چگونه ایالت بورنوی نایجریا پرورشگاه تروریست ها شد؟
۱۳۹۳ تیر ۲۵, چهارشنبهگفته می شود که روز دوشنبه نیز جنگجویان گروه تروریستی بوکوحرام دوباره ده ها انسان را در یک قریه نایجریا واقع در ایالت بورنو کشته اند. در کُل، براساس آمار سازمان دیده بان حقوق بشر، در شش ماه اول امسال بیش از 2000 انسان توسط این تروریستان اسلامگرا در نایجریا قربانی شده اند. به گزارش دیده بان حقوق بشر، اکثر کشتارها، یعنی 1446 مورد آن در ایالت بورنو صورت گرفته اند که همچون گهواره این سازمان تروریستی به شمار می رود. جاناتان گودلک، رئیس جمهور نایجریا در ماه می سال 2013 در بورنو و دو ایالت همجوار دیگر آن، یوب و اداماوا، حالت اضطراری اعلام کرد تا تروریست ها را عقب راند.
برای این منظور نظامیان در آنجا بر همه چیز دسترسی تقریباً بی قید و شرط داشتند. نیروهای امنیتی واقعاً موفق گردیدند ایالت های اداماوا و یوب و همچنان میدوگوری، مرکز بورنو و سایر شهرهای بزرگ را تا اندازه زیادی آزاد سازند. بار پیامدهای منفی این حمله نظامی را اکنون آن باشندگان مناطق دور افتاده در جنوب و شرق بورنو در مرز با اداماوا و کامرون متحمل می شوند که توسط تروریست ها به آنجاها رانده شده اند. افراد مسلح هفته چندبار بر قریه ها حمله می کنند، مکاتب، کلیساها و خانه را ویران می کنند و باشندگان آن را قتل عام می نمایند.
مناطق کوهستانی عبورناپذیر
گرهارد مولر کوزاک، قوم شناس آلمانی که در انگلستان زندگی می کند، از سال ها به این سو به تحقیق در مناطق کوهستانی بین شهر نایجریایی گوازا و شهر مورا در کامرون مشغول است. کوزاک می گوید که این منطقه مدت های طولانی است که با جهان خارج رابطه ای ندارد.
مسیحیت در سال های 1960 در آنجا انتشار یافته است و اسلام در بیست سال اخیر در آن جا به طور مشهود اشاعه یافته است. بسیاری مردم هنوز هم به ادیان باستانی افریقایی در آنجا معتقد اند. دیگر کدام مسیحی ای در این منطقه وجود ندارد.
کوزاک می گوید:«به ویژه در شرق تپه های گوازا در امتداد مرزهای بین المللی با کامرون، مسیحیان زیادی زندگی می کنند. همه آن ها بیرون رانده شده اند. در منطقه گوازا دیگر هیچ مسیحی نمانده است. اکثر آن ها در کامرون در کمپ های پناهجویان می باشند. دیگران به مناطق دیگری در بیرون از بورنو رفته اند».
فقر مفرط به مثابه عامل
این قوم شناس می گوید که از قرار معلوم تنها تروریست های بوکو حرام کوه های گوازا را در تصرف شان ندارند، بلکه همچنان افرادی که تازه در قریه های آن جا به اسلام گرویده اند، با آن ها یکجا شده اند. از مدت ها به این سو بین مسیحیان و مسلمانان یک منازعه به وجود آمده است، که به فقر بسیار شدید در منطقه نیز ارتباط دارد.
کوزاک می افزاید: «این منازعه بر بوکوحرام بسیار تاثیر منفی کرده است. در صورتی که این تروریست ها شکست هم بخورند، مشکل خواهد بود این زخم را التیام بخشید».
اسلامِ با مدارا
مولر کوزاک می گوید که در سال 2009 پس از کشته شدن محمد یوسف رهبر بوکوحرام و صدها تن دیگر از اعضای این فرقه، برای نخستین بار اعضای این سازمان در کوه های واقع در مرز با کامرون ظاهر شدند و خود را در صوف های آنجا پنهان کردند. آن ها از میدوگوری مرکز ایالت بورنو به این جا آمده اند. این که فرقه مذکور توانسته است چنین قوی شود، از نظر یک محقق دیگر که با منطقه آشنایی دارد، به تحولات اجتماعی ده سال اخیر بر می گردد. نوربرت سیفیر، پروفیسور بازنشسته افریقا شناسی در وین و کارشناس زبان و فرهنگ "کانوری" یعنی بزرگترین گروه قومی در بورنو می باشد.
این پروفیسور می گوید:«وقتی که من برای نخستین بار به میدوگوری آمدم، این منطقه نزدیک به 80 هزار نفر جمعیت داشت. اکنون شمار جمعیت به نیم میلیون نفر می رسد. این بدان معنا است که یک تغییر ریشه یی غیرعادی به وجود آمده است».
این امر تغییرات زیاد اجتماعی را به وجود آورد، چنان که امروز کوناری ها در شهر در ردیف پایینی اقوام دیگر قرار گرفته است. در آن بخش هایی از بورنو که کوناری ها هنوز هم از لحاظ جمعیت اکثریت دارند، افراط گرایان چانس اندکی دارند. اسلام در بین آن ها از بیشتر از 1000 سال به این سو ریشه دوانیده است. در بین آن ها کمتر کسی از بوکوحرام حمایت می کند. دین این مردم بسیار پرتسامح و پرمدارا است.
سیفیر می گوید:«این یکی در مقایسه با سایر بخش های اسلام در برابر سایر گروه ها و نیز در برابر غیرمسلمانان بامداراتر است. چه این گروهِ غیرمسلمان مسیحی باشد و یا پیرو دین دیگری. این تجربه یک سال تمام من بود. دین هرگز مانعی برای جداسازی نبود».
نوربرت سیفیر مانند گرهارد مولر کوزاک تحولات جمعیتی را عامل پا گرفتن ایدیولوژی های افراطی مانند بوکو حرام می داند. جوانانی که در جامعه بی ریشه شده اند و در جستجوی خوشبختی در شهرهای بزرگی مانند میدوگوری آمده اند، مایوس شده اند. بیکاران و کسانی که آینده ای روشنی ندارند، سهم کمتری از رفاه اجتماعی دارند.
معلومات دست دوم از ساحه ومردم
یک پیامد دیگر ترور این است که دانشمندان خارجی معلومات شان را از همکاران محلی و افراد ارتباطی به دست می آورند. دیگر خود آن ها نمی توانند به منطقه سفر کنند.
کوزاک می گوید:«به ویژه به حیث یک دانشمند سفید پوست شما در همه جا انگشت نما هستید. با این شرایط دیگر کسی به فکر این نیست که به منطقه مرزی برود».
نوربرت سیفیر از مشکل مشابه سخن می گوید: «همکاران من در آنجا دیگر جرأت نمی کنند که برای خرید به بازار بروند».