آنجا که یک بهایی گوری برای تدفین ندارد
۱۳۹۱ خرداد ۱۰, چهارشنبهتعداد بهاییان ایران در آمارهای رسمی حدود ۳۰۰ هزار نفر برآورد میشود. از زمان انتشار این آمار تاکنون بسیاری از بهاییان به دلیل فشارهای اجتماعی و امنیتی جلای وطن کردهاند. بیشترین اتهامی که حکومت ایران متوجه بهاییان میکند "جاسوسیِ" است. دستکم ۲۰۰ بهایی در اوایل انقلاب به همین اتهام اعدام شدهاند.
اعدام و بازداشت بیدریغ بهاییان در سالهای اخیر تا حدودی کاهش یافته، اما فشار بر این اقلیت مذهبی به شکلهای دیگری ادامه داشته است. دستگیری هفت تن از رهبران بهایی و محکومیت آنها به ۲۰ سال زندان، یورش به خانههای مسئولان آموزشی و علمی این جامعه و بستن دانشگاه آنلاین آنها، اخراج بهاییان از دانشگاهها و ممانعت از استخدام آنها در ادارات، از جمله شیوههایی هستند که برای منزوی کردن پیروان این آیین اعمال میشوند.
طرد بهاییان تنها به باورمندان زنده محدود نمیشود. مردگان آنها نیز از گزند محرومیت و آزار در امان نیستند. به موازات تخریب خانههای بهاییان در شهرستانهای ایران، سنگ مزار برخی درگذشتگان بهایی نیز شکسته میشود. در پارهای موارد، خاک و گور هم از بهایی فوت کرده دریغ میشود.
دکتر فرهاد ثابتان، سخنگوی "جامعه بینالمللی بهاییان" در گفتوگو با دویچه وله از وضعیت کنونی این جامعه و تلاش برای بهبود حقوق آنها میگوید.
دویچه وله: جامعه بهاییان با توجه به روشنگریهایی که در سالهای اخیر نسبت به تبعیض علیه آنها صورت میگیرد و توجه بیشتر افکار عمومی، چه شرایطی دارد؟
فرهاد ثابتان: بطور کلی تضییق و قشار در سالهای اخیر علیه بهاییان تشدید شده و شاید بتوان گفت از سال ۲۰۰۴ به این طرف میزان دستگیریها و بازجوییها، بستن مغازههای بهاییان یا محرومیت تحصیلی آنها تشدید شده است. این باعث نگرانی ماست. این دستگیریها و مشکلات حتی به کودکان هم سرایت کرده و مثلا ما خبردار شدهایم که دست کودکی دبستانی بخاطر اینکه در نماز جمعه شرکت نکرده، از طرف معلماش داغ شده است. در نجف آباد دو بچه را از مدرسه بیرون کردهاند. میتوان گفت محرومیت تحصیلی بزرگترین مشکل جامعه بهاییان است.
آیا این محرومیتها و حساسیت به مذهب بچهها از همان زمان مهد کودک، بطور نمونه، شروع میشود یا در سطح دانشگاه؟
کودکان بهایی را مانند دانشجویان بطور رسمی از تحصیل محروم نکردهاند، اما دولت در مدارس بطور سیستماتیک خواسته که اسامی بچهها و خانوادهها و جزییات مربوط به هر خانواده را جمع کنند؛ که البته ما نمیدانیم دقیقا منظورشان چیست. در برخی مدرسهها بچهها مورد عتاب ناظم و معلم و مدیرقرار میگیرند. استهزا میشوند که بهایی هستند. آنها را مجبور میکنند که در مراسم اسلامی شرکت کرده و تظاهر به مسلمان بودن کنند.
البته این نمونهها در چند ماه اخیر اتفاق افتاده و ما قبلا چنین خبرهایی نداشتیم. ما محافل بینالمللی را آگاه کردهایم. البته کودکان افغانی هم موقعیت خوبی در ایران ندارند، تنها بهاییان نیستند.
در مورد صدور شناسنامه آیا تاکنون مواردی داشتهاید که در ثبت تولد بچههای بهایی مشکلآفرینی کنند؟
میدانید که ازدواج بهایی در ایران بطور رسمی انجام نمیشود و آنها این را ثبت نمیکنند. راستش ما تاکنون در مورد گرفتن شناسنامه مشکلی نداشتیهام، اما در موارد دیگر مثل ثبت نام در دانشگاه و حقوق مدنی دیگر مشکلاتی هست.
بین تشدید تبعیض علیه بهاییان و آگاهی عمومی نسبت به موقعیت آنها یک تناقض هست. چرا با وجود تلاشها فشارها بیشتر شده؟
ما معتقدیم که فشارهای بینالمللی موثر بوده و چه بسا اگر این فشارها نبود، سرکوب بهاییان بیشتر از این بود. انصافا باید گفت که مردم ایران خشونتی علیه بهاییان ندارند و در خیلی موارد به آنها کمک کردهاند. اگر چنین حمایتی نبود، الان اوضاع بهاییان به مراتب بدتر بود. فراموش نکنید که در اوایل انقلاب دستکم ۲۰۰ نفر بهایی را اعدام کردند و دار زدند. بسیاری سالهای متمادی زندان بودند. الان هفت مدیر بهایی در زندان هستند. میتوان گفت که اگر فشارهای بینالمللی نبود، تعداد اینها بیشتر بود.
فشار جمهوری اسلامی تنها به جامعه بهایی محدود نمیشود. دولت ایران اساسا نسبت به موضوع حقوق بشر اعتنایی ندارد. دولت ایران بطور رسمی با موازین حقوق بشر آشتی ندارد، اما این به معنای آن نیست که ما کار خود را متوقف کنیم.
آمار دقیقی از جامعه بهاییان ایران دارید؟ عده زیادتری الآن مهاجرت کردهاند؟
بله، در آخرین تخمین ما در چند سال پیش، آمده که ۳۰۰ هزار بهایی در ایران هستند. هرچند الان بسیاری از آنها از ایران رفتهاند، اما هنوز خیلی خانوادهها ماندهاند. طبق آمار رسمی در ایران، تعداد زیادی از هموطنان غیربهایی ما به آیین بهایی گرایش پیدا کردهاند.
من در رسانههای ایرانی خواندم که میخواهند ۵۰۰ طلبه را برای مقابله با رشد بهاییت در شهرستانهای ایران آموزش دهند؛ و این خودش نشان میدهد که این جامعه در حال رشد است و برای همین دولت میخواهد بیشتر فشار بیاورد.
روزی نیست که در رسانههای ایرانی به بهایی و جامعه بهاییان حملهای صورت نگیرد و متاسفانه هیچ کدام از این بهاییها امکان دفاع از خود را پیدا نمیکنند. این حملهای یک طرفه به کسانی است که حق هیچ دفاعی از خود را ندارند. میخواهم بگویم که جامعه بهایی همزمان در حال رشد است، اما کسی آزادانه نمیتواند بگوید بهایی شدهام و این مکتوم میماند.
فکر میکنید چه دلیلی برای این رویکرد هست. در ایران ما شاهد گرایش به مسیحیت هم هستیم، اما بهاییها خیلی خویشتندار هستند و در مورد آیین خود حرفی نمیزنند.
اتفاقا بعضی دوستان خیلی با شجاعت این را بیان میکنند که مسیحی یا بهایی هستند و مشکلات زیادی را به جان میخرند. برخی هم معتقدند که مذهب یک امر خصوصی است. البته آنها به موازین اخلاقی خود پایبند هستند و آنها را در زندگی روزمره بازتاب میدهند. با این همه باز هم در معرض خطر قرار دارند.
باور بطور کلی یک مساله شخصی است و یک جامعه دمکراتیک جامعهای است که فرد خود را ملزم به افشا یا تبلیغ باور خود برای کوپن و تحصیل و شناسنامه نمیداند. جای تاسف است که تبعیض دینی در ایران نهادینه شده و هر کس هر کاری که میخواهد بکند، با دیانت او گره خورده است.
آقای ثابتان، بخاطر فشارهای موجود، بهاییان در ادارهها و اجتماع زیاد به کار گرفته نمیشوند. این جامعه برای معاش خود چه میکند؟ آیا بیشتر به کار آزاد میپردازد؟
بله، بیشتر بهاییان ایران مغازهدار و کاسب هستند یا در ادارههای خصوصی کار میکنند. البته برخی شرکتهای خصوصی که بهاییان را استخدام کردهاند، برای بیرون کردن کارمندان خود تحت فشار قرار گرفتهاند. بعضی مغازههای بهاییان را خراب کرده یا آتش زدهاند. شرکتهای بهایی را بستهاند. مغازهها را پلمب کردهاند. در شیراز با انتشار لیست ۴۰۰ مغازه در یک روزنامه، به مردم گفتند که اینها بهایی هستند و با آنها معامله نکنند.
این عمل شبیه کار آلمان نازی است که پشت مغازههای یهودیان ستاره میزدند تا مردم آنها را شناسایی و طرد کنند. چه ارگانی در غیاب رهبران بهایی که دستگیر شدهاند، به کارهای آنها رسیدگی میکند؟
هیچ ارگانی! با همه محدودیتها و سرکوبها، یک اصل مهم در آیین بهایی اطاعت از قانون است. اگر دولت ایران گفته که این تشکیلات غیرقانونی است، ما میپذیریم. هر چند قبلا نگفته بودند و این گروه الان ۲۰ سال زندان گرفته، در حالی که زیر نظر دولت داشتند کار میکردند و این حکم جای تعجب دارد.
الان بهاییان دارند زندگی خود را میکنند و هیچ فعالیت گروهی ندارند. البته هموطنان ما باید بدانند که وقتی در روزنامهها و رسانهها در سطح وسیع به بهاییان حمله میشود و اتهام به آنها میزنند، مسلما شهروندان کنجکاو میشوند که جریان چیست و در نتیجه اگر یک بهایی را ببینند، ازاو سوال میکنند و او هم طبعا پاسخ میدهد. ولی بعد او را دستگیر میکنند که داشتی تبلیغ میکردی! در حقیقت هیج نهاد رسمی برای تمشیت امور بهاییان کار نمیکند.
شما در مورد ازدواج بهاییان گفتید که رسما ثبت نمیشود. اما در مورد فوت بهاییان اوضاع چگونه است؟ همچنان گور آنها را تخریب میکنند؟
این هم مشکل دیگری است که ما نمیفهمیم چرا با کسی که از دنیا رفته سر بدرفتاری دارند. چرا قبر بهاییها را میشکنند؟ درختهای گورستانها را میکنند و با بولدوزری که چراغاش را خاموش کردهاند، شبانه میروند مقابر را خراب میکنند. در چند مورد اجازه دفن یک بهایی درگذشته را ندادهاند و بستگان او مجبور شدهاند چند روز جسدش را پشت یک وانت این طرف آن طرف ببرند تا بالاخره او را در جایی دفن کنند. به نظر میرسد یک شهروند بهایی در ایران حتی پس از مرگ هم آرامش ندارد.
آخرین صحبت شما چیست. چه پیامی برای کسانی دارید که سخنان شما را خواهند خواند؟
در وهله اول از هموطنان خودم و از وسعت نظر و حمایتهای بیدریغ آنها تشکر میکنم. مردم ایران زندهفکر هستند و حقیقت را درک میکنند. امیدوارم ما بتوانیم با همکاری یکدیگر برای بازسازی و پیشرفت ایران به هم کمک کنیم. مشکلات مربوط به جامعه بهایی برای همه هموطنان دیگر هم هست. سی سال پیش به دروغ میگفتند که بهاییان جاسوس هستند، اما الان به همه این اتهام را میزنند. این حقیقت ندارد و همه این را فهمیدهاند.