آیا میتوان هم متجاوز بود و هم با تجاوز مقابله کرد؟
۱۳۹۰ خرداد ۲۹, یکشنبهانتشار خبر دو مورد تجاوز گروهی در خمینیشهر و کاشمر پدیدآورندهی ترس و اشمئزاز در دل شنوندگان چنین اخباری است. روشن نیست چگونه به فاصلهای کوتاه از هم، این موارد رخ دادهاند و سپس به رسانههایی که به طور معمول به شدت زیر فشار سانسور قرار دارند، راه یافتهاند. آیا احتمال دارد که تنها این دو مورد برملا شدهاند و موارد دیگری هستند که مهر سکوت بر آنها زده شده است؟
گزارشهایی که در رسانهها انتشار یافتهاند، حاکی از آناند که با وجود درخواستهای کمک، اعتراضها و شکایتها دستگاههای انتظامی و قضایی پیگیری مکفی را انجام ندادهاند. از سوی دیگر اغلب بجای پیگرد مجرمان، قربانیان را محکوم کردهو مقصر در تحریک متجاوزان خواندهاند. این موجب بیان این ظن از زبان منتقدان به جمهوری اسلامی شده که برای اعمال کنترل بیشتر و پیاده کردن طرحهایی چون "امنیت اخلاقی"، در پی مرعوب کردن جامعه و به میدان فرستادن "پلیس مقتدر" است.
پرسش بسیار است، چون شفافیت لازم وجود ندارد. در اینجا دویچه وله پرسشهایی را در مورد جامعهای که در آن اخبار مربوط به تجاوزهای گروهی پشت سر هم منتشر شده است، با دکتر نورایمان قهاری مطرح کرده که روانشناس و پژوهشگر متخصص درمان آسیبدیدگیهای روانی و اجتماعی است.
دویچهوله: خانم دکتر قهاری، اخیراً گزارشهایی در مورد تجاوز گروهی به زنان چند خانواده در خمینیشهر یا تجاوز گروهی به یک زن در کاشمر، منتشر شده است. شما زمینهی بروز چنین فجایعی را در چه میبینید؟
نورایمان قهاری: معروف است که میگویند فرهنگ حاکم بر هر جامعهای، فرهنگ دولت حاکم بر آن است و من هم مسئله را از همین بعد ارزیابی میکنم. در طول ۳۲ سال گذشته، آنچه در مورد زنان در ایران تبلیغ و ترویج شده، همیشه در اذهان عمومی و مردانهی جامعه، این فرهنگ را تبلیغ کرده که زن از جنس دوم است و همیشه تحت سلطه و تابعی از مردان است. این فرهنگ سلطهجویانهی مردانه، ذهنیتی را در جامعه بهوجود آورده که در بخشهای مختلف آن، مردان خود را عنصر مسلط بر زنان ببینند و اجازهی هرگونه عملی برای ابراز این تسلط بر زن را به خودشان بدهند که تجاوز را به عنوان یکی از شنیعترین اشکال این تسلط در جامعه میشود ارزیابی یا مطرح کرد. بهطور نمونه، وقتی زنان توسط عناصر و رهبرانی از جامعه، در ارتباط با مسئلهی حجاب، به تاکسی و اتوبوس و حیوان تشبیه میشوند که میتوانند مورد استفادهی فردی یا جمعی قرار بگیرند، وضعیت اجتماعی جامعه بهتر از این نمیشود. مطمئناً اشکالی از این طرز تفکر، در سیستم آموزشی و فرهنگ خانوادگی راه پیدا میکند و به عنوان تفکر طبیعی در درون آن سیستمها پذیرفته میشود.
همانطور که اشاره کردید، گمانهزنیهایی وجود دارد در مورد اینکه حکومت با باز گذاشتن دست برخی از "اراذل و اوباش"، حتی در پی ایجاد رعب و وحشت در مردم یا در برخی از زنان است که حجاب را آنچنان رعایت نکردهاند. یا اینکه حتی رسانهای شدن چنین خبرهایی، برای سرپوش گذاشتن بر روی مشکلات دیگر در جامعه است. با توجه به اینکه این نوع اخبار دارد بیشتر پخش میشود، به نظر شما، علت پخش این نوع اخبار یا افزایش این نوع جنایتها چیست؟
اصولاً صرفنظر از هر چهارچوب فرهنگی، ما در نهایت تجاوز را عملی ارزیابی میکنیم که خشونتآمیز است، با فطرتی جنسی. حال وقتی از این عمل شنیع، در یک کشور به عنوان تاکتیک و روشی گسترده و علنی برای سرکوب و کنترل اجتماعی استفاده میشود و به شکل پیام هولناک سرنوشت سیاسی، به آن جامعه ارسال میشود - که ما در این مورد گزارشهایی از آقای کروبی شنیدیم یا فیلمهای مستندی در یوتیوب دیدیم - قبح و حساسیت اجتماعی در جامعهی مردانهای مانند ایران، نسبت به این مسئله فرو میریزد و اذهان مردانهی بخشهایی از جامعه آمادهی پذیرش این اعمال به عنوان اعمالی عادی شده و طبیعتاً اعمالی که از آنجایی که خود دولت هم به آن دست زده، آنچنان عواقب شدیدی برایشان دربر نخواهد داشت، میتواند ترویج پیدا کند و نتایج فاجعهآمیزی بهبار بیاورد.
بهخصوص آنجا که قدرت و دولت که همانطوری که گفتم، قرار است حافظ و منجی حفظ صیانت آحاد جامعه باشد، خود عامل و آمر سلطهی پدیدهی تجاوز است و مبلغ این رفتار است. در آنجا دیگر در مورد اخلاق اجتماعی جامعه، زیاد نمیشود صحبت کرد. حال اگر به این مسئله، فاکتورهای دیگری مانند سیستم آموزشی، تعلیم و تربیت مذهبی، بسته، محدود و کنترل شده و قوانین ضد زن در ابعاد مختلف، مانند قوانین حجاب اجباری، ازدواج، طلاق، تحصیل، انتخاب شغل و… را اضافه کنیم، دیگر همهی زمینهها برای توزیع سلطهجویی مردانه بر زن آماده میشود.
اگر تمام این قوانین را نوعی از خشونت علیه زنان در جامعه ارزیابی کنیم، اوج این خشونت خود را در شکل جنسی که تجاوز است، نشان میدهد و همانطور که گفتم، وقتی الگوی اصلی این نوع خشونت نهادهایی هستند که مسئول تأمین امنیت مردماند، برای انجام چنین فجایعی، جوازهای بهاصطلاح نانوشته و ثبت نشدهای صادر میشود.
با توجه به وضعیت موجود، شما به عنوان یک کارشناس، راه پیشگیری و مقابله با این فجایع را چگونه میبینید؟
من فکر میکنم که این اعمال و رفتار نتیجهی ۳۲ سال محدودیت و کنترل و امر و نهی در جامعهی ماست که باعث شده جامعهی ما آسیبهای زیادی را متحمل بشود و ناهنجاریهای بسیاری را از خودش بروز بدهد. بههرحال این ناهنجاریها یا میتوانند خودشان را در حالت افسردگی در ابعاد میلیونی و پرخاشجویی نسبت به همدیگر یا بیگانگی نسبت به همدیگر نشان بدهند، یا در این شکل هولناکاش که خشونت جنسی است.
در حقیقت، در دو شکل خرد و کلان، جامعهی ما نیازمند چارهجویی و مقابله با این انواع ناهنجاریهاست. در ابعاد خرد، جامعه نیازمند مؤسسهها و کادرهای آموزشدیده و مجربی است که بتوانند درمان افراد آسیبدیده را بر عهده بگیرند.
اما در ابعاد کلان آن، جامعهی ما شدیداً و عمیقاً نیازمند تغییر اساسی در بنیانهای فکری و فرهنگی در همهی زمینهها و بهخصوص تعلیم و تربیت و تبلیغ و ترویج رفتار و کردار اجتماعی است که از نظر من، چنین چیزی متأسفانه در چارچوب فرهنگ و زبان و قوانین دولتی مانند جمهوری اسلامی امکانپذیر نیست و به نظر من، اصلاً جای هیچگونه صحبتی در این چارچوب ندارد.
مصاحبهگر: شیرین جزایری
تحریریه: شهرام احدی