خروج گسترده کردها از شمال عراق
۱۳۹۴ بهمن ۲۲, پنجشنبهدر اربیل شهربزرگ و پرجمعیت کردی، تاجران در بازار می گویند: «وضع خراب است». آن ها می افزایند که «هیچگاه وضعیت چنین خراب نبوده است». در حقیقت همه می خواهند که از این جا بروند. حبیب می خواهد دوباره به بایرن آلمان بیاید که تا سال 2011، یعنی پیش از آن که به زادگاهش اربیل برگردد، برای نُه سال در آنجا زندگی کرده بود. اکنون او یورو را به دالر و یا دینار عراقی تبادله می کند، لایتر و تسبیح می فروشد.
مروان خرما، انار و انگور می فروشد و ترجیح می دهد دوباره به پیتزا فروشی در ناحیه نیوکولن شهر برلین برگردد. فوزیه به خانه اش در دویسبورگ می اندیشد که به دلیل ناآرام بودن خانواده اش و اصرار روی اینکه او به اربیل برگردد، رهایش کرده بود. او نمی تواند کرایه دکانش را بپردازد که رواق هایش را با خشت های زرد دوباره تزئین کرده بود. او می گوید: «کس پول ندارد و نمی تواند چیزی بخرد». برخی از رشته های تجاری می بایست مسدود گردند. صاحبان آن ها یا فرار کرده اند و یا این که ورشکست شده اند.
شمار شاگردان مکتب به شدت در حال کاهش است
در نشست اعضای اتحادیه مکتب آلمانی در اربیل این گرایش به وضاحت دیده می شود. در این یگانه مکتب آلمانی در عراق در سال تعلیمی جاری به تناسب سال گذشته یک کاهش 34 درصدی در شمار شاگردان مکتب دیده می شود. طبق تخمین ها تنها در شش ماه گذشته 35 هزار کُرد، عراق را به عزم اروپا ترک گفته اند و این روند ادامه دارد. نهاد لطیف قویه، شهردار اربیل پس از ده سال کار کردن، دوباره به بُن برگشته است.
بعد از پایان دومین جنگ عراق، هزاران کرد از تبعید در اروپا به کشورشان برگشتند. به ویژه در آلمان تا سال 2011 یک افزایش پیوستهء برگشت به عراق دیده می شد. کردهای عراقی در آلمان، با نزدیک به نیم ملیون جمعیت، بزرگ ترین جماعت تبیعدی ها را تشکیل می دهند. کسی که داوطلبانه به عراق می رفت پول و تکت پرواز مجانی تا اربیل به دست می آورد که این امر برگشت به وطن را بسیار جذاب می ساخت. با این هم بسیاری از عودت کنندگان عمیقاً از این اقدام شان متاسف هستند و می خواهند دوباره به اروپا برگردند. فرستنده تلویزیونی کردی "کی ان ان" درست در هفته گذشته گزارش داد که در بحیره اژه یک قایق پناهجویان کردی غرق شده است. 30 تن از آن ها جان دادند. همه آن ها از سلیمانیه، دومین شهر بزرگ در کردستان عراق بوده اند.
مقاومت در برابر سؤ مدیریت اقتصادی
بررسی مسأله در سلیمانیه خود گواه این وضع است. در حقیقت این شهر امن ترین شهر عراق بود. 200 کیلومتر از منطقه نفوذ به اصطلاح "دولت اسلامی" یا داعش فاصله داشت و نزدیک به مرز ایران است. سلیمانیه مرکز فرهنگی و آموزش و پرورش کردستان شمرده می شود. پیش از حمله ملیشه های تروریست بر مناطق کردی در اگست 2014، چنان که از رسانه ها شنیده می شود، جمعیت این شهر 1.6 میلیون نفر بوده است. تنها دو اردوگاه بیجاشدگان داخلی در حاشیه این شهر، واقعیت را در سایر مناطق عراق نشان می دهد. و البته اکنون آنچه در سلیمانیه دیده می شود، حالا در سرتاسر کردستان حاکم است، یعنی علیه وضعیت حاکم مقاومت صورت می گیرد.
به ویژه جوانان کردی مدعی اند که در این منطقه کار و چشم اندازی برای آینده ندارند. چنان که آن ها در آغاز بهار عربی در سال 2011 به جاده ها برآمدند تا علیه سؤ اداره اقتصادی و فساد حکومت منطقه ئی کردستان و به جانبداری از دموکراسی بیشتر و نظام پارلمانی مظاهره کنند، و این اعتراضات آن ها به طور خشونتباری سرکوب شد. پنج نفر جان های شان را از دست دادند. مسعود بارزانی رئیس حکومت کردستان حزب مخالف گوران را که در سلیمانیه مستقر است، مسئول این رویداد خواند. او بدون تشریفات اعضای این حزب را از حکومت بیرون کرد، مانع سفر رئیس پارلمان به اربیل شد و نمایندگان حزب را از شرکت در جلسات پارلمان منع کرد.
حکومت عملاً ورشکسته است
از تابستان سال گذشته به این سو دوران رسمی کار حکومت پایان یافته است. نمایندگان مردم باید مطابق به قانون اساسی یک رئیس جدید انتخاب کنند. با این هم، سخنی از این کار در میان نیست. آنانی که خود را پیشقراولان انکشاف دموکراتیک در کردستان عراق می دانستند، دوباره به ساختارهای قدیمی اقتدارگرا بر می گردند. علاوه براین یک بحران اقتصادی گسترده وجود دارد. از پنج ماه به این سو دیگر حقوق و معاشات کارمندان حکومتی پرداخته نشده است. بیش از 70 در صد کردهایی که در سه ولایت اربیل، ضحاک و سلیمانیه می باشند، کارمندان دولتی اند. پیامد آن خالی شدن مغازه ها، رستوران ها و هوتل ها می باشد.
فروشگاه های بزرگ مشتریان شان را از دست داده اند. برق معمولاً قطع می شود. پروژه های زیرساختی متوقف اند، شرکت های نفتی خارجی منطقه را ترک گفته اند، زیرا دیگر به آن ها پول داده نمی شود. یک مناقشه عمیق بین حکومت منطقه یی کردستان و حکومت مرکزی در بغداد موجب متوقف گردیدن انتقال پول شد. حکومت منطقه یی به تنهایی از عهده تمویل خود بر آمده نمی تواند. علاوه بر این جنگ علیه داعش و رسیدگی به بسیاری مهاجران بر بودجه فشار نهایت زیاد اِعمال می کند.
اتهام علیه عودت کنندگان از آلمان
خوشاوه فرج بر دیدگاه بدبینانه اش نسبت به مخمصه کنونی تاکید نموده و می گوید:«کردها دوباره به ساختار قدیمی بین النهرین بر نمی گردند، بلکه آن ها هرگز واقعاً آن را ترک نگفته اند.» این پروفیسور سیاست در دانشگاه سلیمانیه شش سال پیش از شتوتگارت به کردستان برگشته است. او می گوید: «ما در بازسازی منطقه مان و در مدرن سازی جامعه با انرژی زیاد کمک کرده ایم». همسر و سه دخترش، با اشارت به این اظهار نظر موافقت نشان می دهند. اکنون خانواده او در یک خانه چهار اتاقه یک منطقه نوآباد سلیمانیه زندگی می کنند و به فرار مجدد شان به آلمان فکر می نمایند.
آن ها از همان اول با جامعه کردی به درستی ادغام نیافته اند. دختر بزرگش برداشتش را از هنگام برگشت به کردستان که برای شان تقریباً ناشناخته بود به یاد آورده و می گوید که از همان آغاز آن ها یک نوع رد شدن را احساس می کردند. یاریوان سه ساله بود که پدر و مادرش تصمیم گرفتند عراق را ترک گویند. او 15 ساله بود که به کردستان برگشتند. او می گوید: «ما همچون رقیبی پنداشته می شویم که باید دفع شود.» گاه گاهی مردم بومی آنچه را در مورد عودت کنندگان فکر می کردند علناً می گفتند: «شما که زندگی خوشی را در اروپا می گذراندید، ما علیه صدام حسین می جنگیدم و اکنون شما برگشته اید و می خواهید گپ بزنید.»
«شست و شوی مغزی راستین»
چنین ملاحظاتی در مکاتب نیز به نظر می خورند. در آن جا دو جناح به وجود آمده است: عودت کنندگان و با شندگان قدیمی. جهان بینی های مختلفی به موازات همدیگر در آنجا وجود دارد. یاریوان باید بیاموزد که بسیاری چیزهایی که در آلمان عادی بودند در کشورش ممنوع اند. از جمله بایسکل سواری و شنا برای دختران حرام شمرده می شود. در مورد لباس های چسپ بسیار گپ زده می شود. همین طور در مورد آرایش صورت، دستمال سر و این که پسران و دختران نباید یک جا دیده شوند. چنانکه یاریوان ارزیابی اش را بیان می کند این «یک شست و شوی مغزی راستین» است.