کودکان دستفروش وخياباني درهرات افزايش يافته است
۱۳۸۸ آذر ۱۵, یکشنبهدرجاده ليلامي آنها درحالي انواع پلاستيک و ظروف خانه مي فروشند که دردکانها به راحتي آنها را مي توان دريافت.
گرچه فروش اين وسايل مي تواند سهولت هايي هم براي مردم به بارآورد، اما ضررآن ضربه يي جبران ناپذيربرآينده اين اطفال وارد مي کند که مي توان اذعان داشت ضررش بيشترازفايده آن است.
پسرده ساله اي که نامش عبدالله است، يکي ازاطفالي است که دستفروشي مي کند. او که صنف ششم مکتب است، مي گويد: روزانه هرمقدارپولي که کمايي مي کند به خانواده اش مي دهد تا والدينش نيزآن مبلغ را براي تهيه مواد مورد ضرورت خانواده به مصر ف برسانند. او روزانه 9 ساعت کارمي کند ودرکنارآن درس نيزمي خواند. عبدالله آرزودارد که او هم مانند ديگرکودکان هم سنش درکوچه وبازار به تفريح وسرگرمي بپردازد وديگرمجبورنباشد که کارکند.
تعدادي ازاطفال نيزبه کارهاي شاقه مصروفند ودرکناربزرگترها ودوشادوش آنها به کارمشغول مي شوند که اين کاردرآينده آنها تاثيرات منفي برجاي خواهد گذاشت وسلامتي وشايد زندگي آينده آنها را به مخاطره مواجه بسازد.
عبدالواسع دوازده ساله يکي ازاطفالي است که چون بزرگسالان کارمي کند. او گاري دارد.عبدالواسع درگاري اش انواع کالاهاي زنانه را بفروش مي رساند.
اين دو کودک تنها کودکان کارگروخياباني هرات نيستند. همه روزه درهرات مي توان شاهد صدها کودکي بود که مشغول به کارند ،بدون آن که درچرخه اقتصاد کشورنقش مهمي ايفا کنند ودررونق اقتصاد کشور نقشي داشته باشند. درآمد کاري آنها طوري است سودي لازم براي آنها ويا خانواده شان ندارد ونمي تواند با کاري که انجام مي دهند،ازفقررهايي يابند.
اين پايان ماجرانيست؛ درکوچه وخيابان ازاولين ساعات روز درميان زباله ها کودکان درحال جمع آوري وجداکردن پلاستيک، شيشه وياآهن پاره ها مي باشند تا بتوانند بوسيله فروش آنها چند ناني براي اعضاي خانواده تهيه نمايند.
اطفال خردسال درافغانستان درکنار فقرواجباري که وجود دارد، با برداشت هاي فرهنگي وسنتي محل، خود را مسوول ونان آورخانواده مي دانند ودرکنارسرپرست خانواده آنها نيزکارمي کنند.
استيفن نادري، مسوول دفتر مطبوعاتي واطلاعاتي دفترسياره، افزايش کودکان خياباني و کودکان کارگر را درهرات نگران کننده مي خواند. اومي گويد: کودکان خياباني تعدادشان افزايش يافته است.
نادري کودکان خياباني را به دسته هاي مختلف بخش بندي مي کند: کودکاني که در زباله داني ها وکثافات به جمع آوري موادي که بازارفروش دارد مي پردازند، اطفال کوچک که گدايي ويا شيشه موترها را پاک مي کنند ويا به دنبال پلاستيک وشيشه درکوچه وخيابانها سرگردانند. اماهيچ موسسه وسازماني نيست که به آنها کمک نمايند.
دولت درکل که خود با مشکلات فراوان ديگرمواجه است، نه توان کاري براي کمک به اطفال را دارد ونه هم برنامه ويا طرحي دراين زمينه روي دست دارد.
درکنارسيرروبه بالاي افزايش اطفال خياباني، بالا رفتن تعداد اطفال معتاد به مواد مخدرنيز افزايش يافته است. آقاي نادري که خود در حوزه غرب کشور، اين اطفال رامشاهده کرده است درباره ي وضعيت آنها مي گويد : "بسياري معتاد هستند بعضي گروههايي هستند که مواد مخدر به اطفال زرق مي کنند تا به اين وسيله پول به دست آورند. درجلوگيري ازافزايش اين اطفال کدام اقدامي ازسوي مجامع ومراکز مدافع ازحقوق اطفال صورت نگرفته است".
با آن که هرازگاهي دراين باره گزارش هاي به نشرمي رسد و برخي ازسازمان هاي خيريه ادعاي کمک به اطفال را سرمي دهند، ولي هنوز دقيقاً معلوم نيست که چه تعدادي کودک مشغول کارهاي خياباني ويا کارهاي ديگراست.
اشتغال اغلب کودکان را نميتوان کارناميد؛ اين اشتغال نه دراقتصاد جامعه نقش مثبتي دارد و نه براي شاغلان امنيت ورفاه فراهم ميکند، بلکه زندگي کودکان رابه بازي گرفته است. کودکاني که به شکل شعارگونه گفته مي شود: ساختارآينده افغانستان به دستان کوچک، اما تواناي آنان شکل مي گيرد. اما با وضعيت فعلي که اين آينده سازان دارند آيا مي توان به آينده اين کشوراميدواربود؟
پروانه علیزاده، هرات
ویراستار: یاسر