دابینز: حکومت کنونی افغانستان بیشتر آماده همکاری است
۱۳۹۴ مهر ۲۵, شنبهجیمز دابینز که در سالهای 2013 و 2014 نماینده ویژه ایالات متحده امریکا برای افغانستان و پاکستان بود، در مصاحبهای با دویچه وله راجع به دلایل تجدیدنظر جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان صحبت میکند.
دویچه وله: از زمانی که رئیس جمهور بارک اوباما در ماه می 2014 جدول زمانی خروج نیروهای امریکایی از افغانستان را قبل از ختم دوره ریاست جمهوریاش اعلام کرد، چه چیزی تغییر کرده است؟
دابینز: آن وقت هنوز رئیس جمهور اشرف غنی و رئیس اجرایی عبدالله عبدالله انتخاب نشده بودند. آن وقتها رئیس جمهور حامد کرزی بود. حالا یک حکومت جدید وجود دارد.
شما شاهد سالی با تشدید جنگ بودید. نمیخواهم بگویم که رویهم رفته این سطح جنگها غیرمنتظره بود. من فکر میکنم هرچند مردم در ماه می پیشبینی میکردند که جنگهایی در این سطح وجود خواهد داشت، اما امیدوار بودند که به این شدت نرسد.
نتیجه تلاشها برای شروع مذاکرات صلح ناامیدکننده بود که [ابتدا] کاملاً امیدبخش بود. سرانجام با افشا شدن مرگ ملا عمر، و همچنین رقابت در داخل طالبان برای رهبری و تصمیم رهبری این گروه به خروج از مذاکرات صلح، این مذاکرات به تاخیر افتاد.
سپس حضور "دولت اسلامی" یا داعش در افغانستان و برخی تاختوتازهای چشمگیر آن بود که هرچند هنوز محدود، اما در عین حال هشدار دهنده است؛ سرانجام هم تاخت و تاز طالبان بر شهر کندز دیده شد.
فکر میکنم ترکیبی از همه اینها بود [که باعث تجدید نظر در کاهش نیروها گردید]. فکر نمیکنم صرفاً یکی از این موارد مطرح بوده باشد. به گونه مثال، گزارشهای تازه میرساند که رئیس جمهور اوباما پیش از جنگ کندز به جهت این تصمیمگیری [برای ادامه حضور نظامی فراتر از 2016] حرکت میکرد.
دویچه وله: تغییر قدرت در افغانستان چگونه بر تصمیم امریکا برای ادامه حضور نظامی بعد از 2016 تاثیر گذاشت؟
دابینز: حالا حکومتی وجود دارد که بسیار بیشتر آماده تشریک مساعی است، حکومتی که واضحاً میخواهد با ایالات متحده و ناتو کار کند. رئیس جمهوری بر سر کار است که از ایالات متحده امریکا و ناتو به خاطر سهمگیری شان و قربانیانی که داده اند، بسیار تشکری میکند. حکومتی بر سر کار است که آماده همکاری است؛ چیزی که جدید است.
من نمیخواهم در مشکلاتی که با کرزی [رئیس جمهور پیشین] داشتیم مبالغه کنم، اما به ویژه در سالهای اخیر او به صورت فزاینده منتقد نقش ناتو و امریکا بود. او به طور فزاینده غیرقابل پیشبینی بود و او با رفتار خود در افکار عمومی در امریکا و اروپا مشاجره و مخالفت ایجاد کرده بود.
دویچه وله: ایالات متحده امریکا 14 در افغانستان بوده است. منتقدان میگویند که نیروهای امنیتی افغانستان هنوز هم موثر عمل نمیکنند. چرا باور کنیم که حضور طولانیتر و آموزش بیشتر نیروهای امنیتی افغانستان تغییری ایجاد میکند؟
دابینز: آموزش و بالا بردن شمار نیروهای کنونی اردوی ملی افغانستان تا سال 2006 شروع نشده بود. نیروی کنونی تا همین دو سال پیش تکمیل نشده بود. میان سالهای 2002 تا 2005 پیامد جنگی وجود نداشت. ما 14 سال در افغانستان بوده ایم، اما ما در [همه این] 14 سال در سطح چشمگیر نجنگیده ایم. یک دوره قابل توجهی وجود داشت که در جریان آن طالبان شکست داده شدند، به پاکستان گریختند، به تشکیل مجدد شروع کردند، استخدام کردند، آموزش دیدند، تمویل شدند و سرانجام دوباره برگشتند.
ایالات متحده، البته نه تنها ایالات متحده بلکه همه جامعه بین المللی، در سالهای نخست در فراهم کردن نوعی از منابع که افغانها را قادر به ایجاد نیروی با ظرفیت پولیس و اردو و دیگر نهادهای حکومتی سازد، بسیار آهسته عمل کردند.
این پروسه، یعنی تعهدات جدی فراهم آوری منابع، به صورت جدی در سالهای 2005 و 2006 شروع شد. من نمیدانم که هیچ کشور دیگری که ما در آن اردو را در چنین دوره زمانی از هیچ ایجاد کرده باشیم، بهتر از این عمل کند. پس، ما چه چیزی را با این اردو مقایسه میکنیم؟ این اردو مطمیناً که از اردوی عراق بهتر میجنگد.
دویچه وله: ظهور گروه "دولت اسلامی" و بیثباتی در عراق چه اندازه بر سیاست امریکا در قبال افغانستان تاثیر وارد کرده است؟
دابینز: این به صورت عمومی پذیرفته شده است که حمله بر عراق یک اشتباه بود و سپس ترک عراق یک اشتباه دیگر. اشتباه بزرگتر این بود که اصلاً به عراق حمله شد. اما وقتی حمله صورت گرفت، آشفتگی ایجاد شد، وضعیتی خلق شد که منجر به عدم توازن منطقهای گردیده و افراط گرایی را افزایش داد، این یک اشتباه بود که آن کشور را ترک کردیم.
جنگها صرفاً با گفتن این که ختم شده است، پایان نمییابند. حدس من این است که هرچند رئیس جمهور اوباما آماده نیست تا در ملاء عام اعتراف کند که این یک اشتباه بود، اما مطمین هستم که او میداند این یک اشتباه بود. تصمیم باید بر اساس اطلاعات دست داشته گرفته شود، نه براساس آگاهی قبلی از چیزی که در شروف وقوع است.
تفاوت بزرگی وجود دارد؛ عراقیها نمیخواستند که ما باقی بمانیم، اما افغانها میخواهند. هیچ سیاستمدار عراقی وجود نداشت که در پارلمان ایستاد شده و بگوید: امریکاییها باید بمانند، ما باید توافقنامه وضعیت نیروها را امضا کنیم و ما باید از آنها بخواهیم که اینجا بمانند.
در افغانستان قضیه دقیقاً برعکس است. آنها سال گذشته یک کمپاین انتخاباتی داشتند. 13 نامزد باهم رقابت میکردند و 12 تن آنها در کمپاینهای خود میگفتند که در صورت پیروز شدن در انتخابات توافقنامه دوجانبه امنیتی با امریکا را به زودی ممکن امضا میکنند. نامزد سیزدهم به صورت خصوصی گفته بود که او نیز چنین میکند. بنابراین، این مساله خود تلاشی برای جلب رای دهندگان بود.
ماندن در عراق نه ناممکن، بلکه دشوار میبود، چونکه عراقیها از ایالات متحده دعوت نمیکردند. با توجه به این، ماندن در افغانستان آسان است، زیرا که عامه مردم و نخبگان از این حضور حمایت میکنند.
سپینسر کیمبال