کابل؛ شهری که از میان خاکسترهای آتش قد برافراشته است
۱۳۹۷ تیر ۱۴, پنجشنبهبوینگ ۷۲۷ کهنه "خطوط هوایی آریانا افغانستان" یک ماه پس از سقوط حاکمیت طالبان در سال ۲۰۰۱ با ۱۰ سرنشین به شمول خودم به طرف کابل جنگ زده پرواز کرد. شهر کابل پایتخت افغانستان هنوز شاهد ویرانی های ناشی از موشکها و آتش توپخانه درگیری های مجاهدین با نیروهای شوری سابق بود که در سال ۱۹۷۹ به افغانستان یورش برده بودند.
همچنان جنگهای میان گروهی مجاهدین نیز این کشور را ویرانتر کرده بود. در میدان هوایی کابل نیز سوختگیهای ناشی از حملات هواپیماهای جنگی به چشم می خورد. شماری از مردم با استفاده از سیخ به پاک کاری زمین ها از وجود ماین ها پرداخته بودند. کسی زینه را در برابر بال طیاره گذاشته و دروازه طیاره را باز کرد. سپس در آن ماده مایعی را ریخته و قوطی خالی آن را روی شانهاش گذاشت.
سریع به جلو ظرف ۱۶ سال، و یا چهار دوره جام جهانی
من این بار از دبی پرواز کردم. باخود شراب سرخ داشتم و در زمان فرود آمدن هواپیما به کابل مزه مزه می کردم. کابلی که زمانی با قصرهای بزرگ و باغهای عطرآگینش مشهور بود. جایی که هرچند اثرات جنگهای چند دههای در آن باقی نمانده، اما در ماههای اخیرا شرایط امنیتی اش وخیمتر شده است.
ساختمانهای درخشان و آپارتمان ها در غرب شهر جایگزین بقایای و مخروبهها شده اند. شمار زیادی از مغازهها ایجاد شده اند که سبزیجات تازه، تیلفونهای هوشمند، مود، وسایل آشپزخانه و انواع مواد مورد نیاز ساختمانی می فروشند.
از خاطرات زنانی که که باید تحت حاکمیت طالبان به زور چادری می پوشیدند و همچنان ویرانههای جنگ، در میان احتمال تمدید آتشبس، انتخابات آتی، نخستین بازی آزمایشی تیم کرکت در برابر هند و جام جهانی؛ دیگر چیزی پیدا نیست.
سید امید شریفی یکی از موسسان سازمان فرهنگی موسوم به "آرت لوردس" که در زمینه ترویج فرهنگ و هنر فعالیت می کند، می گوید: «شهر تغییر کرده است. در جادهها پسران و دختران باهم قدم می زنند. جامعه بیشتر همدیگرپذیر شده است. اینجا هنر، فرهنگ و موسیقی است... مردم بسیار مهربان اند.»
تاریک ترین دوره
چهار زن با صورتهای آراسته و بدون چادری زمانی که موترشان در ازدحام سنگین بعد از ساعت کاری کابل گیر کرده است، لبخند می زنند. یکی از خیاطهای در مغازه بزرگش که با سیستم تعبیه هوا مهجز است، تولیداتش را معرفی میکند. او میگوید:«وضعیت بازار خوب است و بهتر میشود. کیفیت کار من شماره یک و به استاندارد اروپا است. من خرسندم.»
کافهها و رستورانتها هم با پخش موزیک شاد، طنین اندازند. این بخش شهر [غرب کابل] همچنان محل سکونت شمار زیادی از هزارهها است؛ اقلیتی که اکثراً از سوی جنگجویان هدف قرار میگیرند.
طالبان در سال ۱۹۹۶ اداره کابل را به دست گرفتند. این گروه همچنان پس از سقوطش در سال ۲۰۰۱، به موجی از بمب گذاریها پرداخته اند. مرکز دیپلوماتیک کابل همچنان ترسناک باقی مانده و با دیوارهای سمنتی، سیمخاردار و پوستههای امنیتی احاطه شده است. شریف میگوید: «سالهای حاکمیت طالبان، تاریکترین دوره بود. حتی نمیتوانستید به موزیک گوش دهید.»
او بیاد دارد که دوبار با پدرش برای تماشای فوتبال به [استادیوم ورزشی] رفته بود و هربار پس از مسابقات در این مکان حکم اعدام اجرا می شد. او می افزاید: «پدرم کوشش می کرد که از من حفاظت کند، چشمانم را میبست... اما من با یک چشم می دیدم. یک گروهی از آدمها با موترها آمدند و و مردی را مانند گوسفند کشتند.»
آینده چگونه خواهد بود؟
چه چیزی در انتظار این پایتحت در حال توسعه است که میان کوههای هندوکش قرار گرفته است؟ آمدن طالبان به شهر و گرفتن عکسهای سلفی بامردم درجریان آتشبس سه روزه در روزهای عید، امیدواری را برای صلحپایدار به میان آورده است. شریف: «شما نمی تواند طالبان را رد کنید، اما خطهای سرخ وجود دارند. اگر آنان دوباره بیایند و به روند سیاسی یکجا شوند، ما با کارهای هنری مان اینجا خواهیم بود. مردم نمی خواهند بمیرند.»
خیاط هم موافق است: «اگر طالبان برگردند، حکومت طور دیگری خواهد، نه مانند قبل. اگر جنگ نباشد ما آینده خوبی خواهیم داشت.»
خبرگزاری رویترز/ ن.ا