسید که مثلاً فردا آقای احمدینژاد را از حکومت بیرون میکنند، استیضاحاش میکنند و دیگر رییس جمهور نمیشود. یا اینکه برعکس، آقای احمدینژاد در مجلس را میبندد.»
به نظر او تا وقتی که رهبری تصمیم نگرفته «که آقای احمدینژاد بماند یا نه -که من اعتقاد دارم اگر تصمیمی بگیرد بر ماندن اوست- هیچ اتفاق خاصی نمیافتد. یعنی این دعوا، دعوایی نیست که بخواهد ساختارشکن بشود.»
او به «قدرت حقیقی» اشاره میکند که در دست آیتالله خامنهای است: « ایشان فرماندهی سپاه است، فرماندهی ارتش و تمام نیروهای امنیتی و بسیجی کشور است. بنابراین ایشان همهکارهی کشور از نظر نظامی است. بعد هم نیروی عظیم مالی پشت سر اوست.»
هوشنگ امیراحمدی میگوید که در این قدرت حقیقی، رهبری و احمدینژاد سهیماند « تمام قدرت مالی کشور دست آقای احمدینژاد، یعنی دست رییس دولت است. رییس دولت هم که با آقای خامنهای است. قدرت فرهنگی جامعه هم دست آنهاست، قدرت ایدئولوژیک جامعه هم دست این طرف است و قدرت قضایی کشور هم این طرف است. هر قدرتی که الان فکرش را بکنید، همان طرفی است که آقای خامنهای و آقای احمدینژاد هستند. قدرت جای دیگری نیست.بنابراین آنجا هم مسئلهی قدرت حل است.»
«نمایندگانی که نماینده مردم نیستند»
هوشنگ امیراحمدی معتقد است که جمع کردن امضای نمایندگان هم کاری از پیش نمیبرد: «مشکل این نمایندگان این است که خودشان نمایندهی مردم نیستند. یک انتخابات درست و حسابیای برای مجلس نشد که ملت نمایندهی خودش را بفرستد. تازه اگر هم یکی نمایندهی واقعی مردم است، بعداً به آنجا رفته کارهایی کرده که مردم نمیخواهند. مشکل این نمایندهها این است که تکاند، خودشان هستند. الان اگر تمام مجلس را در ایران تعطیل کنند و به خیابان بیایند، ۱۰هزار نفر هم دور و برشان نمیآیند.»
محسن سازگارا نیز در این باره میگوید:« به فرض هم آقای احمدینژاد را به مجلس ببرند. اولاً معلوم شده که آقای رحیمی از اختلاس کلانی که کرده، خرج انتخاباتی خیلی از نمایندههای مجلس را داده است و خیلی از آنها گرفتار و آلوده فسادیاند که این دولت ایجاد کرده است. اگرچند وکیلی که احتمالاً آلوده نیستند را کنار بگذارند، الباقی امکان این را ندارند که عرض اندامی بکنند. ثانیاً الان زور اسلحه و باند سپاه، بخشهای فاسدی که نشستهاند دارند کار میکنند، در این کشور حرف اول را میزند. لذا در این توازن قوا، از دست مجلس و قوهی قضاییه در مقابل دولت کاری برنمیآید.»
به نظر محسن سازگارا «در این آشفتهبازاری که درست کردهاند، آنچه از دست میرود مملکت است که روز بهروز دارد فقیرتر، گرفتارتر و آشفتهتر میشود و مردماند که حتی از استنشاق هوای سالم محروماند.»
مریم انصاری
تحریریه: مهیندخت مصباح