آیا ایران میتواند ۲۱۰ میلیون نفر را در خود جای دهد؟
۱۳۹۱ تیر ۳۱, شنبهمحمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران برای دومین بار از آغاز سال جاری روی ضرورت افزایش جمعیت ایران تاکید کرده است. او فروردین ماه گذشته گفته بود که ایران قابلیت داشتن ۱۵۰ میلیون جمعیت را دارد. اخیرا نیز بار دیگر سیاست کنترل جمعیت را به باد انتقاد گرفت و گفت مردم قدیم با آن وضعیت، ۷ یا ۸ فرزند داشتند.
احمدینژاد ادعا کرد داشتن دو فرزند و یک فرزند سیاست غربی است. او پیش از این نیز شعار "دو فرزند کافی است" را ایده غربیها معرفی کرده و گفته بود «آنها (غربیها) میترسند که جمعيت ما زياد شود و ما بر آنها غلبه کنيم».
علت تاکید چندینباره احمدینژاد بر ضرورت افزایش جمعیت کشور، کاهش چشمگیر نرخ رشد جمعیت ایران در سالهای اخیر است. در سالهای ۱۳۶۰ تا ۷۰ بیش از ۱۸ میلیون نفر به جمعیت ایران اضافه شد که سالانه حدود ۵/ ۳ تا ۴ درصد به جمعیت کشور افزوده میشد. اما این میزان در سالهای بعد به شدت کاهش پیدا کرد. نتایج سرشماری سال ۹۰ نشان داد که نرخ رشد جمعیت ایران به کمترین میزان یعنی به کمتر از ۳/ ۱ رسیده است. این میزان در پنج سال پیش بیش از ۶/ ۱ بود.
درباره علت کاهش نرخ رشد جمعیت ایران دستکم دو نظر وجود دارد. دولت احمدینژاد آن را نتیجه سیاستهای کنترل جمعیت و ایدهی "فرزند کمتر، زندگی بهتر" میداند. اما جامعهشناسان علاوه بر سیاستهای کنترل جمعیت، یک عامل دیگر را نیز موثر میدانند و آن تغییر در شرایط اجتماعی و فرهنگی و نقش خانواده است. گسترش شهرنشینی و تغییر تدریجی جایگاه اجتماعی زنان، تاثیر جدی در جمعیت خانوارها داشته و اکنون در ایران خانوادههای پراولاد دهههای پیشین، جای خود را به خانوادههای یک، دو یا سه فرزندی داده است.
علاوه بر این ثبات اجتماعی و سیاسی و دسترسی به خدمات اجتماعی مانند، آموزش، بهداشت و نیز چشمانداز بازار کار نیز همواره در تحولات جمعیتی هر کشوری موثر بوده است.
دورهای که ایران رشد جمعیتی بالایی را تجربه کرد مربوط به سالهای پس از پایان جنگ ایران و عراق و سالهای موسوم به "دوره بازسازی" بود. در این دوره امید به گذر از شرایط دشوار و عادیشدن اوضاع و نیز پیشبینی رشد اقتصادی در کنار فقدان سیاستهای کنترلی، نرخ رشد جمعیتی بسیار بالایی را رقم زد.
آیا جمعیت ایران میتواند ۲۱۰ میلیون نفر باشد؟
اما آیا ایران واقعا قابلیت جمعیت مورد نظر محمود احمدینژاد را دارد؟ او میگوید «ضریب رشد جمعیتی در کشور طبق آمار به شدت رو به کاهش است و این خطری برای ملت ما به شمار میرود چرا که یک ملت باید بالنده، زاینده و جاری باشد و بتواند آینده خود را تضمین کند».
کارشناسانی نیز با رئیس دولت همنظرند و حتی معتقدند که ایران ظرفیت جمیعتی فراتر از ۱۲۰ یا ۱۵۰ میلیون نفر موردنظر احمدینژاد را دارد. دکتر محمدجواد محمودی، رییس مرکز مطالعات و پژوهشهای جمعیتی آسیا و اقیانوسیه از این دسته کارشناسان است. براساس محاسبات او، ایران ظرفیت داشتن جمعیتی تا ۲۱۰ میلیون نفر را نیز دارد.
این کارشناس در پاسخ به کمبود منابع از جمله آب در ایران برای تامین این میزان از جمعیت میگوید، «ما نحوه مصرف درست آب را در ایران بلد نیستیم. نحوه استفاده از آب همان است که یزدیها استفاده میکنند. مانند کشورهای توسعه یافته است».
منظور آقای محمودی از شیوه یزدیها، استفادهی صرفهجویانه از آب است. اما آمارها از واقعیات دیگری نیز خبر میدهند: ایران با همین جمعیت ۷۵ میلیونی خود از نظر درآمد سرانه در جهان در جایگاه ۱۱۴ قرار دارد. از نظر توسعه انسانی در جهان در رده ۸۷ جهان است. حدود ۲۰ درصد جمعیت کشور، یعنی جمعیتی برابر ۱۸ میلیون نفر زیر خط فقر زندگی میکنند. بیش از یک چهارم نیروی کار ایران بیکار است. میزان بیکاری در میان جمعیت ۱۵ تا ۲۴ ساله حدود ۴۰ درصد است.
حدود سه ميليون کودک و نوجوان پيش از پايان دوره متوسطه ترک تحصیل میکنند. ۲۵ درصد مدارس به خاطر کمبود فضای آموزشی بصورت دونوبتی اداره میشوند، ۴۰ درصد آنها فاقد استانداردهای لازم هستند و ايران از نظر نرخ فرار مغزها و مهاجرت نيروهای تحصيل کرده به خارج در شمار ۵ کشور اول دنياست.
حال با این شاخصها آیا ایران میتواند ۲۱۰ میلیون و یا حتی ۱۵۰ یا ۱۲۰ میلیون نفر را در خود جای داده و آب و نان و تحصیل و اشتغال آنها را تامین کند؟